سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن تبریک ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و همچنین گرامیداشت روز زن. امیر المومنین علیه السلام دریک روایت نورانی می فرمایند: إنَّ المَرأَةَ رَیحانَةٌ و لَیسَت بِقَهرَماَنةٍ. زن گل است و لطیف ، نه کارگزار.
چند نکته درباره شان زن در جامعه و خانواده و توضیحی کوتاه درباره حدیث شریف:
1.مقصود از قهرمان در روایت شریف کاگزار است یعنی زن در خانه کارگزار خانه نیست بلکه به مانند گل لطیفی است.و اگر در خانواده و جامعه، به زن با این چشم نگاه بشود، تکریم و حفظ حرمت و برخورد ملاطفت آمیز را با زن بدنبال دارد و موجب می شود که زن احساس امنیّت و آرامش کند. سخنرانی امام خامنه ای ۱۳۹۵/۰۲/۲۰
2.دنیای فاسد غرب شخصیت زن را در این می داند که برای مردان چشمنواز باشد. و دنیای غرب تحت تأثیر دستهای صهیونیستی تعظیم زن را به این می داند که زن بایستی حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوهگری کند تا مردها خوششان بیاید که اینها افتخاری برای یک زن نیست؛ این تجلیل زن نیست؛ این تحقیر زن است. بلکه عظمت زن آن است که بتواند حیا و عفاف زنانه را که خدا در خلقت زن به ودیعه نهاده است، حفظ کند. سخنرانی امام خامنه ای ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
3.نکته ای که مادران باید درتربیت فرزندان توجه کنند این است مادر میتواند فرزندان را به بهترین وجه تربیت کند. تربیت فرزند به وسیلهی مادر، مثل تربیت در کلاس درس نیست؛ با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است، با نوازش است، با لالائی خواندن است؛ با زندگی کردن است. مادران با زندگی کردن، فرزند تربیت میکنند. هرچه زن صالحتر، عاقلتر و هوشمندتر باشد، این تربیت بهتر خواهد شد. سخنرانی امام خامنه ای ۱۳۹۲/۲/۱۱
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند به همه زنان عزت و عفت را عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم .امام باقر علیه السلام در روایتی می فرمایند: چهار خطاست که کیفرشان از هر گناهى زودتر به انسان مى رسد
مورد اول: رجُلٌ أحسَنتَ إلَیهِ و یُکافیکَ بالإحسانِ إلَیهِ إساءةً. فردی که تو به او خوبى کنى و او پاداش آن را به بدى دهد
مورد دوم: رجُلٌ لا تَبغِی علَیهِ و هو یَبغِی علَیکَ. فردی که تو به او ستم نکنى و او به تو ستم کند.
مورد سوم: رجُلٌ عاهَدتَهُ على أمرٍ فَمِن أمرِکَ الوَفاءُ له و مِن أمرِهِ الغَدرُ بکَ. کسى که در کارى با او پیمان بندى و تو به پیمانت وفادار مانى و او پیمان شکنى کند.
مورد چهارم: رجُلٌ یَصِلُ قرابَتَهُ و یَقطَعُونَهُ. خویشاوندی که تو با او ارتباط برقرار کنى و او ارتباط را قطع کند . الخصال : 230/71 .
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خشنودی قلب نازنین حضرت زهرا سلام الله علیها و پیروزی نهایی جبهه مقاومت صلوات
سلام علیکم . بسم الله الرحمن الرحیم . یکی از گناهان قمار و شرط بندی است که در این زمینه به چند نکته اشاره می شود:
1.شرط بندی در مسابقه ورزشی یا بازهای خانگی حرام است و درحرام بودن شرط بندی فرقی بین افراد نیست بنابر این شرط بندی بین زن و شوهر، پدر و فرزند، برادر و خواهر نیز حرام است. و شرط بندی فقط در مسابقه اسب سواری و تیر اندازی با اسلحه جنگی میان مسابقه دهندگان با رعایت شرایط و احکام آن اشکال ندارد. (اجوبه س1124؛ رساله جامع م2256 و 2257 ؛ سایت مکارم، شرط بندی و قمار)
2.اگر در مسابقه ای بازنده با اختیار خودش و بدون هیچ شرط و الزامی به برنده چیزی بدهد، و آنچه می دهد در برابر برد و باخت نباشد، اشکالی ندارد. (رساله جامع م2255 ؛ سایت مکارم، شرط بندی و قمار)
3.بازی با وسایلی که در نزد مردم به عنوان وسیله قمار شناخته می شود. بازی کردن با این وسایل مطلقا حرام است هر چند شرط بندی نباشد؛ مثلا به تصریح امام خامنه ای پاسور از وسایل قمار است و بازی کردن با پاسور هرچند بدون شرط بندی حرام است. (اجوبه س1117 و 1122سایت ادمین شماره استفتاء360286 رساله جامع م2260 ؛ سایت مکارم، شرط بندی و قمار؛ بهجت ج4 س6436 و6437)
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
. تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلامتی مراجع عظام خصوصا امام خامنه ای حفظه الله صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم . امام صادق علیه السلام در روایتی می فرمایند: آفة الدین: الحسد و العجب و الفخر.
سه مورد آفت دین انسان است.(یعنی اگر فردی دچار یکی از سه چیز شود دینداری فرد، کم رنگ و افت زده می شود و اگر جامعه دچار یکی از این سه مورد شود فضای دینداری جامعه کمرنگ و آفت زده می شود ):
مورد اول: الحسد. : یعنی انسان بر نعمتی که دیگری از آن برخوردار است حسد بورزد و و از خدا بخواهد که آن نعمت را آن فرد از دست بدهد. این یک آفت بسیار بزرگ است. اما اگر انسان نعمتی را که به دیگری داده، آرزوی آن را داشته باشد حسد محسوب نمی شود و اشکالی ندارد.
حال چکار کنم حسادتم درمان شود: اولا حسود باید با تقویت اعتقاد و ایمان به عدل خداوند و حکمتش، حسادت خود را درمان کند. زیرا حسادت، ناشی از ضعف شخصیت و خواری نفس اوست. دوما: در مرحله عمل هم ولو با زحمت و تکلف با محبتکردن به شخص مورد حسادت و خوشرویی و تجلیل از او و ذکر نکات مثبتش، به نفس خودش بفهماند، نعمتی که نصیب فرد شده از ناحیه خداوند است و شاید بخاطر لطف و توفیقی بوده.
مورد دوم: العجب: یعنی خودشیفته. اینکه به سبب کمال ظاهری یا مادی یا معنوی که در خودش می بیند، خودش را بزرگ بشمارد. مثلا به جهت زیبایی یا عبادت که انجام میدهد، افتخار کند و خودش را بزرگ بشمارد. در حالی که عبادت برای این است که انسان بت درون خود را بشکند و منیت را از بین ببرد.
