پاسخ:
یکم؛ این شبهه یکی از مصادیق شبههی تعارض علم و دین است. تعارض علم و دین یکی از انگارههای فلسفی و فرهنگی دنیای غرب است که بر جهان اسلام قابل انطباق نیست. مبانی و آموزههای دین اسلام هرگونه تعارض مستمر و واقعی میان علم و دین را نفی میکند. از نگاه سلام، دین و علم مکمل یکدیگرند و هرکدام به بخشی از واقعیت هستی نظر دارند. هیچکدام از معارف و آموزههای دین، علم صحیح را نفی نمیکند و علم تجربی صحیح و اطمینانبخش نیز هیچکدام از معارف و آموزههای معتبر دین را نفی نخواهدکرد.
دوم؛ جهانی که در آن زندگی میکنیم بر پایه نظام علیّت بنا شدهاست. در این جهان هر پدیدهای دارای علتهای مادی و معنوی است. بیماری و سلامت انسانها نیز علل و زمینههای مادی و معنوی خود را دارد. به حکم عقل، دین و تجربه، رعایت مسائل بهداشتی و ایجاد زمینههای سلامت، موجب بالا رفتن احتمال سلامتی و کاهش بیماریها و عدم رعایت این امور موجب افزایش بیماری و فزونی احتمال اختلال در سلامت فردی و عمومی است. دانش پزشکی از دانشهای ریشهدار و کهن بشری است که بر اساس تجربه و تحقیقات دامنهدار بشر درباره علل، عوامل، نشانگان و راههای درمان بیماریها و نیز کیفیت نگهداشت و بالابردن بهداشت جسمی، پدیده آمدهاست و اکنون دوران بالندگی خود را طی میکند. دین اسلام نهتنها به دانش پزشکی و تغذیه بیاعتنا نبوده، بلکه خود در بالندگی آن نقش مهمی داشتهاست. در قرون نخستین اسلام بسیاری از پزشکان پرآوازه، خود از عالمان و فقیهان دینی بودهاند. با این وجود آیا میتوان ادعا کرد که همه بیماریها، نشانگان تشخیصی و راهها و داروهای درمانی آن توسط دانش پزشکی کشف و معرفی شدهاست؟ آیا میتوان ادعاکرد که علت همه بیماریهای جسمی تنها و تنها ویروسها و باکتریهای مضر است و امور معنوی و روحی در بیماری و سلامت جسم نقشی ندارد؟ یقینا هیچکس نمیتواند چنین ادعایی کند و اساسا چنین ادعایی از نظر عقل و علم مردود است بنابراین، علت یا علل مشکلات جسمی همچنان که میتواند مادی باشد، ممکن است معنوی بوده و به سبب رفتارهای غیراخلاقی و غیرشرعی انسانها باشد. علل معنوی، علل بعید پدیدهها است و علل مادی، علل قریب آن. علل بعید همواره از طریق تأثیر بر علل قریب عمل کرده، حوادثی را ایجاد میکنند. توجهبه علل قریب یک حادثه و غافلشدن از علل بعید آن، موجب ماندگاری آن مشکل است؛ بنابراین توصیه عالمان دین به رعایت امور بهداشتی، علاوه بر اینکه توصیهی خود دین است، بهخاطر جامعنگری نسبتبه حوادث جهان است.
دوم؛ زمینهها و علل بیماری و سلامت جسمی و روحی، به زمینهها و علل مادی محدود نیست و مسائل اخلاقی و معنوی هم در این خصوص علیت دارد؛ هرچند ممکن است تأثیر علل معنوی در سلامت و بیماری جسمی با وساطت همان علل مادی صورت پذیرد؛ اما اینکه علل مادی در همه موارد تأثیر قطعی و خودبنیادی در بیماری و سلامت جسمی داشتهباشد، سخن کامل و درستی نیست. ادیان الهی به ما آموختهاست که مهربانی، بخشندگی، خوش اخلاقی، خیرخواهی، پاکدستی، پاکدامنی و دیگر فضائل اخلاقی و مهمتر از همه ارتباط معنوی و عمیق با جان جهان و مبدأ و منتهای عالم وجود، یعنی خداوند مهربان، علت نخستین همه خیرها و سودمندیها است؛ همچنانکه نامهربانی، بخل، حسد، مردمآزاری، دروغ، تباه کردن حقوق انسانها، بیاعتنایی به ارزشها و حدود الهی و ارتکاب گناهان ریشه بسیاری از نابسامانیها و مشکلات بشر است. پیامبران و امامان (علیهم السلام) هرگز علتهای مادی را نفی نکردهاند؛ بلکه چشم انسان را از محدود ماندن در اسباب مادی به افقی فراختر و عمیقتر در عالم هستی باز کردهاند. ازاینرو همپای توجه به علتهای مادی، میبایست به علتهای معنوی نیز توجه شود و برای پیشگیری از مشکلات، حل نابسامانیها و بالابردن کیفیت زندگی، لازم و ضروری است که هم از علتهای مادی و هم علتهای معنوی غافل نمانیم.
سوم؛ امروزه علم روانشناسی و جامعهشناسی در کنار عقل و دین، بر اهمیت اخلاق و معنویت و نقش آن در بهزیستی انسان در ابعاد گوناگون زندگی تأکید میورزد. حتی جامعهشناسان ملحدی مانند مارکس وبر هم دین و معنویت را موجب انسجام و یکپارچگی جامعه و در نتیجه عامل بسیاری از خیرها و سودمندیهای عمومی میدانند. دین و معنویت موجب معنایافتن و هدفمندی زندگی و ایجاد امید در دل نسانها شده و آنها را از احساس تنهایی و وحشت میرهاند؛ هرچند این آثار بخشی از آثار غیرمادی دین و معنویت است و تبیین آثار تکوینی و حقیقی آن در گستره وجود انسان تنها در اختیار پیامبران الهی است. تحقیقات پزشکی و روانشناسی تجربی بر این امر تأکید دارند که نظام سلامت جسمی، بسیار بیشاز آنچه انسانها تصور میکنند به سلامت فکر، احساس و فرایندهای روانشناختی افراد بستگی دارد؛ آنچنان که بیماری فکر و عاطفه میتواند جسم انسان را تضعیف و آماده گرفتارشدن به انواع بیماریهای دشوار و کشنده کند. امروزه بسیاری از بیماریها را بیمارهای روانتنی مینامند؛ زیرا اعتقاد بر این است که در دوران مدرن به واسطه پیچیدگی و دشواری زندگی، دسترسی انسانها به خواستهها و اهداف فردی با سختی زیادی همراه است و این امر تنیدگی و فشار زیادی را بر روان انسانها تحمیل میکند و استرس مهمترین عامل بیماری در جهان امروز است. دین و معنویت و اخلاق با ارائه سبک زندگی مبتنی بر اهداف متعالی، ارزشهای اصیل و دستیافتنی، معنابخشی، امیدآفرینی و پیشگیری از بسیاری از رفتارهای مخرب و آسیبزا به سلامت جسمی و روانی بشر خدمتی بیبدیل ارائه میکند. دین و معنویت، یاریگر و کاملکننده دانش پزشکی در شناخت، پیشگیری و درمان بیماریها و بالابردن کیفیت سلامت جامعنگر انسان است و هرگز در قامت رقیب و مخالف با دانشهای ریشهدار انسانی ظاهر نشدهاست. دین اصیل و حقیقی با عقل و دانش صحیح در تضاد نیست؛ بلکه مکمل و مؤید آن است؛ بنابراین توصیه به رعایت مسائل بهداشتی و پزشکی اساسا هیچ منافاتی با رعایت مسائل معنوی، توبه و توسل ندارد و این هر دو در کنار هم میتواند مشکلات را حل کند. همان دینی که گناهان را علت برخی از بیماریها و مشکلات انسان ها معرفی میکند، بیتوجهی به بهداشت و مسائل پزشکی را هم نامطلوب و حتی حرام دانسته و بر نقش آن در بروز بیماری و فقر تأکید میکند.
پاسخ:
یکم؛ این شبهه بر مبنای علمپرستی و تقلیل همه پدیدهها و فرایندهای هستی به امور محسوس و قابلتجربه حسی بنا شدهاست. علم تجربی با وجود خدمات بزرگی که از ابتدای خلقت انسان تا کنون به بشریت نموده و گرههای فراوانی که از مجهولات و مشکلات انسانها گشوده، تنها به جهان محسوس و ملموس اختصاص دارد و توانایی رازگشایی از همه لایهها و مراتب هستی و انسانی را ندارد؛ علم تجربی تنها میتواند بخشی از پدیدههای محسوس را بررسی و از ماهیت مادی و روابط میان پدیدهها شناخت حاصل کند. این انتظار که علم همه مجهولات بشر را معلوم کرده و همه مشکلات بشر را برطرف کند، انتظاری است که با واقعیت علم سازگار نیست و هیچ عالم و فیلسوفِ علمی هم ادعای آن را ندارد و تاکنون نیز تحقق نیافتهاست. دین در کنار علم و مکمل آن بوده و در صدد تکمیل کاستیهای ذاتی آن است. این دو هدیه الهی در کنار هم میتوانند زندگی بشر را بیشتر بهجز سعادتمندی سوق دهند.