مورد سوم: الفخر: فخر ورزدیدن نسبت به دیگران است. عجب این است که انسان پیش خودش، در نزد خودش بزرگ به نظر میآید، فخر این است که به دیگران فخرفروشی میکند و چیزهایی که در خودش هست - گاهی هم نیست - آنها را به چشم دیگران میکشد.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند به ما توفیق دوری از رذائل اخلاقی را عنایت فرماید به برکت صلوات
متن اصلی:
المسالة الثالثة العشرة: الغناء، جلسه 303، 1388/8/17
حدیث:فی الکافی، عن الصادق(علیهالسلام): آفة الدین: الحسد و العجب و الفخر.
این سه چیز را آفت دین انسان دانستند. یا به احتمال بیشتر، مراد، دین شخصی هر کسی است، که اگر این سه آفت پیدا شد، دینداری انسان مورد آفت قرار میگیرد، آفتزده میشود، یا فضای دینی جامعه است، که اگر چنانچه در بین مردم این صفات رذیله به وجود آمد، فضای دینداری در جامعه کمرنگ خواهد شد، آفتزده خواهد شد.
1- حسد: یعنی انسان بر نعمتی که دیگری از آن برخوردار است رشک بورزد و زوال آن را بخواهد. یک وقت شما آرزو میکنید که شما هم آن نعمت را که خدا به او داده، داشته باشید، این، عیبی ندارد، این حسد نیست، طالب زوال این نعمت از آن طرف مقابل نیستید. این، غَبطه است، اغتباط است. امّا یک وقت چون خود شما دستتان به آن نعمت نرسیده است، آرزو میکنید که از آن دیگری هم این زایل بشود! این، میشود حسد. این، آفت خیلی بزرگی است.
2- عجب. عجب یعنی خودشگفتی، انسان از آنچه که در خودش هست به شگفت دربیاید، این را بزرگ بشمارد، اعجاب بورزد. یا نیکوییهای ظاهری و مادّی است، مقام یا مالی که انسان دارد، یا چیزهای معنوی است؛ عبادتی انسان میکند، رقّت قلبی پیدا میکند، به انسان حالت خودشگفتی دست بدهد که این منم طاووس علیّین شده. این، خیلی چیز بدی است. همۀ این عبادات و تضرّعات و توسّلات برای این است که انسان آن بت درون خودش را بشکند، آن منیّت را از بین ببرد. خشوع در مقابل پروردگار، تذلّل در درون نفس برای همین است. ما در درون خودمان یک بتی داریم، یک طاغوتی داریم، که گاهی رشد میکند و بر همۀ وجود ما مسلّط میشود. آن را بایستی آرام کرد. آن را باید کنار زد. عبادات، مهمترین تأثیرش این است که انسان این حالت تذلّل را پیدا کند. عجب که آمد، همۀ اینها را خراب میکند. یعنی خود آن عجب، آن بت را دوباره رشد میدهد و بزرگ میکند. عجب باطل میکند عبادات را.
3- یکی هم فخر نسبت به دیگران است، تفاخرورزیدن. عجب این است که انسان پیش خودش، در نزد خودش بزرگ به نظر میآید، فخر این است که به دیگران فخرفروشی میکند و چیزهایی که در خودش هست - گاهی هم نیست - آنها را به چشم دیگران میکشد. الشافی صفحۀ 578
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. امام حسن عسکری علیه السلام، در یک روایت نورانی می فرمایند: اَلْغَضَبُ مِفتاحُ کُلِّ شَرّ. خشم، کلید هر بدى و زشتى است. [تحف العقول: 488]
چند نکته کوتاه پیرامون حدیث شریف:
1.یکی از حالتهایی که در روایات بسیار مورد مذمت قرار گرفته و قسمی از جاهلیت و دیوانگی معرفی شده، حالت غضب و خشم است و سبب بسیاری از جنایتها و جرمها و اختلافات خانوادگی همین حالت خشم وغضب کنترل نشده است .البته غضب با دشمنان خدا پسندیده است.
2.برای کنترل غضب راهکارهایی بیان شده است که مناسب هست، برای درمان و کنترل غضب بکار برده شود:
الف: پرهیز از موقعیت های خشم آور : زمانی که طرف مقابل مثل همسر یا دوست خسته و بی حوصله است زمان مناسب برای انتقاد نیست. بهتر است در این مواقع - چنان که در روایات سفارش شده- سکوت کرده، و بحث را آغاز نکنیم یا اگر طرف مقابل شروع به صحبت کرد، جواب او را ندهیم.
ب: ترک مجلس: چنانچه احساس کردید زمینه عصبانیت شما در حال فراهم شدن است، مکان خود را ترک کنید و حتی برای چند دقیقه هم که شده بیرون رفته، قدم بزنید و نفس عمیق بکشید، اما اگر ناچار از حضور در آن مکان هستید، به سفارش های بعدی عمل کنید.
ج: تغییر وضعیت جسمی:یکی از اموری که در روایات برای کنترل خشم به آن سفارش شده، تغییر دادن وضعیت جسمی است، برای مثال، اگر انسان ایستاده است، بنشیند و اگر نشسته، بلند شود یا دراز بکشد. پیامبر خدا(ص) فرمودند: هر گاه یکی از شما خشمگین شد، اگر ایستاده است بنشیند و چنانچه خشمش برطرف نشد، دراز بکشد.
البته درمان عمیق غضب به اصلاح ریشه های روانی وابسته است چرا که عصبانیت افراد می تواند در خصوصیات روحی و اخلاقی آن ها ریشه داشته باشد. مثلا خود برتر بینی و زورگویی و حقیر شمردن مردم، از ریشه های غضب و خشم است.(برگرفته از چهل حدیث حضرت امام، شرح چهل حدیث، ص ۱۴۱ و ۱۴۲)
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
جهت پیروزی نهایی جبهه مقاومت صلواتی عنایت بفرمایید
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم.یکی از کاربردی ترین و ساده ترین قراردادهای شرعی که می توانید در بسیاری از معاملات شرعی از آن بهره ببرید و جهت یک قرارداد شرعی استفاده کنید قرارداد صلح است:
1. انسان می تواند به سبب قرارداد صلح مال یا حق یا منفعتی را به دیگری انتقال دهد مثلا فردی به قصد انجام مصالحه به دیگری(مدیون) بگوید: «طلبی را که از تو دارم به شما در برابر کار یا مبلغ مشخصی مصالحه کردم و دیگری هم بگوید: «قبول کردم».
2.در بسیاری از موارد می توان از قرارداد صلح استفاده کرد مثلا مردی می خواهد همسرش بعد از فوتش از اثاث زندگی یا منزل مسکونی استفاده کند و ورثه اثاث زندگی و منزل را از او نگیرند و تا وقتی که مرد زنده است باز هم خود اختیار اموال را داشته باشد می تواند از قرارداد صلح استفاده کند؛ مثلا بگوید منافع وحق استفاده از منزل و اثاث منزل را به همسرم تا زمانی که زنده هست صلح کردم بشرط اینکه تا وقتی که خودم زنده ام اختیار تصرف داشته باشم و خانم هم قبول کند خانم ا زمانی که زنده هست می تواند از اثاث زندگی و منزل مسکونی استفاده کند هر چند که ورثه مالک منزل و وسایل هستند.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند متعال همه ما را اهل علم و عمل قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. امیرالمومنین علیه السلام در روایتی می فرمایند:الْعَجَبُ مِمَّنْ یَقْنَطُ وَ مَعَهُ الْمِمْحَاةُ. فَقِیلَ لَهُ: وَ مَا الْمِمْحَاةُ قَالَ: الِاسْتِغْفَارُ.تعجب می کنم از کسی که از گناهانش دچار ناامیدی می شود در حالی که با پاک کننده گناه هست، از حضرتش سوال شد، آن پاک کننده گناه چیست؟ حضرتش فرمودند، استغفار.
چند نکته کوتاه پیرامون حدیث شریف:
1. صفحۀ اعمال ما آلودگی و نقطۀ سیاه زیاد دارد، واقعا برای انسان این زمینه را داشت که بطور کلی انسان نسبت به عاقبت بخیری یا رضای الهی یا وارد شدن در بهشت ناامید شود، اما وقتی که خدا با توجه به رحمت خودش ممحاة یعنی پاک کننده از گناه قرار داده است، ناامید از رحمتش گناه کبیره است.
2. آن چیزی که در روایت حضرت به عنوان پاک کننده از گناه بیان می کند استغفار است یعنی طلب مغفرت است و حقیقتا طلب استغفار لطف و موهبتی است بر بندگان.
3. مراقب باشیم معنای استغفار را نادرست متوجه نشویم، معنای استغفار این نیست که تسبیح به دست بگیریم و ذکر استغفار را بگوییم بلکه معنار استغفار این است به معنای واقعیِ کلمه از آن کاری که فرد انجام داده پشیمان باشد، دوّم این است که بنا داشته باشی که دیگر به سمت معصیت برنگردد. و اگر این دو خصوصیت نباشد، استغفار دروغین است. بقول شاعر:
سُبحه بر کف، توبه بر لب، دل پر از شوق گناه
معصیت را خنده میآید ز استغفار ما!
لذا انسان بعد از انجام هر گناهی باید استغفار واقعی داشته باشد و اگر استغفار واقعی صورت بگیرد، قطعا خدا می بخشد.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند توفیق انابه و توبه واقعی را به ما عنایت فرماید به برکت صلوات
فصل دوم: قواطع سفر
جلسه 255، 1396/9/12
حدیث:
سَمعتُ الشَّعبی یَقول: سمعتُ علیَّ بنَ ابیطالبٍ«علیهالسلام» یقول: العَجَبُ مِمَّن یَقنَطُ و معه المِمحاة. بعضیها وقتی به صفحۀ اعمالِ گناهآلودِ خودشان نگاه میکنند، مأیوس میشوند؛ این یأس، یأس مِن رحمة الله است، جزو گناهان کبیره است. میفرماید: من تعجب میکنم از کسی که دچار قنوط یعنی یأس میشود، از اینکه خدای متعال با این گناهان با او چه خواهد کرد، یأس از عاقبت خیر، یأس از دخول جنّت، یأس از رضای الهی؛ در حالی که در اختیار او ممحات است، ممحات یعنی: پاککن. یک چیزی را انسان مینویسد، بعد آنرا پاک میکند. بله، صفحۀ عملِ ما آلودگی زیاد دارد، نقطۀ سیاه زیاد دارد، اگر انسان متّکی به رحمت الهی نبود، واقعاً جای این بود که دیگر به کلّی از سرنوشت خودش مأیوس بشود، لکن وقتی مِمحات هست، وسیلۀ پاک کردن وجود دارد، آنرا پاک کن! چرا معطّل هستی؟! فقیل له: و ما المِمحاة؟ آن وسیلۀ پاک کنندهای که میفرمایید، چیست؟ قال: الاستغفار، طلب مغفرت. یعنی عذرخواهی کردن از پروردگار. استغفار قطعاً ممحات است، حتماً موجب میشود که گناهان پاک بشود. «إنّ الله یَغفرُ الذنوبَ جمیعاً». البته انابه لازم است «و أنیبوا الی الله». مصداق اتمّ و مظهر کامل انابه، همین استغفار است، طلب مغفرت؛ که از خدای متعال انسان بخواهد که: خدایا! این گناهی که من کردم، این گناه را پاک کن! خدا پاک میکند. خیلی چیز عجیبی است! واقعاً یکی از مهمترین موهبتهایی که خدای متعال به بندگان مؤمن داده، همین است که: با استغفار، خدا میآمرزد. لکن مواظب باشیم که استغفار را بد نفهمیم! گاهی خیال میکنیم اگر تسبیح دست گرفتیم، یک دُورِ تسبیح گفتیم «استغفر الله ربّی و اتوب الیه»، قضیه تمام است. نه، باید انسان به معنای واقعیِ کلمه از خدای متعال طلب مغفرت کند. در آن روایت امیرالمؤمنین: أ تَدری ما الاستغفار؟ حضرت پنج شرط را بیان فرمودند، یکی این است که به معنای واقعیِ کلمه از آن کاری که کردی، پشیمان باشی. و الّا اگر انسان پشیمان نباشد، این استغفار استفغارِ واقعی نیست، استغفارِ دروغی است. دوّم این است که بنا داشته باشی که دیگر عود به معصیت نکنی. اگر انسان از معصیت خاصّی استغفار میکند، بنایش بر این باشد که دیگر این کار را انجام ندهد.
سُبحه بر کف، توبه بر لب، دل پر از شوق گناه
معصیت را خنده میآید ز استغفار ما!
این چطور استغفار کردنی است که انسان دلش پر از شوق گناه است، عازم بر گناه است یا لااقل عازم بر ترک گناه نیست، این، استغفار نشد. البته آن پنج شرط آن بزرگوار، آن استغفار به معنای تامّ کامل است، حداقل، دو شرطِ اوّل را که پشیمانی از گناه و عزم بر عدمِ رجوعِ به گناه است، بایستی حتماً رعایت کرد. اگر این شد، پاک میشود، دیگر قنوط و یأس معنی ندارد. امالی شیخ طوسی، صفحۀ ۸۸
سلام علیکم.بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت رضا علیه السلام در روایتی به نقل از اجدادشان می فرمایند: لو رأَى العبدُ أجلَهُ و سُرْعَتَهُ إلَیهِ أبْغَضَ الأملَ.
اگر انسان اجل و سرعت آن را [به سوى خود ]مى دید، از آرزو کردن بیزار بود.