دوم؛ عقل، تجربه و دین[19]19) هرسه بر این مسأله تأکید دارند که انسانها در اموری که به آن دانا نیستند و دانایی در آن نیازمند تخصص و دانش منظم و عمیق است، میبایست به متخصصان و عالمان شناختهشده و امین رجوع کنند. این حکم عقلانی و دینی، مطلق است و همه امور دنیایی و معنوی انسان را در همه شاخهها و ابعاد شامل میشود؛ عقل سلیم و ذوق عقلانی بشر چنان با این مسأله آشنا است که اگر کسی بدون مشورت با افراد دارای صلاحیت، به کاری که در آن تخصص و دانش کافی ندارد، دستزند و گرفتار آسیب گردد، بیدرنگ از سوی عاقلان سرزنش میشود. برایناساس همچنانکه همه مردم و از جمله پزشکان باید در مسائل مربوط به معنویت و دین به عالمان و مختصصان دینشناس و معنویتشناس مراجعه کنند و از تخصص آنان در امور دینی و معنوی بهرهگیرند، عالمان و متخصصان دینی هم موظفاند در امور تخصصی پزشکی به پزشکان کارآزموده و امین مراجعه کنند. بیاعتنایی به نظر پزشکان باتجربه و مورد اعتماد از نظر دین و عقل محکوم است؛ همچنانکه بیاعتنایی به امور معنوی و نظر متخصصان دینی از سوی دیگران مردود و غیرمنطقی است.
سوم؛ همان دینی که انسانها را به دعا، توبه، توسل به ارواح پاک و متعالی اولیای الهی، اخلاق حسنه، پرهیز از بداخلاقیها و دوری از ارتکاب محارم الهی تشویق و توصیه میکند و گناه و بداخلاقی را عامل بسیاری از مشکلات و بیماریها میداند، رجوع به متخصصان در امور مهم را هم واجب دانسته و بیاعتنایی به آن را گناه و موجب عقوبت میشمارد. در این راستا بسیاری از معصومان (علیهم السلام) سخنانی فرمودهاند که اهمیت مسأله از نگاه دین را آشکار میکند. امام علی (علیه السلام) میفرماید: «کسی که (مشورت را وانهد و) به رأی خود استبداد ورزد، هلاک میشود»[20]20)
چهارم؛ لزوم رجوع به متخصصان در امور دین و دنیا از احکام خود دین است و کسی که به آن بیاعتنایی کند، درواقع به امر دین بیاعتنایی کردهاست؛ بنابراین اگر پزشکان امین و کارآزموده تشخیص دهند که برخی از مراسمهای جمعی اعم از مذهبی و غیرمذهبی باید موقتا تعطیلگردد تا از شیوع ویروس و بیماری کاستهشود، عمل به توصیه این متخصصان از سوی خود دین و پیشوایان دین واجب شمرده شدهاست.
نقل شده است که حضرت موسی علیه السلام مریض شد. بنیاسرائیل به عیادتش آمدند، بیماری او را تشخیص داده و گفتند: اگر به وسیله فلان گیاه خود را معالجه کنی، بهبودی خواهی یافت. موسی (ع) گفت: دارو استعمال نخواهم کرد تا خداوند بدون دوا مرا شفا عنایت کند. مدتی مریضی او ادامه یافت تا اینکه به او وحی شد که به عزت و جلالم سوگند شفایت نمیدهم، مگر اینکه خود را به وسیله همان دارویی که بنیاسرائیل گفتند مداوا کنی. بعد از این موسی (ع) آنان را خواست و گفت: همان دارو را بیاورید تا استفاده کنم. طولی نکشید که حضرت بهبودی یافت؛ اما از اینکه ابتدا به خداوند چنین گفته بود در دل بیمناک بود. خطاب رسید: موسی خیال داری با توکل خود حکمت و اسرار خلقت من را از بین ببری، بجز من چه کسی در ریشه گیاهان این فواید باارزش را قرار داده است؟[21]21)
پنجم؛ این سخن که روحانیان و افراد مذهبی با علم و دانش انسانی مخالفاند، اتهامی بسیار زشت و دور از واقعیت است. نهتنها در هیچ آیه و روایت معتبری، دانشهای انسانی کماهمیت تلقینشده، بلکه آیات و روایات فراوانی بر اهمیت و لزوم یادگیری دانشهای مورد نیاز انسانها، حتی با دانشآموختن از کافران و مشرکان تأکیددارد. در طول تاریخ پس از اسلام بسیاری از عالمان بهنام علوم طبیعی، خود از عالمان دین بودهاند؛ تا بدان جا که برخی از دانشمندان غربی معتقدند که اگر اسلام نبود علمی نیود به عنوان نمونه توماس کارلايل؛ نويسنده مشهور انگليسي می نویسد: بايد دانست که اروپايي ها در زمينه ي علوم و صنايع چيزي نداشتند که به مسلمين بياموزند، مخصوصاً در علم طب، معلومات مسلمين با آنها قابل مقايسه نبود، چنان که يکي از مورخين عرب در آن ايام افسانه هاي تمسخر آميزي از جهل اروپائيان در مسايل طبي نقل کرده و امروز در دست است.[22]22)
ششم؛ این ادعا که تنها علم تجربی میتواند مشکلات بشر را برطرف کند، ادعایی بیدلیل و دقیقا مخالف با واقعیت زندگی است. نه عالمان علوم تجربی چنین ادعایی دارند و نه علم بشر در عمل توانستهاست همه مشکلات بشر را برطرف کند. علم تجربی هر چند خدمات زیادی به انسانها کرده و در مجموع زندگی را قدری آسانتر نمودهاست؛ اما نهتنها همه مشکلات را برطرف نکرده، بلکه مشکلات دیگری برای بشر ایجاد کردهاست. هنوز هم بسیاری از بیمارهای صعبالعلاج و لاعلاج مثل برخی از سرطانها، برای علم پزشکی ناشناختهمانده و درمان پزشکی ندارد. برخی از روشهای درمانی و داروهایی که بشر بهواسطه علم تجربی ساخته، دارای عوارض جانبی است و اگرچه عوارض بیماری خاصی را برطرف میکند ولی چهبسا مشکلات و ناراحتیهای دیگری برای مصرفکننده ایجاد کند. در همین مسئلهی ویروس کرونا، دانشمندان زیست شناس و پزشکان باصراحت اعتراف میکنند که ماهیت این ویروس ناشناختهاست و درحالحاضر هیچ دارویی برای آن وجودندارد. پزشکان تصریح میکنند که بهترین درمان این بیماری، پیشگیری از ابتلا به آن است
پاسخ:
یکم؛ یکیاز آفتهای بزرگ در فرایند شناخت و مبارزه با مشکلات مادی و روانی بشر، تکسونگری و تقلیلگرایی است که از نظر عقل و علم مردود است. محدود کردن علل ایجاد و شیوع بیماریها به مسائل بهداشت محیطی و جسمی نوعی تقلیلگرایی، یعنی فروکاهش علل یک پدیده به علل مادی و محسوس است عقل و علم بشر محدود است و با وجود پیشرفتهای زیادی که در علوم طبیعی و انسانی صورتگرفته، بشر هرگز نمیتواند به صورت یقینی ادعاکند که میتواند به همه پدیدهها از همه ابعاد، سطوح و زوایا آگاهشده و آنها را در کنترل خود درآورد. زندگی انسانها بسیار پیچیدهتر از آن است که عقل و علم به همه ابعاد آن آگاه شود. بههمین سبب تقلیل علت یک بیماری یا شیوع آن به امور مادی، خطای علمی و عقلی بزرگی است. در آیات قرآن کریم و روایات معتبری که از پیشوایان دینی به ما رسیده، علل ایجاد و شیوع برخی از بیماریها بهخصوص بیماریهای بنیانکن، فراگیری برخی از گناهان عنوان شدهاست. امام رضا (علیه السلام) میفرمایند: «هرگاه انسانها گناهان جدیدی ابداعکنند، خداوند بلای جدیدی را بر آنان مسلط میکند»[23]23) بنابراین همچنانکه میبایست به نظر پزشکان در رعایت امور بهداشتی، جسمی و زیستمحیطی توجه کرد، باید به نظر متخصصان دینی و وجدان اخلاقی در اینکه شیوع گناهان و رفتارهای غیراخلاقی هم در این امر عاملیت دارد، اعتنا نمود.
دوم؛ مشکلات مادی و بیماریهای جسمی زنجیرهی علل و عواملی دارند که برخی مادی و برخی ممکن است روحی-معنوی باشند. اگرچه علل و عوامل روحی و معنوی هم با وساطت علل مادی در جسم انسان اثر میگذارد، ولی از لحاظ عقلی و علمی نمیتوان ادعا کرد که مشکلات و بیماریهای جسمی فقط علل و عوامل جسمی دارد و به همین دلیل نمیتوان پناهبردن به خداوند، دعا و توسل برای دفع و رفع بیماری را مورد توجه قرارنداد.
سوم؛ امروزه در روانپزشکی، پزشکی و روانشناسی مدرن اثبات شده که منشأ بسیاری از بیماریهای جسمی، از جمله بیماریهای صعبالعلاج، نابهسامانیهای روانی مثل استرس، اضطراب و افسردگی است. بیماریهای روانتنی، بیماریهایی جسمی با منشأ روانی است. ازاینرو اگرچه رعایت اصول و مسائل بهداشتی اهمیت دارد، اما بهتنهایی نمیتواند بیماریها را ازبین ببرد. مشکلات روانشناختی موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن شده، بدن را در برابر بیماریها آسیبپذیر میکند. اعتقادات دینی، دعا، مناجات با خدا و توسل به ارواح پاکان علاوه بر آثار معنوی و تکوینی، عامل مهمی در آرامش، امید و احساس تسلط بر زندگی است و به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک فراوانی میکند. افراد بیدین و لامذهب، بهسبب اینکه ممکناست در بحرانها خود را ببازند و احساس استرس و ناامیدی کنند، نسبت به مؤمنان در برابر بیماریها آسیبپذیری بیشتری دارند.
باتوجهبه نکات یادشده خرافیدانستن دعا و توسل و واسطه قراردادن معصومان (علیهم السلام) برای رفع حاجات از جمله بیماری ها، خلاف عقل و منطق است. فکر و رفتار خرافی، آن است که از سوی عقل، علم یا دین الهی تأییدنشود و اندیشه یا رفتاری که از سوی دین تأییدشود، حتی اگر عقل و علم بشر به درستی و سودمندی آن آگاه نشود، خرافی نخواهدبود.
پاسخ:
یکم؛ ازنظر مبانی محکم و متقن دینی و انبوه تجارب شخصی مؤمنان، جای تردید نیست که ارواح پاک صالحان و اولیای الهی (علیهم السلام) واسطه بسیاری فیضها و خیرهای مادی و معنوی ازجانب خداوند متعال هستند. دعای این انسانهای وارسته به اجابت نزدیکتر و شرافت و نیرومندی روحی آنان در دستگیری از نیازمندان و توسلجویان، بسی بلندتر است. این آثار معنوی را خداوند بهخواست خود و به واسطه قدرتی که بهخاطر بندگی ایجاد شده، به آنان عطا کردهاست. شرف بندگی و صداقت آنان، چنان به خداوند نزدیکشان کرده که موهبت واسطهگری در فیض الهی به آنان اعطا شدهاست. حرمها، مراقد و مقاماتی که به نام آنان برپا گشته از آنجهت که به آن خوبان منتسب است، محترم و شریف است؛ اما یقینا اگر اثری در توسل به آنان وجود دارد، به آن مکانها منتسب و مستند نیست؛ بلکه به ارواح پاک آنها مستند است. شرط توسل به ارواح اولیا، حضور در حرم یا مقبره خاصی نیست و در هرزمان و هرکجا میتوان به ارواح پاک آنان توسل جست. ازاینرو برای زیارت و توسل ارواح پاک اولیای الهی زمان و مکان شرط نیست و محدودیتهای بهداشتی برای حضور در حرمها هیچگونه منعی در زیارت و توسل ایجاد نمیکند. دارالشفا بودن حرم، بهخاطر وجود صاحب حرم است، نه سنگ و آجر حرم هرچند سنگ و آجر حرمها هم بهخاطر انتسابش به صاحب حرم، محترم است؛ اما هرگز برای سنگها و چوبها بهخودیخود اثری وجود ندارد
دوم؛ شرافت معنوی اولیا و احترام آن پاکان اقتضا میکند همانگونه که در زمان حیات خود ازنظر ظاهر و باطن انسانهایی پاکیزه بودهاند، حرمها و مراقد ایشان نیز همواره پاکیزه و پیراسته از پلیدیهای ظاهری و باطنی باشد. رعایت اصول بهداشتی در همهجا نیکو و لازم و درهنگام حضور در مسجد یا حرمهای اولیای الهی بهتر و واجبتر است؛ زیرا بیاعتنایی به بهداشت و آراستگی نهتنها آن محیط را برای دیگر افراد آلود میکند، بلکه نوعی بیاحترامی و قدرناشناسی به صاحب حرم نیز محسوب میشود. با مراجعه مختصر به کتابهایی مثل «مفاتیحالجنان» و «کاملالزیارات» و دیگر کتابهایی که درباب آداب زیارت نگاشتهشده، بهوضوح مشاهد میشود که برای حضور در حرمهای ائمه و دیگر اولیای الهی آداب خاصی ذکر شدهاست. مهمترین ادب زیارت حرمها غسل، وضو، پوشیدن لباس تمیز و پاکیزه، عطرزدن و آراستگی است. آلوده ساختن مساجد و حرمهای اولیای الهی، به هرشکل ممکن، گناه کبیره شمردهشده و بر افرادی که از آلودگی اطلاع دارند، واجب است فورا آن را برطرف سازند؛ بنابراین دارالشفا بودن مراقد و حرمهای اولیای الهی به این معنا نیست که هرفرد آلودهای میتواند در آن وارد شده، آن مکانها را آلوده سازد یا دارالشفا بودن با رعایت امور بهداشتی منافات داشتهباشد.
سوم؛ وظیفه خادمین حرم حفظ سلامت زائرین است. برای مثال در شرایطی که داعش تمام تلاش خود را برای نابودی حرمین شریفین میکند، آیا می توان بدون توجه به این تهدیدات هیچ اقدامی برای حفظ و صیانت آن اماکن انجام نداد؟ تهدیدات باید به هر نحوی که هست از زائرین برطرف گردد. خواه در قالب داعش و گروهک های تکفیری باشد و خواه در قالب بیماری و کرونا
چهارم؛ زیارت مراقد و حرمهای اولیای الهی بیشاز آنکه برای رفع مشکلات مادی و برآوردهشدن نیازهای دنیایی باشد، برای تقویت انگیزههای معنوی و تازهکردن ایمان و دینداری است. اساسا کارویژه اولیای الهی در زمان حیاتشان راهبری و دستگیری طالبان حقیقت و وصال معبودِ محبوب است؛ نه رفع نیازهای مادی یا شفادادن بیماران این نگرش که همه دردهای مادی و نیازهای دنیایی صرفا با دعا و توسل به اولیای الهی برطرف میشود، نگرشی است که توسط خود دین، مردود شمردهشدهاست؛ بنابراین اگرچه دین، خصوصا دین اسلام، بهلحاظ جامعیت و کمال ناظربر تمامی شئونات فردی و اجتماعی بشر است، یعنی راههای دستیابی به این شئونات را ارائه دادهاست، بدین معنا که اگر انسان بر اساس آنها عملکند به سعادت دنیا و آخرت میرسد اما اگر کسانی ادعاکنند که دین و معنویت باید همه مشکلات مادی و معنوی را حلکند، ادعایی باطل است؛ زیرا عمل براساس آموزههای دینی، اختیاری انسان میباشد و پیامد عملنکردن به راهکارهای دینی، متوجه خود انسان است و ارتباطی به دین ندارد. مرور اجمالی آیات قرآن و روایات واردشده از پیشوایان دین در موضوعات مختلف نشانمیدهد که دین به صورت اساسی به علل مادی حوادث توجهداشته و برای دفع و رفع علل مادی حوادث توصیههای زیادی مطرح کردهاند. یک مراجعه مختصر به کتاب «میزان الحکمه»[24]24) و مرور روایات آن در بابها و موضوعات مختلف و فراوان این ادعا را اثبات میکند که دین نگاه جامعی به امور زندگی انسان دارد و درکنار توجه و اعتنا به علل معنوی، به علل مادی هم اهمیت دادهاست. منتها چنانکه بیانشد مهم، توجهبه آموزههای دینی و عمل به آنهاست.
پنجم؛ قرآن کریم و پیشوایان دین خود از پیشگامان توجهبه بهداشت و آراستگی بودهاند. آیات و روایات فراوان و گزارشهای بسیاری در لزوم رعایت بهداشت و نیز اهمیت عملی پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) در کتابهای روایی ما موجوداست. کتاب «دانشنامه احادیث پزشکی» از آقای محمدی ریشهری حاوی بسیاری از این روایات است. «رساله ذهبیه» امام رضا (علیه السلام)، مجموعه بیانات ارزشمند علمی و پزشکی این امام است که در آن با شرح خواص غذاها و نوشیدنیها، راهکارهای بهزیستی، بهداشت و سلامت را به انسان میآموزد و ضمن توجهبه تکنیکهای مقابله با بیماریها و آسیبهای روحی و روانی، این مسائل را نیز نقد و بررسی میکند. نمونههایی از این احادیث عبارتاند از:
- قالَ أميرُالْمُؤمِنين (عليه السلام): «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَكْثُرَ خَيْرُ بَيْتِهِ فَلْيَتَوَضَّأْ عِنْدَ حُضُورِ طَعامِهِ، يَعْنى غَسَلَ يَدَيْهِ》: كسى که دوستدارد خير و بركت خانهاش زياد شود، هنگام غذا دستهاى خود را بشويد.[25]25)
- قالَ أبُوعَبْدِاللّه (عليه السلام): «اِغْسِلُوا أيْدِيَكُمْ قَبْلَ الطَّعامِ وَبَعْدَهُ فَإنَّهُ يَنْفِى الْفَقْرَ وَيَزيدُ فِى الْعُمْرِ»: دستهاى خود را قبلاز غذا و بعداز آن بشوييد؛ زیرا اين كار فقر را از بين مىبرد و عمر انسان را زياد مىكند.[26]26)
- عَنْ أبِى الْحَسَنِ الرِّضا (عليه السلام) قالَ: «مَنْ أخَذَ مِنَ الحَّمامِ خَزَفَةً فَحَكَّ بِها جَسَدَهُ فَأصابَهُ الْبَرَصُ فَلايَلُومَنَّ إلاّ نَفْسَهُ، وَ مَنِ إغْتَسَلَ مِنَ الماءِ الذَّى قَدْ اُغْتُسِلَ فيهِ، فأصابَهُ الجُذامُ، فَلايَلُو مَنَّ إلاّ نَفْسَهُ»: كسى كه تكه سفالى را از حماّم بردارد و با آن بدنش را خارشدهد و دچار بيمارى پيسى شود، نبايد جز خودش را سرزنشكند و هركس از آبى كه دیگران درآن شستوشو كردهاند (مثل آب خزینهها در قدیم و استخرها در حال حاضر)، شستوشو كند و دچار مرض جذام شود، جز خودش را سرزنش نكند.[27]27)
پاسخ:
یکم؛ شفایافتن بیماران در حرمها و مراقد مطهر معصومان و اولیای الهی، هرچند اموری یقینی است و بارها اتفاقافتاده و مدارک معتبر آن وجوددارد، اما این اتفاقات استثنایی و مشروطبه شرایط خاصی است که همه ابعاد آن برای ما روشن نیست و هرگز رویه نبودهاست؛ هیچ آیهای از قرآن کریم و روایت معتبر وجودندارد که در آن ادعا شدهباشد، اولیای الهی میتوانند نظام عالم را یکسره برهمزنند و امور عادی و طبیعی را به صورت کامل تغییردهند. برخلاف این، در روایات متعددی تصریحشده که خداوند از اینکه امور عالم جز از طریق اسباب عادی انجام گیرد، امتناع میکند. در این مکانهای مقدس هم تمام امور طبق مشیت الهی و نظام اسباب و مسببات صورت میپذیرد. هرچند ممکناست برخی از امور خارق عادت و استثنایی از سوی اولیای الهی هم رویدهد که البته آنها هم بر اساس نظام اسباب و مسبباتاند؛ بنابراین رعایت امور بهداشتی، پاکیزگی و آراستگی در مکانهای مقدس نهتنها لازماست، بلکه در این مکانهای شریف از دیگر مکانها اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا هم محل رفت و آمد و تجمع انسانها است و بیتوجهی به بهداشت، نوعی مردمآزاری و تضییع حقوق دیگران است و هم بیاحترامی به آن مکان محترم و صاحب قبر شریف محسوب میشود.