چند نکته کوتاه پیرامون حدیث شریف:
اجل یعنی سرآمد، آنوقتی که مدت یک امری به پایان میرسد اجل گفته می شود.ما وقتی وارد این دنیا شدیم، یک اجلی، یک سرآمدی معین کردند. بعضیها این سرآمدشان در همان سنین کودکی است، بعضی در سنین جوانی است، بعضی هم اجلشان در سنین میانسالی یا پیری است.
این دنیا و نشئه با همۀ خوبیها و بدیها، زیبائیها و زشتیها، سختیها و خوشیها، همهاش تمام میشود، و وارد یک فضا و نشئه دیگری میشویم که بطور دقیق از جزئیات آن آگاه نیستیم، اما آنچه باید بدانیم و میتوانیم بدانیم، این است که این اجل و سرآمد به سرعت به طرف ما میآید، حال که اینگونه هست، آیا مقداری به فکر آن مقصد هستیم؟ چون کار اصلی و زندگی دائمی و واقعی ما آنجاست و متاسفانه به خاطر کوته بینی و غفلتمان خیلی هامون به موقت بودن این نشئه توجه و باور نداریم.
انسان وقتی فهمید که چطور با سرعت به سمت زندگی ابدی نزدیک میشود، دیگر از آرزوهایش بیزار می شود. کدام آرزو، منظور آروزی های پست دنیایی است که برای رسیدن به آن از یاد خدا و آخرت فاصله بگیریم و در عمل توجهی به حلال و حرام بودن کار نداشته باشیم و هر کجا در روایات از آروزی بلند مذمت می کند یعنی همین آرزوهای پست دنیای است و گرنه اگر آرزو کنیم که جمهوری اسلامی به لحاظ مادّی و معنوی به اوج ترقّی و تعالی برسد، آرزوی منشأ خیر برای خلایق شدن، آروزی صالح شدن، اینها خیلی خوب است و انسان در این مسیر باید تلاش کند.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند متعال عاقبت همه را ختم به خیر و ختم به شهادت قرار بدهد به برکت صلوات
متن اصلی:
فصل دوم: قواطع سفر
جلسه 253، 1396/8/15
حدیث:عن داودِ بن سلیمانِ القاضی قال: حدَّثنی الرضا علیُّ بنُ موسی«سلاماللهعلیه»، عن آبائه«علیهمالسلام»، عن علیٍّ امیرالمؤمنین«علیهالسلام» قال: لو رَأی العبدُ اَجَلَه و سُرعَتَه الیه لَأبغَضَ الأمل. یک حقیقتی وجود دارد به نام اجل، اجل یعنی سرآمد، آنوقتی که مدّت یک امری به پایان میرسد. فرض بفرمایید به کسی بدهکاریم، به ما مهلت داده که شما تا یک هفته میتوانید تأخیر بیندازید. این شد اجلِ دینِ ما. ما وقتی وارد این دنیا شدیم، یک اجلی، یک سرآمدی معین کردند. بعضیها این سرآمدشان در همان سنین کودکی است، بعضی در سنین جوانی است، بعضی هم اجلشان در سنین میانسالی یا پیری است «و منکم مَن یُرَدُّ الی أرذَلِ العُمُر»[1]. در روایات، دو نوع اجل ذکر شده است: اجل قطعی و معلّق. بعضی اجلها اجلِ قطعی است که تخلّف ندارد، بعضی هم اجل معلّق است، یعنی معلق به یک امری است. اگر صدقه دادید، یا اگر صلۀ رحم کردید، تأخیر میافتد و از این قبیل. بالاخره یک مقطعی وجود دارد که این مقطع اسمش اجلِ ماست، آنجا که رسیدیم از این نشئه خارج خواهیم شد، این نشئه با همۀ خوبیها و بدیها، زیبائیها و زشتیها، سختیها و خوشیها، همهاش تمام میشود، وارد یک نشئۀ دیگری میشویم که آن نشئه را نمیشناسیم. این سرآمد در کجا قرار دارد؟ نمیدانیم. آنچه باید بدانیم و میتوانیم بدانیم، این است که این اجل به سرعت به طرف ما میآید! مثل کسی که سوار یک وسیلۀ تندرویی است، به طرف یک مقصدی حرکت میکند، وقتی انسان با این وسیلۀ تندرو میرود، این مقصد به سرعت به انسان نزدیک میشود. این را توجه نداریم. این اجل به سرعت به ما نزدیک میشود. نتیجه این است وقتی میدانیم داریم به آن مقصد، به آن سرآمد نزدیک میشویم، یک مقداری به فکر آنطرف باشیم؛ چون اصلِ کار آنجاست، زندگیِ واقعی و دائمی آنجاست، اینجا یک زندگی موقتی است که ما بخاطر غفلتهای خودمان، کوتهبینیِ خودمان توجه به موقّتبودنش نداریم! آنجا همیشگی است، ادامه دارد. وقتی توجه کردیم سرعتِ حرکتمان به سوی مقصد را، و سرعت نزدیک شدنمان به آن اجل را، باید به فکر آنطرف باشیم. این روایت، همین را بیان میفرماید. این که در این سند از یکایک ائمه«علیهمالسلام» نقل میشود که هر کدام از پدر بزرگوارشان نقل میکنند تا به امیرالمؤمنین میرسد، کأنّه میخواهند اهمیت قضیه را به ما تفهیم بکنند که قضیه، قضیۀ مهمی است. أمَل با الف، یعنی آرزوهای معمولیِ پیشِ پا افتادۀ زندگی. انسان وقتی فهمید که چطور با سرعت دارد به آن زندگی ابدی نزدیک میشود، دیگر این آرزوها در نظرش پست و حقیر میشود و از اینها بدش میآید و ناراحت میشود. البته توجه دارید مقصود از این أمَل، آن آرزوهایی است که مربوط به شخصِ ماست در زمینۀ مسائل دنیوی. آرزوی مجتهدشدن، آرزوی انسانِ صالحشدن، آرزوی منشأ خیر برای خلایق شدن، بد نیست. هر جا طولُ الأمل در روایات مذمّت شده، مراد، آرزوهای پست دنیایی است. و الّا ما آرزو داریم که جمهوری اسلامی به لحاظ مادّی و معنوی به اوج ترقّی و تعالی برسد، این، خیلی خوب است. وقتی آرزو داشته باشیم، تلاش میکنیم. و ترَکَ طلبَ الدّنیا، دنیا همان دنیای شخصیِ انسان است، انسان دنبال دنیا نمیدَود. نه اینکه دنبال معاش نیست، هر کسی باید دنبال معاش و ضرورتهای زندگی باشد، اما بعضی دنبال ذخارف دنیوی میدوند، خودشان را هلاک میکنند برای اینکه به آن مقصود برسند. اگر فهمیدیم که اجل چگونه در حال نزدیک شدن به ما است، دیگر این حالت در ما از بین خواهد رفت. امالی شیخ طوسی، صفحۀ 79
سلام علیکم . بسم الله الرحمن الرحیم .امام صادق علیه السلام در روایتی می فرمایند: روزی رسول خدا بر بالین جوانی که در حالت احتضار بودند حاضر شدند، پیامبر به این جوان" لااله الا الله" را تلقین دادند و درخواست کردند کلمه لا اله الا الله را بگوید، اما فاعتقل لسانه مرارا. زبانش بند آمد و نتوانست بگوید. حضرت به مادرش فرمودند: آیا تو نسبت به این جوان ناراحتی؟ مادرش گفت ناراحتم و شش سال است که با او صحبت نکردم .در این زمان حضرت درخواست کردند که از فرزندش راضی شود،مادرش قبول کرد، همین که مادر اظهار رضایت کرد. مجددا پیغمبر روی مبارک را به جوان محتضر نمودند و فرمودند: قل: لا اله الّا الله! فقالَها. این بار این جوان توانست کلمۀ توحید را بگوید.