دوم؛ آنچه بر اساس مبانی دینی بهسبب آمده، این است که اولیای الهی به اذن خداوند به برخی از امور غیبی آگاه اند و میتوانند در امور عالم تصرفاتی جزیی کنند؛ اما اینکه اجازه داشتهباشند در همه امور جهان به دلخواه خود رفتار کنند، امر محالی است و در هیچ گزاره دینی چنین ادعایی مطرح نشدهاست. زندگی اولیای الهی نیز در امور عادی مانند زندگی دیگر انسانهاست. بیماری، گرسنگی، درد، فقر، شکنجه و قتل دیدهاند و برای حفاظت از خود از دارو، رعایت بهداشت و ابزارهای لازم و عقلانی سود جستهاند. تفاوت آنان با دیگران در مرتبه ایمان، تقوا، شکر و رضا است. اگر بنا بود اولیای الهی در همه امور عالم دخالت کنند، طبیعتا میبایست همه بلاها و شرور را از خود دورسازند، درحالی که اگر نگوییم بلاها و مصائب آنان از دیگر انسانها بیشتر بوده، قطعا کمتر نبودهاست. آری دعای آنان به اجابت نزدیکتر و مقام آنان در نزد خدا بلندمرتبهتر از دیگر بندگان است و همین شرافت موجب میشود که در برخی از امور دنیایی، واسطه فیض الهی قرارگرفته، حوائجی بهدست آنان برآوردهشده و بیمارهایی شفا یابد؛ اما این امور از استثنائات است و هرگز رویه نبوده و نخواهدبود. البته این ارواح پاک در امور معنوی وسعت و قدرت بسیار فراختری دارند و اگر نگوییم همه فیضهای معنوی به وساطت آن بزرگواران به طالبان حقیقت میرسد، دستکم بسیاری از بهرههای معنوی به وساطت آنان است. ائمه معصوم (علیهم السلام) مصادیق کامل «وماتشاؤون الا ان یشاء الله رب العالمین»[28]28) اند؛ یعنی خواست آنان، خواست خدا است و از این رو در همه امور تابع اراده و مشیت خداوندند.
پاسخ:
این روایت را مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار با دو سند ذکر کردهاست. سند اول به امام صادق و سند دوم به امام رضا (علیهما السلام) میرسد:
الف) «وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنُ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَيْهَا وَ نَوَاحِيهَا فَإِنَّ الْبَلَاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهَا».[29]29)
ب) «وَ رُوِيَ مَرْفُوعاً إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيِّ بِإِسْنَادِهِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ: إِذَا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنُ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَيْهَا وَ نَوَاحِيهَا فَإِنَّ الْبَلَاءَ مَرْفُوعٌ عَنْهَا».[30]30)
برای پاسخ بررسی سندی و دلالی روایت فوق لازم است.
یکم؛ در روایت اول ابیجمیله از شخص مجهولی با عنوان «رجل» گزارش میکند که مرسله بودن سند، روایت را از اعتبار ساقط میکند. مضاف بر اینکه خود ابیجمیله مفضل بن صالح، از نظر بسیاریاز رجالیان (علامه حلی در خلاصه الرجال)، ضعیف و غیرثقه معرفی شدهاست. روایت دوم هم از اساس ارزش سندی ندارد؛ زیرا مرفوعه است و روایت مرفوعه بهخودیخود، معتبر نیست.
دوم؛ در این روایات، از لفظ «فتنه» استفاده شده که اعم از امراض و بلاهای جسمی است و با توجه به مرکزیت فرهنگ شیعی و علم دینی در قم، میتوان گفت که منظور از این احادیث، فتنههای مذهبی، فکری و عقیدتی است که در آخر زمان دامن شهرها و کشورها را میگیرد و در آن شرایط لازم است مردم برای رفع آن به دانشمندان و مراکز فرهنگی و دینی قم پناه برند در تأیید این تفسیر از روایات، به حدیثی از امام صادق (علیه السلام) اشاره میشود:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «به زودى كوفه از وجود مؤمنان خالى و علم در آنجا پنهان مىشود، همچون پنهانشدن مار در سوراخش؛ پس از آن علم در شهرى ظاهر مىشود كه به آن «قم» مىگويند؛ آن شهر معدن علم و فضل میشود تا جايى كه در روى زمين، مستضعفى در دين باقى نماند، حتى زنها در حجلهها و اين در هنگام ظهور قائم ما خواهد بود؛ پس خدا قم و اهل آن را قائممقام حجت قرار مىدهد و اگر آن نباشد، زمين اهل خود را در كامش فرو مىبرد و در روى زمين حجتى باقى نمىماند و علم از قم به ساير شهرها در مشرق و مغرب روان مىشود؛ پس حجت خدا بر مردم تمام مىشود تا جايى كه كسى در روى زمين نماند كه دين و دانش به او نرسيدهباشد. از آن پس قائم (عليه السّلام) ظهور مىكند و موجب نقمت و خشم الهى بر بندگان (عصیانگر) مىشود؛ زيرا خدا از بندگان پس از آنكه حجت را انكار كردند، انتقام مىگيرد»[31]31)
سوم؛ در فهم روایات باید به «درایةالحدیث» توجه کرد که برخی از روایات اسلامی تاریخمند بوده و شرایط زمانی و مکانی خاصی صادر شدهاست. مثلاً برخی از روایاتی که در فضیلت قم مطرحشده را باید در بستر حوادث سالهای میانه انقراض دولت امویان و ظهور دولت عباسیان فهمکرد. در اواخر دوران بنیامیه قیامی به رهبری «ابناشعث» در عراق رخداد که یکی از قبایل عرب ساکن کوفه، به نام بنیاشعر (اشاعره) هم شرکتداشتند. این قیام شکستخورد و بازماندگان آنها در اقصی نقاط مملکت پهناور اسلامی متواریشدند. انقلابیون اشعری به ایران متواری و در «قم» کنونی ساکنشدند. آنها با کمک مردم محلی، در آن منطقه برج و بارویی ساختند و آن را قم نامیدند که تا اندازه زیادی از حکومت مرکزی استقلالداشت. اشعریان از محبان اهلبیت (علیهم السلام) بودند و از این رو «قم» از آن زمان مأمنی برای انقلابیون مختلف شیعی، اعم از کیسانی و عباسی و امامی شد. با انقلاب عباسیان ضد امویان، اشعریان قم هم در آن شرکت کردند و پس از روی کارآمدن عباسیان، به پاداش این همکاری، حکومت قم را بهدست گرفتند که استقلالی بیشاز پیش داشتند. بعدها اشعریان به تدریج به جناح امامی شیعیان نزدیک شدند. بههرحال این روایات بر فرض صحت سند، به چنین ماجراهایی اشاره دارد. نتیجه، این که این روایت و روایات مشابه از نظر سند ضعیف است و از لحاظ دلالت، بر امراض و بلاهای جسمی دلالت ندارند؛ بلکه به فتنههای عقیدتی و فکری و امنیتی مربوط است
پاسخ:
یکم؛ محمد بن زکریاى رازى از طبیبان بزرگ مسلمان است. وی غیر از رشته طب، در فلسفه و اخلاق نیز آرا و نظریات مهمى دارد. اگرچه در مسلمان بودن او تردیدی نیست، اما گفته شده ایشان برخی اظهار نظرهای خلاف مبانی اسلامی نیز داشته، ولی چنین چیزی مورد شک و تردید محققان و مورّخان اسلامی است.