دو نکته کوتاه پیرامون حدیث شریف:
1. اهمیت رضایت پدر و مادر خصوصا مادر فوق العاده است، همه باید سعی کنند رضایت پدر و مادر را بدست بیاورند. اگر شخصی پدر و مادرش از دنیا رفته است، سعی کند با طلب مغفرت، با فرستادنِ خیرات برای او رضایت او را جلب کند.
2. طبق این حدیث شریف متوجه شدیم که ناراحتی مادر سبب گرفته شدن زبان جوان در هنگام احتضار شد و روشن است که عملکرد مثبت یا منفی در آینده انسان تاثیر گذار است. لذا تاثیرات دستورات شرعی و معارف و آداب شرع، در عملکرد انسان مورد توجه قرار بگیرد. مثلا گاهی اوقات فردی میخواهد یک کارِ خیری را انجام بدهد اما توفیقش بدست نمیآید. علّتش چیست؟ وقت دقت می شود می بیند، در جایی خطایی از او سرزده، آن است که نمیگذارد که انسان توفیق پیدا کند. بنابر این گاهی اوقات خطاها و اشتباهاتی از انسان سر میزند که مانع حرکت کردن در صراط مستقیم می شود.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند متعال توفیق قدر شناسی از مقام والدین برای همه ما روزی بفرماید به برکت صلوات
فصل دوم: قواطع سفر
جلسه 246، 1396/7/30
حدیث:
عن سعید بن یَسار قال: سمعتُ اباعبدالله جعفرَ بنَ محمدٍ«علیهماالسلام» یقول: إنَّ رسول الله«صلیاللهعلیهوآله» حَضَر شابّاً عند وفاتِه. میفرماید: جوانی در حال احتضار بود، پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآله» بر بالین او حاضر شدند. فقال له: قل «لا اله الّا الله»، پیغمبر به او فرمود کلمۀ توحید را بگو! فاعتَقَلَ لسانُه مِراراً، زبانش بند آمد، نتوانست بگوید. مراراً هم نشاندهندۀ این است که حضرت تکرار کردند، فرمودند: بگو لا اله الّا الله! بگو لا اله الّا الله! باز زبانش بند آمد، نتوانست بگوید. فقال لامرأةٍ عند رأسِه، بانویی بالای سرِ این جوان نشسته بود، حضرت به او فرمودند: هل لهذا امٌّ؟ آیا این جوان مادری دارد؟ قالت: نعم، أنا اُمُّه. بله، من مادرش هستم. قال: أفَساخطةٌ أنتِ علیه؟ حضرت به مادرش فرمودند: آیا تو نسبت به این جوان خشمگینی؟ از او ناراحتی؟ قالت: نعم، بله، من از او ناراحتم. ماکَلَّمتُه منذُ سِتَّ حِجَج، شش سال است با او حرف نزدم! محبت مادر یک طور دیگر است، ماها درست کیفیت و آن شورِ محبتِ مادری را نمیفهمیم. این جوان با مادرش چه کرده بوده که مادرش شش سال با او حرف نمیزده است! قال لها: إرضِی عنها، حضرت به او فرمودند: از فرزندت راضی شو! از او بگذر! قالت: رَضِیَ الله عنه یا رسولَ الله بِرِضاکَ عنه، قبول کرد، گفت: خدا از او راضی باشد حال که شما دلتان میخواهد که من راضی باشم، حرفی ندارم. به مجرّد اینکه این حرف را زد، فقال له رسولُ الله«صلیاللهعلیهوآله»، پیغمبر روی مبارک را به جوان محتضر نمودند و فرمودند: قل: لا اله الّا الله! فقالَها. این بار این جوان توانست کلمۀ توحید را بگوید. اهمیت رضایت مادر فوق العاده است، همه باید سعی کنند رضایت مادر را بدست بیاورند. اگر شخصی مادرش از دنیا رفته است، سعی کند با طلب مغفرت، با فرستادنِ خیرات برای او رضایت او را جلب کند. یک نکته هم این است که دستورات شرعی و معارف و آداب شرع، تأثیراتش در عملکرد انسان مورد توجه قرار بگیرد. ما گاهی اوقات میخواهیم یک کارِ خیری را انجام بدهیم اما توفیقش بدست نمیآید. علّتش چیست؟ نمیدانیم. ما چون متوجه کارهای خودمان نمیشویم، غالباً مراقبت نمیکنیم. اگر در کار خود دقت کنیم و مراقبت کنیم، علّتش را پیدا میکنیم. یک جایی یک خطایی از ما سرزده، آن است که نمیگذارد که انسان توفیق پیدا کند. میخواهید تضرّع کنید، میخواهید دعا کنید، میخواهید متوسل بشوید، میخواهید نماز بخوانید، نمیشود! میخواهید سجده کنید، «فلایَستَطیعون»! در آیۀ شریفۀ قرآن. که بعد «خاشعةً (ظاهراً) ابصارُهم»، یک چیزی شبیهِ این. «و قد کانوا یُدعون الی السجود و هم سالمون»، یک وقتی بود که میتوانستند سجده کنند و سجده نکردند، فرصت را از دست دادند. به هر حال، این روایت در خصوص رفتار با مادر بود.
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم.ا مام صادق علیه السلام در روایتی می فرمایند: ما ضَعُفَ بَدَنٌ عمّا قَوِیَت علَیهِ النِّیَّةُ. هیچ بدنى در انجام آنچه نیّتِ بر آن قوى باشد، ناتوان نیست.
چند نکته کوتاه در توضیح حدیث شریف:
1. امام صادق علیه السلام در این حدیث شریف به یک نکته روانشناسی اشاره می کنند و آن هم این است که اگر انسان بر یک هدف ممکنی تصمیم راسخ و قوی و استوار بگیرد، بدن و جسم او نسبت به آن توانمند می شود و طاقت می آورد. مثلا در یک روز گرمِ تابستان، اگر تصمیم و عزمِ راسخ پیدا کردید که روزه بگیرید، بدانید که بدن شما با شما همراهی خواهد کرد.
2. خاصیت عزم راسخ و تصمیم قوی این است که بدن را به کار میگیرد، نیروهای خفتۀ در بدن را بیدار میکند، به او نیرو میبخشد. لذا کسانی که در حال معمولی، راه رفتن معمولی هم برایشان آسان نیست، اما وقتی خطر مرگی وجود دارد، میبینید مثل جوانها میدوند! بدن همراهی میکند چون این عزم، راسخ و قوی است.
3. در موارد فراوانی که جسم ما توانایی و کارایی لازم را ندارد باید علتش را در نیت و اراده و تصمیم خودمان جستجو کنیم و طبیعتا برای رسیدن هدف باید تصمیم و اراده قوی داشته باشیم.مثلا اگر کسی نسبت به نماز یا هر کار خیر دیگری سستی و تنبلی را در خودش مشاهده می کند نتیجه نداشتن یک تصمیم قوی و اراده قوی هست.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند توفیق اراده قوی و تصمیم راسخ را در کارها به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد
متن اصلی:
الشرط الثالث: استمرار القصد- درس 109
جلسه 109، یک شنبه 1394/10/13
حدیث:
عن فضیل بن یسار قال: قال الصادقُ جعفر بن محمد«علیهماالسلام»: ما ضَعُفَ بدنٌ عَمّا قَوِیَت علیه النِیَّة. میفرماید: هر آن هدفی و هر آن کاری که نیّت شما، عزم شما بر آن، راسخ و قوی باشد، بدن شما نسبت به آن ضعیف نخواهد بود. انسان نسبت به بعضی از امور، عزم راسخ پیدا نمیکند. مثلاً انسانِ عاقل تصمیم بر پرواز نمیگیرد؛ چون امرِ محالی است. لکن نسبت به امور ممکنۀ عالم اگرچه دشوار است، نیّتِ شما متمرکز میشود. میفرماید: در این موارد، اگر نیّتِ شما قوی بود یعنی عزمِ راسخ داشتید، بدن شما در راه نخواهد ماند، طاقت خواهد آورد. فرض کنید در یک روز گرمِ تابستان، اگر تصمیم و عزمِ راسخ پیدا کردید که روزه بگیرید، بدانید که بدن شما با شما همراهی خواهد کرد. تأثیر نیّت، تأثیر عزم در جوارح و اعضای انسان، این را شاید روانشناسها و کسانی که در مسائل مربوط به روان و اعصاب انسان کار میکنند، امروز شاید تصدیق کنند، شاید با مقدمات علمی این را ثابت کنند. عزم راسخ انسان، بدن را به کار میگیرد، نیروهای خفتۀ در بدن را بیدار میکند، به او نیرو میبخشد. لذا کسانی که در حال معمولی، راه رفتن معمولی هم برایشان آسان نیست، اما وقتی خطر مرگی وجود دارد، میبینید مثل جوانها میدوند! بدن همراهی میکند چون این عزم، راسخ و قوی است. این، درس است. در موارد فراوانی که ما میبینیم نمیتوانیم، جسمِ ما کارائیِ لازم را ندارد، بگردیم منشأش را در نیت خودمان، در عزم خودمان پیدا کنیم، عزم و ارادهمان را قوی کنیم. امالی، صفحۀ 408
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت عیسی در روایتی به حضرت یحیی علیهم السلام می فرماید: إِذَا قِیلَ فِیکَ مَا فِیکَ فَاعْلَمْ أَنَّهُ ذَنْبٌ ذُکِّرْتَهُ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ مِنْهُ وَ إِنْ قِیلَ فِیکَ مَا لَیْسَ فِیکَ فَاعْلَمْ أَنَّهَا حَسَنَهْ کُتِبَتْ لَکَ لَمْ تَتْعَبْ فِیهَا.
اگر مردم عیبی را دربارۀ تو گفتند که در تو هست، گناهت را به یادت آورده اند؛ نسبت به آن گناه از خدا آمرزش بخواه. و اگر نسبت به تو تهمت و افترائی زدند، از سوی خدا حسنهای برایت نوشته میشود که برای به دست آوردن آن زحمتی نکشیدهای.
چند نکته پیرامون این روایت عرض کنم:
اشکال بسیاری از افراد این است که گناهانشان یادشان می رود که قرآن هم می فرماید: احصاه الله و نسوه، خدا همه اعمال را افراد ضبط کرده و آنها فراموش کردهاند. لذا اگر کسی عیبی یا نقطه ضعفی از شما گفت که در من و شما هست، ، این را به عنوان لطف الهی بدانیم! قدر بدانیم! فرصت خوبی است، که از این خطا، گناه استغفار کن!
انسانهای که دارای روح بزرگی هستند و توکل به خدا دارند حوادث روزگار، از جمله افترا و تهمت های افراد آنها را متلاطم نمی کند و با توجه به نکته ای که در روایت بیان شد، خود را مدیریت می کنند اما افرادی که شرح صدر ندارند این افتراها یا ذکر عیوب آنها را بهم می ریزد. و انسان را از کارهای خوب، از فعالیتهای مفید، باز می دارد! باید توجه داشت سکینه و آرامش در وجود انسان، یک نعمت بزرگی از سوی پروردگار است.
این فرمایش پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله راهکاری است برای کنترل خشم و عصبانیت از گفتار ناصواب دیگران .
متن اصلی:
الشرط السابع: ان لایکون ممّن اتّخذ السفر عملاً و شغلاً کالمکاری- درس 179
جلسه 179، دوشنبه 1395/8/24
حدیث:
و قال عیسیَ بنُ مریم«علیه السلام» لیَحیی بن زکریّا«علیه السلام». یک نصیحتی از حضرت عیسی«علیه السلام» به حضرت یحیی«علیه السلام» است، فرمود: إذا قیل فیک ما فیک، اگر چیزی دربارۀ تو گفتند که در تو هست، منظور، عیب است؛ یک نقطۀ ضعفی را دربارۀ جنابعالی کسی یا کسانی گفتند، شما هم به خودت مراجعه می کنی می بینی که درست است، این نقطۀ ضعف در تو هست. فاعلَم أنّه ذَنبٌ ذُکِّرتَه فاستَغفِرِ الله. این ذکر عیب را قدر بدان! بدان که این کارِ خلافی که از آن غفلت داشتی، حال، مردم این خلافِ تو را ذکر کردند، این، گناهی بود که به تو تذکر داده شد. چون اشکال ماها این است که گناهانمان یادمان می رود! قرآن می فرماید: «أحصاهُ الله و نَسوه»[1]، خدای متعال اینها را احصاء می کند، ضبط می کند. پس تذکرِ ذنبی که ما انجام دادیم، این را به عنوان لطف الهی تلقّی کن! قدر بدان! فرصت خوبی است، از این خطا، از این گناه استغفار کن!