دوم؛ بر فرض اینکه وی ملحد باشد، بازهم چیزی عوض نمیشود؛ چون سنت الهی بر این قرار گرفته که عمل هيچ عاملی، چه زن و چه مرد را ضايعنكند. بر ایناساس زمانی که شخصی زحمت میکشد، میاندیشد و پشتکار دارد، طبعاً نتیجه این کار را نیز خواهددید، حالا تفاوتی ندارد که این شخص مسلمان باشد یا ملحد، رازی باشد یا دیگران، این شی مکشوف، الکل باشد یا چیز دیگر. کشف الکل توسط ایشان نشانه مهارت و تبحر در داروسازی است و هرگز به این معنا نیست که او اگر در رشتههای علمی دیگر ادعایی کند، ارزشمند است. آیا منطقی و عقلانی است بگوییم چون فلان مهندس هستهای در مسأله خاصی نظریه معتبری دارد، پس هرادعایی در مسائل پزشکی یا جامعهشناسی بکند هم معتبر و باارزش است؟ یقینا نه زکریای رازی دانشمند و پزشک نامآوری است و از این جهت مورد احترام و افتخار ما است، اما دانش او به الحاد ادعاییاش، ارزشی نمیدهد. البته متأسفانه در دنیای امروز که دنیای سلبریتیها است، برخی از مردم ممکناست از روی نادانی هرادعایی را از هرفرد مشهوری، ولو هنرپیشه سینما و تئاتر، بپذیرند این امر نشانه مهمبودن آن فرد نیست؛ بلکه نشانه سطحینگری و سادهلوحی کسانی است که به دنبال چنین افرادی افتاده و کورکورانه از آنان پیروی میکنند
سوما؛ قدرت اسلام در علوم مختلف خصوصا پزشکی بر کسی پوشیده نیست جان ديون پورت؛ محقق و مستشرق انگليسي می نویسد: اروپا بيشتر از اينها به اسلام مديون است، اروپا بايد به خاطر داشته باشد که به پيروان محمد دِين ديگري دارد و آن عبارت است از اين که: همين مسلمين بودند که حلقه ي اتصال ادبيات قديم و جديد شدند، در طول مدت زيادي که اروپا در تاريکي فرو رفته بود، مسلمين تأليفات و تحقيقات عده ي زيادي از فلاسفه يونان را حفظ کرده و بسط و نشر مهم ترين رشته هاي علوم طبيعي و رياضيات و طب و غيره را بر عهده داشتند و اين علوم به مقدار زيادي ديون زحمات آنهاست.[32]32)
پاسخ:
نسبتدادن این سخنان به عالمان دینی اتهامی بیش نیست؛ بلکه بر عکس، دانشمندان دین و مراجع تقلید نخست مردم را به رعایت بهداشت و گوشدادن به سخنان مسئولان مربوطه و عمل به آن سفارش نموده، پسازآن به دعا و توسل سفارش کردهاند. برخی از رسانههای معاند با تقطیع فایلهای صوتی و تصویری منتشرشده از علمای اسلام درباره کرونا، کوشش میکنند تا علمای دین را افرادی مخالف دانش بشری معرفی کنند، درحالیکه همه علما و مراجع معظم تقلید بر رعایت امور پزشکی و بهداشتی و گوشسپردن به توصیههای متخصصان و مسئولان امور بهداشتی تأکید میکنند. البته عالمان دین بر اساس وظیفه معنوی خود مردم را به دعا، توجه به ذات مقدس حق تعالی، توبه و توسل هم توصیه میکنند؛ این امور نهتنها آثاری حقیقی در دفع و رفع بلاها دارد؛ بلکه میتواند به مردم آرامش، اطمینان خاطر، امید و قدرت روحی بخشیده، آنها را در برابر نگرانی و پریشانحالی ناشی از ترس از بیماری یاری کند. در این راستا بخشهایی از توصیههای مقام معظم رهبری که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخششد، ذکر میشود:
ایشان ضمن تأکید بر رعایت توصیهها و دستورالعملهای مسئولان درخصوص پیشگیری و فراگیری آلودگی کرونا فرمودند: «از این دستورها نباید تخطی شود، چراکه خداوند ما را موظف کردهاست در قبال سلامت خود و دیگران احساس مسئولیت کنیم؛ بنابراین هرچه به سلامت جامعه و جلوگیری از شیوع این بیماری کمک کند، «حسنه» و هرچه به شیوع آن کمک کند، «سیئه» است». رهبر انقلاب اسلامی در توصیهای دیگر همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: «البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگتر از آن نیز وجود داشتهاست، اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم؛ چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار (علیهم السلام) میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند»[33]33)
پاسخ:
یکم؛ اراده الهى بر اين تعلّقگرفته كه نظام كلّى حاكم بر جهان، نظام علّى و معلولى و سبب و مسبّبى باشد؛[34]34) یعنى هرمعلولى، علّت خاص و هرعلّتى، معلول مخصوص داشتهباشد و بر این اساس بسيارى از فعل و انفعالات و حوادث موجود در اين عالم در چارچوب نظام طبیعی قرار مىگيرد؛ مسائل آب و هوا، ميزان بارش باران و بسيارى از حوادث جغرافيايى و طبيعى از همين قاعده پيروىکرده و در چارچوب نظام منسجم علّى-معلولى قراردارد. پس كاملا طبيعى است كه اگر چند نفر مبتلا به کرونا از چین وارد قم و مهمان شخصی قمیشوند، این ویروس به دیگران منتقل شده، برخی از مردم قم به این ویروس مبتلا شوند و این واقعیت میتواند حتی در فرضی که هیچ گناهی در قم و یا هرشهر دیگری صورت نگرفتهباشد، باز هم محقق شود.
دوم؛ اگرچه میان برخی از گناهان با برخی از بلاها رابطه علی-معلولی وجود دارد، امّا اینطور نیست که تمام بلاها بر اثر گناهان باشد؛ بلکه عوامل مختلفی میتواند در به وجود آمدن بلا دخالت داشتهباشد. در این رابطه به چند نکته اشاره میشود:
الف: برخی مصائب و مشكلات ناشی از اعمال خود انسان است و این امور گاهی از قبیل عدم رعایت امور بهداشتی و گاهی از قبیل گناه است؛ مثلاً ابتلا به بیماری بهدلیل عدم رعایت نکتههای بهداشتی از خطاهای عملی انسان است که دامنگير او و دیگران میشود؛ هرچند در فرض عدم تقصیر در ابتلا به بیماری، خداوند به رحمت خویش بر انسان گرفتار مینگرد و برای دردی که بهواسطه آن بیماری تحمل میکند، پاداشهایی در نظر میگیرد و بر اساس مصلحت شخص مبتلا، آن پاداش را در دنیا یا آخرت به او عطا میفرماید؛ اما بههرحال منشأ بیماری، خود انسان بوده است و در فرض مقصربودن، حتی مستحق پاداش و عوض از جانب خداوند هم نخواهدبود
گاهی هم ابتلا به امراض، مصایب و بلاها، ناشی از گناهانی است که انسان مرتکب میشود. در این فرض هم خود انسان مسئول پیامدهای آن است. خداوند در قرآن میفرماید: «آنچه از مصائب و ناملايمات به شما رسد، به خاطر اعمالى است كه خود انجام دادهايد»[35]35). این آيه بهخوبى نشان مىدهد مصائب و بیماریهایی كه دامنگير انسان مىشود، ناشی از عمل خود انسان است و به اين ترتيب يكى از فلسفههاى حوادث دردناک و مشكلات زندگى روشن مىشود. البته پیامدهای مادی گناه همواره در زندگی انسان ها پدید نمیآید و ممکناست به جهان آخرت منتقل شود؛ ولی گاهی خداوند بهمنظور سبککردن بار گناه بنده، او را در دنیا عقوبت میکند. این عقوبت هم در حقیقت ناشیاز مهر و رحمت واسعه الهی است که میخواهد بندهاش پاک و سبکبار از این دنیا منتقلشود. امير مؤمنان على (علیه السلام) از پيامبر گرامى خدا (صلی الله علیه و آله) نقل مىكند كه فرمود: «اين آيه (وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ ...) بهترين آيه در قرآن مجيد است. اى على هرخراشى كه از چوبى بر تن انسان وارد مىشود و هرلغزش قدمى، بر اثر گناهى است كه از او سر زدهاست. آنچه خداوند در دنيا از بندگانش عفو مىكند، گرامىتر از آن است كه (در قيامت) در آن تجديد نظر فرمايد (و آنان را عقوبت کند) و آنچه را كه در اين دنيا عقوبت فرموده، عادلتر از آن است كه در آخرت بار ديگر كيفر دهد»[36]36) به اين ترتيب اينگونه مصائب علاوهبر اينكه بار گناه انسان را سبک مىكند، به او قدرت خودكنترلی در رفتارهای نادرست میدهد.
البته ظاهر آيه ۳۰ سوره شوری، عام است و همه مصائب را در بر مىگيرد، ولى مطابق معمول در الفاظ عام و مطلق، استثناهايى وجوددارد، مانند مصائب و مشكلاتى كه دامنگير انبيا و ائمه معصوم (علیهم السلام) مىشده كه براى ترفيع مقام يا آزمايش آنها بود و همچنين مصائبى كه گريبان غيرمعصومان را مىگيرد و جنبه آزمون دارد.
ب: اگر بشر زندگی راحت و خالی از هرگونه ناملايمات داشتهباشد، ارزش راحتی و آسايش را درک نخواهدكرد؛ زيرا بشر با غرور، شهوت، اميال و غرايزی كه دارد اگر بهحال خود رهاشود و هيچ وسيل بيدارباشی نداشتهباشد، اندکاندک حدود و حقوق را فراموشكرده، طبعاً به هرگونه خواسته نامشروع، اميال و آرزوهای پست تنخواهدداد و این امر برای او پیامدهای نامطلوبی در پیدارد. گاهی بشر به يک بانگ بيدارباش و زنگ خطر نيازمنداست تا فطرت ذاتیاش بيدارشده و به خداوند روآورد. علت برخی از مصائب و مشكلات ايناست كه انسان، دلبسته و اسير زرق و برق اين جهان مادی نشود و آن را جاودانه نپندارد. بنابراين مصائب و مشكلات بهمنزله زنگ بيدارباشی برای غافلان، شلاقی بر ارواح خفته، رمز ناپايداری جهان مادی و اشارهای به كوتاهبودن عمر اين زندگی است. البته این هم رحمتی از جانب خداوند متعال در حق بندگان است؛ چراکه هم بندگان را در مسیر حق نگهمیدارد و هم بابت درد و سختی ناشی از بلای واردشده، پاداشی درخور مرحمت خواهدکرد.