و إن قیل فیک ما لیس فیک، امّا اگر حرفی زدند، عیبی را به شما نسبت دادند که در شما وجود ندارد؛ تهمت و افتراء بود، این هم غم و غصه ندارد. می فرماید: خیلی خودت را هلاک نکن! این هم یک خیرِ دیگری است. چه خیری؟ فاعلم أنّه حسَنةٌ کُتِبَت لک لَم تَتعَب فیها، این یک حسنه ای است که خدای متعال برای تو نوشت در حالی که تو هیچ زحمتی برایش نکشیده بودی. تارةً شما مجاهدتی می کنید، زحمتی می کشید، نیمه شبی برمی خیزید، سفری می کنید، پیاده روی ای می کنید، نهی از منکری می کنید، خدای متعال یک حسنه ای به شما می دهد. یک وقت بدون اینکه این کارها را بکنید، خدای متعال به شما یک حسنه ای می دهد. این، همان حسنه است. این که دربارۀ شما یک چیزی را بگویند، گناهی را نسبت بدهند که در شما نیست، این را قدر بدان! یک حسنه ای خدا به تو می دهد که تو برای کسب این حسنه هیچ زحمتی نکشیدی، خودت را به تَعب نینداختی. مؤمن با دلِ بزرگِ خود، با توکل خود به خدای متعال، با حُسن ظنّی که به نظر رحمت الهی دارد، با حوادث اینطوری برخورد می کند. اما کسانی که این شرح صدر را ندارند که نداشتنِ این شرح صدر هم یک مقداری به آن ضعیفِ ایمانیِ ما برمی گردد که موجب می شود شرح صدر نداشته باشیم. وقتی انسان این را ندارد، این حوادثِ گوناگون انسان را متلاطم می کند، تلاطم در انسان بوجود می آورد. تلاطم که بوجود آمد، انسان را از کارهای خوب، از فعالیتهای مفید، لازم باز می دارد! سکینه و آرامش در وجود انسان، یک نعمت بزرگی از سوی پروردگار است. در سورۀ مبارکۀ فتح، حضرت حقّ«جلّ وعلی» چند بار از ابتدا تا آخر سوره انزال سکینه را یادآوری می کند. در یک جا می فرماید: «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَی وَ کَانُوا أَحَقَّ بِهَا »[2]، در اوائل این سوره می فرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَاناً مَعَ إِیمَانِهِمْ ». این آرامشی که انسان بر اثر اطمینان به خدای متعال پیدا می کند، خیلی قیمت دارد. [3
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. پیامبر خدا در سفارشی به جناب ابوذر می فرمایند: الکَلِمَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقةٌ، و کُلُّ خُطوَةٍ تَخطُوها إلى الصلاةِ صَدَقةٌ.سخن نیکو و پاکیزه صدقه است، و هر گامى که به سوىِ نماز برمى دارى صدقه است .
چند نکته کوتاه پیرامون حدیث شریف:
1. صدقه، فقط پول دادن به مستمند و فقیر نیست، یک سخن نیکویی هم که انسان بر زبان بیاورد که فرد یا جمعی از آنها استفاده کنند مصداق صدقه است فرقی ندارد گفتاری مربوط به مباحث علمی باشد یا برای راهنمایی شخصی یا مسائل عمومی باشد.
2. اینکه در حدیث شریف می فرماید هر گامی که برای نماز برداری صدقه است، حاکی از اهمیت نماز است و در شرع حساب خاصی برای نماز باز شده است. وهر چه انسان بیشتر در امر نماز فکر کند اهمیت آن را بیشتر درک می کند. و در می یاید که نماز کلید همه خیرات است. چرا که:
نماز است که دلهای ما را آباد نگه میدارد.
نماز است که ما را در صراط مستقیم باقی میدارد.
نماز است که ما را از غلطیدن در منجلاب غفلت محض باز میدارد.
نماز است که به ما قدرت میدهد، نشاط میدهد، توکّل میدهد، این اهمیّتی که به اقامة نماز داده شده، به خاطر اینهاست.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام و سلامتی مراجع عظام خصوصا امام خامنه ای صلوات بر محمد و آل محمد
متن اصلی جهت مطالعه:
القسم الثالث من النوع الثانی: ما یحرم لتحریم ما یقصد منه شأناً کبیع السّلاح من أعداء الدین
جلسه 127، 1385/8/22
حدیث اخلاقی
یا اباذر! الکلمة الطّیُّبة صدقةٌ و کلّ خطوة تخطوها إلی الصُّلاة صدقة([1]).
صدقه، فقط پول دادن به مستمند و فقیر نیست، یک سخن نیکویی هم که بر زبان میآورید، فردی یا جمعی از آن بهره میبرند، این هم یک صدقه است. چه سخن علمی باشد یا راهنماییهای شخصی یا مسائل عمومی. و هر گامی که به سوی نماز برمیداری این هم یک صدقه است. این، اهمیّت نماز را نشان میدهد. چه حسابی در شرع مقدّس برای نماز باز شده است؟! واقعاً مفتاح همة خیرات و پایة همة نیکیها نماز است. هرچه انسان بیشتر در امر نماز تأمّل کند، اهمیّت آن را بیشتر درک میکند. نماز است که دلهای ما را آباد نگه میدارد، نماز است که ما را در صراط مستقیم باقی میدارد، نماز است که ما را از غلطیدن در منجلاب غفلت محض باز میدارد، نماز است که به ما قدرت میدهد، نشاط میدهد، توکّل میدهد، این اهمیّتی که به اقامة نماز داده شده، به خاطر این است. مکارم الاخلاق ـ صفحه 374
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم.
یکی از خصلتهایی که مذمت شده است مال دوستی است که بدترین نوع آن این است که انسان نسبت به مال حرص و ولع داشته باشد و به دیگران نیز انفاق نکند که در روایات و آیات از این خصلت به شح تعبیر شده است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و اله در روایتی در مذمت حریص بودن به مال می فرمایند: از شُّحَّ یعنی همان حرص به مال همراه با عدم انفاق بپرهیزید و امتهای پیش از شما به خاطر این صفت هلاک شدند و در ادامه می فرمایند فرد حریص در معرض سه آسیب بزرگ است:
اول: امَرَهُم بِالکِذْبِ فَکَذَبُوا. حرص به مال گاهی موجب میشود که فرد دروغ بگوید و آن را انجام می دهد و فضای زندگی خود و جامعۀ خود را با خلاف حقیقت، آلوده نموده و صدق و صفا را از بین می برد.(جهت توجه: ضمیر امر به شح بر می گردد)
دوم: امَرَهُم بالظُّلمِ فظَلَمُوا. گاهی حرص موجب میشود که ظلم و تجاوز به حقوق دیگران کند و آنرا انجام می دهد و آرامش افراد و جامعه را سلب می کند.