ج: گاهی وجود مشكلات در زندگی به خاطر آزمایش الهی و امتحان انسان است؛ چنانكه انسانهای وارسته مانند حضرت ابراهيم خليلالرحمان بارها مورد آزمايش قرار گرفتند تا به رشد معنوی نائل شوند.
سوم: مردم قم هرگز تافته جدابافتهای از دیگر مردمان نیستند؛ هرسنتی که بر دیگر انسانها جاریباشد، بر مردم قم نیز جاریاست؛ بنابراین بلاهایی که بر اهل قم نازل شود، برای خوبانشان درجه و آزمون صبر و شکر و برای بدکارانشان عقوبت و کیفر الهی است
چهارم: در زمان حضور ائمه علیهم السلام نیز بلاهای مختلفی مانند زلزله و... اتفاق می افتاد و جمع حضور امام و بلا هیچ امر عجیبی نبود و مورد اعتراض هیچ کس در هیچ دورانی قرار نگرفت
پاسخ:
یکم؛ یکی از آفتهای بزرگ در فرایند شناخت و مبارزه با مشکلات مادی و روانی بشر، تکسونگری و تقلیلگری است که از نظر عقل و علم مردوداست. مثلاً تقلیل علل پدیدآمدن و شیوع بیماریها به مسائل بهداشت محیطی و جسمی نوعی تقلیلگرایی است؛ یعنی فروکاهش علل به علل مادی و محسوس عقل و علم بشر محدوداست و با وجود پیشرفتهای زیادی که در علوم طبیعی و انسانی صورتگرفته، بشر هرگز نمیتواند به صورت یقینی ادعاکند که قادراست به همه پدیدهها از همه ابعاد، سطوح و زوایا آگاهشده و آنها را در کنترل خود درآورد. زندگی انسانها بسیار پیچیدهتر از آن است که عقل و علم به همه ابعاد آن آگاهشود. بههمینسبب تقلیل علت یک بیماری یا شیوع آن در امور مادی، خطای علمی و عقلی بزرگی است. در آیات قرآن کریم و روایات معتبری که از پیشوایان دینی به ما رسیده، علل ایجاد و شیوع برخی از بیماریها، به خصوص بیماریهای بنیانکن، فراگیری برخی از گناهان عنوان شدهاست؛ بنابراین همچنانکه میبایست به نظر پزشکان در رعایت امور بهداشتی جسمی و محیط زیست توجهکرد، باید به نظر متخصصان دینی و وجدان اخلاقی در اینکه شیوع گناهان و رفتارهای غیراخلاقی هم در این امر عاملیت دارد، اعتنا کنیم.
دوم؛ مشکلات مادی و بیماریهای جسمی زنجیرهای از علل و عوامل دارند که برخی مادیاند و برخی ممکناست روحی-معنوی باشند. اگرچه علل و عوامل روحی و معنوی هم با وساطت علل مادی در جسم انسان اثر میگذارد، ولی از لحاظ عقلی و علمی نمیتوان ادعاکرد که مشکلات و بیماریهای جسمی تنها علل و عوامل جسمی دارد.
سوم؛ امروزه در روانپزشکی، پزشکی و روانشناسی مدرن اثبات شده که منشأ بسیاری از بیماریهای جسمی و از جمله بیماریهای صعبالعلاج، نابسامانیهای روانی مثل استرس، اضطراب و افسردگی است. بیماریهای روانتنی، بیماریهایی جسمی با منشأ روانی است. ازاینرو، اگرچه رعایت اصول و مسائل بهداشتی اهمیت دارد، اما بهتنهایی نمیتواند بیماریها را ازبین ببرد. مشکلات روانشناختی موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن شده و بدن را در برابر بیماریها آسیبپذیر میکند. اعتقادات دینی، دعا، مناجات با خدا و توسل به ارواح پاکان علاوه بر آثار معنوی و تکوینی، عامل مهمی در آرامش، امید و احساس تسلط بر زندگی است و به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک فراوان میکند. افراد بیدین و لامذهب، بهسبب اینکه در بحرانها ممکن است خود را ببازند و احساس استرس و ناامیدی کنند، نسبت به مؤمنان در برابر بیماریها آسیبپذیری بیشتری دارند.
چهارم؛ ویروس کرونا از قم شروع و گسترش پیدا نکردهاست؛ بلکه شروع آن از شهر ووهان کشور چین بودهاست؛ اما در ایران، قم اولین شهری بود که قادر به شناسایی این ویروس شد و الا طبق اظهارات برخی از صاحبنظران این ویروس قبل از قم، در تهران و گیلان وجود داشتهاست. هرچند تقدم وجود ویروس در هرشهری، نباید عاملی برای تحقیر و توهین به آن شهر و ساکنان آن شود؛ چراکه این امر ممکنبود در هرشهری اتفاقبیفتد.
پنجم؛ مسئله توسل به اهل بیت (علیهم السلام) و شفابخشی توسط آنها مورد تأیید دین است؛ اما اینگونه امور به صورت دائمی نبوده و در موارد خاصی با شرایطی که خداوند متعال بدان عالم است، اتفاق میافتد؛ به عبارت دیگر این مسئله در امور دنیا به صورت استثنا مطرحاست و اینگونه نیست که هرکسی به حرم اهل بیت (علیهم السلام) رفته یا توسل و دعایی کردهباشد، بلافاصله شفایابد؛ همچنین اینگونه نیست که هرکسی دعا و توسل کند، دیگر نیازی به استفاده از دارو برای رفع بیماری و یا انجام اقدامات احتیاطی بهمنظور پیشگیری از بیماریهای واگیردار نداشتهباشد. بههمین دلیل مراجع معظم تقلید که بیشاز دیگران اهل ذکر، دعا و توسلاند، با وجود اینکه مردم را به این مسائل فرامیخوانند، همزمان ایشان را به رعایت دستور العملهای بهداشتی و اقدامات احتیاطی پیشگیرانه دعوت میکنند و خود نیز با تعطیلی درسها و برنامههای اجتماعی در این زمینه پیشگام بودهاند. بهعنوان مثال حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی سخنانی در این زمینه ایراد فرمودند: «برای مقابله با این بیماری باید بر اعصاب خود مسلط باشیم و از ترس و استرس پرهیز نماییم ... خوباست در تمام خانهها زیارتعاشورا و حدیثکسا خواندهشود، زیرا این دو به همه روحیه میدهد و آثار گرانبهایی دارد ... در این مقطع زمانی معاشرتها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست ... از جمله مسائلی که بر هرانسانی واجباست، حفظ جان و سلامت است و اگر انسان در این زمینه کوتاهیکند، در پیشگاه خداوند مسئولیت دارد»[37]37) مقام معظم رهبری نیز ضمن تأکید بر رعایت مسائل بهداشتی و عمل به دستورات پزشکی و اینکه انجام این توصیهها مصداق «حسنه» است، مردم را به توسل و توجهبه پروردگار فراخواندند و گفتند: «من توصیه میکنم همه دعای هفتم صحیفهی سجّادیّه را که دعای خیلی خوبی است، با توجّه به معنا بخوانند و با این الفاظ زیبا از خدای متعال کمک بخواهند»
ششم؛ مگر کسی ادعا کرده در شهر مقدس بلا نمی آید؛ مکه مقدس ترین شهر و حتی خود کعبه با منجنیق هدف قرار گرفت و یا حرم امام رضا علیه السلام توسط روس ها به توپ بسته شد و در حرم ایشان بمب منفجر شد
پاسخ:
یکم؛ نظام جهان بر پایه زنجیره اسباب و مسببات سامان گرفته و جریان دارد. در این نظام هر معلولی علت یا عللی دارد. حوادث طبیعی، چه سودمند و چه زیانبار، دارای زمینهها و عللی است که از آن تخلف نمیکند. چه کشوری که مردم آن به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اعتقاددارند و چه کشورهایی که چنین اعتقادی ندارند. البته علل حوادث در علتهای مادی منحصر نیست و بسیاری از حوادث طبیعی زمینههای و علل معنوی هم دارد؛ هرچند علل معنوی همواره توسط علل مادی اثر میکند. مثلاً بیاعتنایی به امور اخلاقی، ظلمها و حقکشیهای فراگیر، ممکناست موجب کاهش باران و خشکسالی شده و از این راه بر رشد منفی نیازمندیهای غذایی یک جامعه تأثیر منفی بگذارد. بر این اساس سنتهای الهی در همهجای جهان به یک منوال است و استثنایی در آن نیست. حتی در اموری که ما آن را استثنا میپنداریم، باز بر اساس سنت و سببی انجام میگیرد. اعتقاد به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بههمراه عمل به ارزشهای مورد رضایت آن امام یقینا موجب بروز و ظهور خیرهای معنوی فراوان میشود. حتی ممکناست با دعای آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برخی از بلاهای بنیانکن از جامعه مهدوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برطرف شود؛ اما این اعتقاد و ارتباط به معنی این نیست که چنین کشور و جامعهای یکسره از دیگر کشورها متفاوت شده و سنتهای دیگری بر آن حاکم میشود. در دروان حیات پیامبر و حکومت امام علی (علیهما السلام) هم با وجود اینکه پیامبر و امام (علیهما السلام) درمیان امت حضور دارد، حضورشان از پیدایش شکستها، تنگناها و مشکلاتی که به صورت طبیعی یا در اثر کوتاهیها و خطاهای انسانی پدید میآید، جلوگیری نکردهاست.
دوم؛ بلاها، مصیبتها و شرور لازمه عالم مادی است و حذف مطلق شرور از صحنه زندگی انسان مساوی با فانیشدن نظام عالم مادی است. فارابی، فیلسوف بزرگ اسلامی، در اینباره میگوید: «خدا که در قدرت و حکمت و علم خود تام است، تمامی افعال او کامل و بدون نقص و عیب است و آفات و شروری که بر اشیای طبیعی عارض میشود، ضروری عالم ماده و طبیعی است. عالم ماده، نمیتواند خیر محض را بپذیرد.»[38]38) با توجه به این مطلب تصور این که ایران چون کشوری اسلامی و شیعی و مورد عنایت اهل بیت (علیهم السلام) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، باید از هرگونه بلا، مصیبت و شرّی در امان باشد، تصوری نادرست است؛ مکه مکرمه و خانه خدا (کعبه) که مقدسترین مکان اسلامی است، بارها گرفتار سیل شده و خانه خدا ویران گشتهاست. حال کسی نگفته که چون کعبه در مکه قرار دارد، نباید سیل آنجا را خراب کند هیچگاه تقدس اماکن، نقش پیشگیرانه انسانها در مقابله با بلاها را ازبین نبرده و نخواهدبرد. درست است که کشور ایران نسبت به کشورهای دیگر بیشتر مورد عنایت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و این امر در حوادث بسیاری به اثبات رسیده، ولی این باعث نمیشود که از عوامل پیشگیری از بلاها غفلتورزیم. درباره بیماری و ویروس کرونا نیز رعایت امور بهداشتی، پزشکی و روانشناسی در راستای نظام علی و معلولی است و رعایت آن بر همه انسانها واجب است؛ همچنانکه توبه، دعا، توسل و پناهبردن به خداوند و اولیای پاکش نیز باید بهصورت جدی مورد توجه قرارگیرد.
دوم؛ برخی از این بلاها و شرور از آزادی و اختیار انسانها در عمل ناشی است. خداوند متعال به انسان نعمت آزادی و اختیار ارزانیداشته و خوبیها و بدیها را نیز به او الهام کردهاست. همچنین دستورهای سعادتبخشی را از طریق رسولان برای تکامل به انسان نازل فرمودهاست. برخیاز انسانها با اختیار خویش اعمال شرورانهای انجام میدهند که لازمه آن، رنج و عذاب دیگران است؛ بنابراین برخی از شرور و بلاها از شرارت انسانها حاصل میشود. درباره شیوع برخی بیماریها مانند ایدز و ویروس کرونا نیز طبق تحقیقات برخی متخصصان، عامل این بیماریها ارتباط نادرست انسان با حیواناتی نظیر میمون و خفاش است؛ بنابراین اینگونه بیماریها ناشی از خطای انسانهایی است که از اختیار خود سواستفاده میکنند البته احتمال ساخت و انتشار ویروسهایی مثل کرونا توسط دشمنان بشریت هم وجوددارد که احتمال قابلاعتنایی است، ولی هنوز شواهد قوی و معتبری به سود آن وجود ندارد
سوم؛ تاریخ ایران مواردی به مراتب بحرانی تر از این هم داشته است، مانند حمله مغلول، قحطی هایی که میلیونها نفر را از دنیا برد، بیماری وبا، جنگ های ظالمانه علیه شیعیان توسط شوروی، انگلستان و در دوران جمهوری اسلامی هم جنگ 8 ساله، حکومت ظالمانی نظیر رضاشاه و محمدرضا شاه که خون خیلی کثیری از افراد را به ناحق ریختند ...
پاسخ:
یکم؛ جهان آفرینش سرشار از پدیدههای مثبت و منفی است و هرپدیدهای از جمله رخدادهای خوب و بد با عوامل خاص و متناسب خود مرتبط است؛ مثلاً حوادث طبیعی که از شرایط طبیعی و جغرافیایی ناشی میشود و به کشورهای اسلامی یا غیراسلامی ربطی ندارد؛ البته این امر هرگز به معنای نفی علل غیرمادی نیست. در بسیاری از رخدادها علاوه بر علل مادی، علل معنوی هم وجود دارد اما علل معنوی همواره آثار خود را از طریق علل مادی اعمال میکند. ضمن اینکه شرایط نامطلوب عمدتا راههای برونرفت نیز دارد و میتوان از تدبیرها و راهکارهای علمی مقابله با آن بهره جست.
دوم؛ صرف انتساب مردم یک جامعه به اسلام موجب نمیشود که سنتهای الهی درباره آنان تغییرکند و آن مردم از گزند حوادث جهان محفوظ و مستثنا باشند. برخی از شرور و بلاها و نیز خیرها و نعمتها صرفا ناشی از قرارگرفتن کشور یا منطقهای در شرایط خاص اقلیمی است. البته بسیاریاز زمینهها و علل خیرات و شرور به رفتارهای انسانها وابسته است و در این خصوص تفاوتی میان مسلمان و نامسلمان نیست. مثلاً نظم، سخت کوشی، علم آموزی، برنامهریزی، آیندهنگری، حقطلبی، اتحاد و انسجام اجتماعی و غیره، زمینه و عامل بسیاریاز خیرهای عمومی و خصوصی است. حال اگر مسلمانان به این امور بیتوجه باشند، طبیعتا از آثار مثبت آن نیز محرومشده و به پیامدهای منفی فقدان آن گرفتار میشوند. گرفتاریهای مردم در کشورهای اسلامی در بسیاری از موارد از بیاعتنایی به سنتهای الهی و عملنکردن به فرمانهای دین است؛ نه ناشی از مسلمانبودن آنها.
سوم؛ این ادعا که اکثر اتفاقات بد همواره در کشورهای اسلامی رخ میدهد، ناشی از بیاطلاعی از اخبار و حوادث جهان است. بهعنوان مثال مهمترین مسألهای که در هفتههای اخیر ذهن جهان را بهخود مشغول کرده، گسترش ویروس کرونا است که منشا آن کشور چین است؛ کشوری که به لحاظ اعتقادی، یک کشور بیخدا و حتی ضدخدا محسوب میشود. نمونههای دیگری از این حوادث که اخیرا در کشورهای غربی و شرقی غیرمسلمان مشاهده شدهاست، عبارتاست از: آتش سوزیهای گسترده در جنگلهای استرالیا که علاوه بر ازبین آفت چندمیلیون هکتار و کشتهشدن افراد پرشمار، موجب مرگ یک میلیارد جانور و انقراض بیش از ۳۰ گونه گیاهی و جانوری و خسارتهای مالی فراوان دیگر شد، طوفانهای سهمگین (مثل طوفانهای مایکل، کاترینا، دوریان، اپال، ایزابل، هوگو، جین، آلیسون، فرانسیس، ریتا و ...) در آمریکا که هرساله موجب تلفات جبرانناپذیری در این کشور میشود، زمین لرزهها و سونامیهای وحشتناک در ژاپن که جدیدترین نمونه مخرب آن، زمینلرزه و سونامی ۲۰۱۱ توهوکو بود، زمینلرزه هائیتی در سال ۲۰۱۰ بیش از 300 هزار کشته، فوران آتش فشان گواتمالا در سال ۲۰۱۸ با نزدیک به ۵۰۰ نفر کشته و خسارتهای فراوان، آتشسوزی جنگلهای کالیفرنیا در سال ۲۰۲۰ که دهها کشته و نابودی دهها هزار هکتار جنگل و خانه مسکونی را به دنبال داشت و ... . آنچه در اینجا اشارهشد نمونهای از حوادث وحشتناک در کشورهای غیرمسلمان بود که انگاره غلط اختصاص بلاها و مصیبتها به کشورهای اسلامی را نقض میکند.
چهارم؛ اگرچه بسیاریاز کشورهای اسلامی درگیر حوادث و بلاهای غیرطبیعی همچون جنگ است، اما ریشهیابی دقیق بسیاریاز این حوادث حاکی از این است که کشورهای غیرمسلمان و به ویژه کشورهای غربی، عامل اصلی و یا حداقل آتشافروز و حامی این جنگها بودهاند؛ بهعنوان مثال ملت مسلمان فلسطین در شرایطی درگیر جنگی خانمانسوز و آوارگی ۷۰ ساله است که عامل اصلی این جنگ، سیاستهای استعماری قدرتهایی همچون آمریکا و انگلیس در کوچاندن یهودیان آواره به سرزمین فلسطین و اخراج مردمان اصلی این سرزمین از خانه خود بودهاست. همچنین جنگهای خانمانسوز منطقه همچون جنگ سوریه، یمن، عراق و ... همه ریشه در سیاستهای غلط نظام سلطه جهانی دارد. امریکا و دیگر قدرتهای استکباری با ایجاد و حمایت از گروهکهای دستساختهای همچون داعش، طالبان، القاعده و غیره یا تحریک برخی کشورهای زیادهخواه همچون عربستان و امارات، منطقه را درگیر جنگ و خشونت نمودهاند
پاسخ:
یکم؛ در سال (1904 م-۱۳۲۵ ه.ق) هیچ گزارش دقیقی از وبا در ایران ثبتنشده و آخرین گزارش وبا در سال (۱۸۸۸ م-۱۳۰۹ ه.ق) بودهاست.
اما گزارشی که از سال 1905 م از نجف آمده است گویای حقیقتی کاملا عجیب و بر خلاف این شبهه است. وبا در نجف باعث مرگ روزانه 150 تا 200 نفر شد و با اندکی تاخیر به کربلا رسید، علمای عتبات در راس آنها آخوند خراسانی و صاحب عروه با پافشاری برای ساخت بیمارستان در نجف و نوشتن تعداد زیادی از کتب در راستای پیشگیری و مراقبت باعث کاهش شیوع آن در سالهای بعد شدند[39]39).
دوم؛ بارها وبا در ایران شیوع یافته و جان صدها هزار نفر را گرفته و ارتباط به زمان خاصی ندارد. نخستینبار در سال ۱۲۲۲ ه و سپس در سال ۱۲۲۱ ه در محدوده آذربایجان و ایروان بوده و به بوشهر، شیراز، اصفهان، یزد و کاشان سرایتکرده و جان صدها نفر را گرفتهاست (اعتماد السلطنه، مرآت البلدان، ج ۱، ص ۵۳۱). پسازآن و باری دیگر در سال ۱۲۳۶ و ۱۲۵۲ و ۱۲۵۹ ه این بیماری در تهران شیوعیافت و در نهایت حکم قرنطینه در سال ۱۲۶۷ وسط امیرکبیر صادر شد (آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ص ۲۳۶) باری دیگر در سال ۱۲۶۹ و ۱۲۷۳ ه وبا سراسر ایران را فراگرفت و جان صدها هزار نفر را گرفت. پس از آن نیز در سال ۱۲۸۴ ه وبا شیوع یافته و جان مردم زیادی را گرفت تا اینکه در سال ۱۲۸۷ ه قحطی پدیدارشد و متاثر از آن و در سال ۱۲۹۴ ه وبا در گیلان شیوع یافت و جان ۱۲ هزار نفر را گرفت. در سال ۱۲۰۷ ه وبا در کرمانشاه شیوعیافت و تلفات آن بهنسبت وباهای قبلی کمتر بود. آخرین وبا در سال ۱۳۰۹ ه بود که از بادکوبه آغاز شد و سمنان و دامغان و تهران را دربر گرفت.
سوم؛ مگر مراجع عظام تقلید با بستهشدن حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) و قرنطینه قم مخالفت کردهاند؟ آنان اعلامکردند که حتی در شرایطیکه احتمال ضرر جانی در خصوص ابتلا به بیماری کرونا باشد، سفر به استان قم حتی به نیت ادای نذر حرام است. وزیر محترم بهداشت نیز شایعه مخالفت مراجع با قرنطینه قم را بارها تکذیب کرده است.
پاسخ:
یکم؛ ما دغدغه تکلیف شرعی و اخلاقیمان را داریم، به ویژه وقتی پای جان انسانها درمیان است و بسیاری از افراد نیز چنین دغدغه ای ندارند.
دوم؛ متدینین باید الگوی دیگران باشند نه اینکه با کار غلط آنان همراهی کنند.
سوم؛ رفتارهای متدینین بهپای دین و دینداران و مسجدیها و هیئتیها نوشته میشود و وسیلهای برای هجمه به مقدسات و شعائر دینی تلقی میگردد، درحالیکه کار دیگران بهپای خودشان نوشته میشود نه عقیدهشان
چهارم؛ توصیه به خودداری از تشکیل اجتماعات و برپایی مجالس، با هدف محدودکردن چرخه انتقال ویروس در جامعه انجام میشود، همچنان که مدارس و دانشگاهها و حوزههای علمیه با همین هدف تعطیل شدهاست و امکان خانهنشین کردن همه مردم عملا وجودندارد.
به همین دلایل، اگر اجتماعات مذهبی توسط خود متدینین در شرایط فعلی لغوشود و شعائر مذهبی به محیط خانه و خانواده منتقل شود، هم به سلامت جسمی جامعه کمک میکند و هم به باورهای دینی جامعه.
پنجم؛ گذشته از این همواره اعیاد بزرگ شیعیان بهترین تاریخ برای برگزرای مراسمات عقد و عروسی بوده است؛ اما با توجه به شیوع کرونا خیل عظیمی از جوانان مراسماتی که از ماه ها قبل برنامهریزی کرده بودند که در ایام اعیاد شعبانیه، عید مبعث، میلاد امیرالمومنین و ... برگزار نمایند را جهت حفظ جان مردم لغو کردند.
پاسخ:
یکم؛ روشناست که مجالس شادی و عزای اهل بیت (علیهم السلام) دارای فضایل و برکاتی غیرقابلانکار است و بههمینخاطر توصیه میشود در شرایط فعلی، این مجالس را در محیط خانه و خانواده برپا کنیم تا از فضایل و برکات آن محروم نشویم.
دوم؛ در آیات و روایات تاکید شدهاست که نظام آفرینش بر مدار اسباب و مسبّبات است و اراده خدا نیز از مجرای همین نظام آفرینش محقق میشود. طبعا معجزات استثناست و جز در مواردی که حکمت الهی اقتضا کند صورت نمیگیرد وگرنه خانه کعبه توسط سپاه یزید ویران نمیشد و ائمه (علیهم السلام) با زهر مسموم نمیشدند و زائران حرم امام هشتم (علیه السلام) در انفجار حرم تکهتکه نمیشدند.
سوم؛ قرارنیست دعا و توسل، جای دارو و درمان را بگیرد؛ چنانکه اهل بیت (علیهم السلام) در عین سفارش به ذکر و دعا، بر مراقبت از سلامت بدن و مراجعه به طبیبان هنگام بیماری تاکید کردهاند. در روایت است اگر کسی بیماری خود را از طبیبان پنهانکرد، به بدن خویش خیانت کردهاست. خود ائمه معصومین (علیهم السلام) بارهاوبارها به طبیبان مراجعه کردهاند.
چهارم؛ درست است که مسجد و مجالس اهل بیت علیهم السلام مقدس است اما تنهایی دلیلی بر عدم رعایت نکات لازمه را نمی نماید. برای مثال امیرالمومنین در هنگام نماز و یکی از بهترین مساجد عالم، ضربت خوردند. حتی در دوران جمهوری اسلامی نیز شهدای زیادی در هنگامه نماز مورد سوء قصد و ترور قرار گرفتند مانند شهدای محراب، نماز جمعه تهران و ترور رهبری در مسجد ابوذر و ...
به همین دلایل، نمیتوان به بهانه توسل به اهل بیت (علیهم السلام) و با استناد به معجزات مجالس ایشان، نسبت به سلامت خود و سایر دوستان اهل بیت (علیهم السلام)، سهلانگاری کنیم.
پاسخ:
یکم؛ خود اهلبیت (علیهم السلام) مطهرند، نه وسایل منتسببه آن بزرگواران. بهعنوان مثال شمشیر ذوالفقار وقتی به خون کفار آغشته میشد، آیا چون منسوب به حضرت (علیه السلام) بود نیاز به تطهیر نداشت؟ و یا اگر ضریح ائمه اطهار (علیهم السلام) خونی شود یا بچهای در حرم ادرار کند نیاز به تطهیر نیست؟
دوم؛ حتی خود اهلبیت (علیه السلام) بیشتر از همه نسبتبه دستورات ظاهری اسلام مبنیبر رعایت بهداشت بر بدن خود اهتمامداشتند. روایت زیر یکی از آن موارد است که نشان میدهد شبهه مذکور از القائات شیطان است.
شیخ طوسی به سند خود از حرث بن یعلی بن مره و او از پدرش و او از جدّش نقل کرده است که:
مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ يَعْلَى بْنِ مُرَّةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ سَمِعْنَا صَوْتاً فِي اَلْبَيْتِ أَنَّ نَبِيَّكُمْ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ فَادْفِنُوهُ وَ لاَ تُغَسِّلُوهُ قَالَ فَرَأَيْتُ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ رَفَعَ رَأْسَهُ فَزِعاً فَقَالَ اِخْسَأْ عَدُوَّ اَللَّهِ فَإِنَّهُ أَمَرَنِي بِغُسْلِهِ وَ كَفْنِهِ وَ دَفْنِهِ وَ ذَا سُنَّةٌ[40]40).
《چون رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) وفاتیافت، حضرت را با پارچهای پوشاندند؛ ایشان زیر پارچه قرارداشتند و حضرت علی (علیه السلام) کنار حضرت صورت خود را بر کف دست ایشان گذاشتهبود و باد، کنار پارچه را بر صورت حضرت علی (علیه السلام) میزد. راوی گفت: مردم بر در خانه و در مسجد، فریاد میزدند و گریه میکردند؛ ناگاه از میان خانه صدایی شنیدیم (ابلیس) که میگفت: پیامبرتان پاک و پاکیزه است، او را نشویید و دفنش کنید. راوی گفت: حضرت علی (علیه السلام) را دیدم که با نگرانی سرش را بلندکرد و فرمود: خفه شو ای دشمن خدا خود حضرت، غسل و کفن و دفنش را به من سپرده و این، سنّت است.》
پاسخ:
یکم؛ اتفاقا برعکس است و اقبال بیشتر میشود و مردم قدر نعمت مسجد و حرم و هیئت را بیشتر میدانند؛ زیرا در حال حاضر مانند ماهی در آب بودیم؛ همانطور که وقتی عاشق مدتی محدود از معشوق دورباشد برای دیدار محبوب لحظهشماری میکند. آیا سالهایی که صدام نمیگذاشت مومنین به کربلا مشرف شوند، باعثشد میلبه تشرف به کربلا کم شود؟ آیا تعطیلی مراسم عزاداری در دوران پهلوی، رغبت مردم را نسبتبه این مراسم کاهشداد؟