سوم: أمَرَهُم بالقَطِیعَةِ فَقَطَعُوا. گاهی اوقات موجب میشود که مبتلا به قطع چیزی شود که خدا اجازه قطع آنرا نداده است. مثل قطع ارتباط با ارحام و خویشان یا قطع ارتباط باخدا و ائمۀ و صلحاء.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
تعجیل در فرج امام زمان عج صلواتی عنایت بفرمایید.
جهت مطالعه متن اصلی:
الفصل الرابع:
«فی کیفیة استیفاء القصاص»
جلسه 286، 1382/10/21
عن النبیّ(صلیاللهعلیهوآله) قال:
« عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِیَّاکُمْ وَ اَلشُّحَّ فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِالشُّحِّ أَمَرَهُمْ بِالْکَذِبِ فَکَذَبُوا وَ أَمَرَهُمْ بِالظُّلْمِ فَظَلَمُوا وَ أَمَرَهُمْ بِالْقَطِیعَةِ فَقَطَعُوا».
(خصال شیخ صدوق، باب الثلاثة، حدیث234)
شحّ به معنای حرص به مال همراه با بخل است. شحیح کسی است که با حرص و ولع به جمعآوری مال پرداخته و به دیگران انفاق نمیکند که این نوع، بدترین نوع مالدوستی است.
پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: از شحّ بپرهیزید، همانا امتهای پیش از شما به خاطر این صفت هلاک شدند؛ چون حرص به مال گاهی موجب میشد که آنان دروغ گفته و فضای زندگی خود و جامعۀ خود را با خلاف حقیقت، آلوده نموده و صدق و صفا را از بین ببرند و گاهی موجب میشد که ظلم و تعدّی کنند. و گاهی هم موجب میشد که مبتلا به قطیعه شوند، قطیعه غالباً به معنای قطع رحم استعمال میشود لکن ظاهراً در اینجا به معنای اعمّ از آن یعنی قطع آنچه باید مراعات آن را نمود، میباشد مثل قطع ارتباط باخدا و ائمۀ خیر و صلحاء «یقطعون ما أمر الله به أن یوصل»
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. در روایتی از امام صاق علیه السلام برای ایمان و مومن واقعی دو علامت و نشانه بیان شده است:
علامت اول: اَنْ تُؤْثِرَ الْحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّکَ عَلَى الْباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَکَ. انسان حق را ولو به ضرر او باشد بر باطل ترجیح دهد ولو آن باطل به نفع او باشد. البته حق و باطل مصادیق گوناگونی دارد که در تعاملهای اجتماعی، کشمکشهای سیاسی، در گزینش افراد و محاورات رائج پیش میآید، در همۀ این امور مؤمن حق را بر باطل ترجیح میدهد.
علامت دوم : اَنْ لایَجوزَ مَنْطِقُکَ عِلْمَکَ. اینکه بدون علم سخن نگوید؛ انسان باید در مسائل گوناگون چه در امور دینی و چه در مسائل اجتماعی و چه در سایر موارد از روی جهل یا گمان، سخن نگوید و تا نسبت به مطلبی اطمینان ندارد اظهار نظر نمی کند. مثلا درباره رخداد اجتماعی چنانچه اطمینان ندارد نباید به طور جزمی اظهار نظر کند یا در مسائل فقهی و شرعی تا اطمینان به مساله ای ندارد نباید اظهار نظر کند.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
تعجیل در فرج امام زمان عج و سلامتی مراجع خصوصا امام خامنه ای صلوات
جهت مطالعه متن اصلی:
ثبوت دعوی القتل
«القسامة»
جلسه 227، 1381/10/30
عن أبی عبدالله(علیهالسلام): قَالَ إِنَّ مِنْ حَقِیقَةِ اَلْإِیمَانِ أَنْ تُؤْثِرَ اَلْحَقَّ وَ إِنْ ضَرَّکَ عَلَى اَلْبَاطِلِ وَ إِنْ نَفَعَکَ وَ أَنْ لاَ یَجُوزَ مَنْطِقُکَ عِلْمَکَ. (خصال شیخ صدوق، باب الإثنین، حدیث 70)
گاهی انسان ادعا میکند یا گمان میکند که مؤمن است اما وقتی پای امتحان به میان بیاید، معلوم میشود که ایمانِ او ایمان واقعی نیست و امر خیالی و موهوم بوده است. ایمان حقیقی آن است که شخص به معنای واقعی، مؤمن باشد. که در این روایت دو علامت برای آن بیان شده است:
یکی اینکه: انسان حق را ولو به ضرر او باشد بر باطل ترجیح دهد ولو آ« باطل به نفع او باشد.
البته حق و باطل مصادیق گوناگونی دارد که در تعاملهای اجتماعی، کشمکشهای سیاسی، در گزینش افراد و محاورات رائج پیش میآید، در همۀ این امور مؤمن حق را بر باطل ترجیح میدهد.
علامت دیگر اینکه بدون علم سخن نگوید؛ انسان باید در مسائل گوناگون چه در امور دینی و چه در مسائل اجتماعی و چه در سایر موارد از روی جهل و یا ظنّ، سخن نگوید
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم . .امیر المومنین علیه السلام در روایتی می فرمایند: استواری و قوام دین به چهار نفر یا چهار گروه وابسته است که اگر هر کدام از این گروهها و افراد در انجام وظیفه خود کوتاهی کند، پایداری و قائم شدن دین مداری در جامعه و میان افراد خدشه دار می شود:
اول: بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ. عالمی که به علم خویش عمل نماید.
دوم: بِغَنِیٍّ لاَ یَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِینِ اَللَّهِ. ثروتمندی که بخل نورزیده و از مال خود به نیازمندان متدیّن انفاق کند.
سوم: بِفَقِیرٍ لاَ یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ. فقیری که دین خود را به دنیا نفروشد.
چهارم: بِجَاهِلٍ لاَ یَتَکَبَّرُ عَنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ. کسی که نمی داند و از یادگرفتن دانش، تکبّر نورزیده و دنبال تحصیل علم باشد.
پس اگر عالم دانش خویش را کتمان کند و ثروتمند انفاق نکند و فقیر دین خود را به دنیا بفروشد و کسی که نمی داند در صدد فراگیری دانش نباشد، جامعه دچار رکود و عقبگرد شده و معارف دین در آن اجتماع در انزوا قرار می گیرد. پس کثرت مساجد و زیادی اهل مسجد ، شما را فریب ندهد بلکه باید چهار گروه فوق به تکلیف خود عامل باشند تا دین خدا قائم باشد.
خشنودی قلب نازنین حضرت رضا علیه السلام صلوات
جهت مطالعه متن اصلی:
الفصل الرابع:
«فی کیفیة استیفاء القصاص»
جلسه 289، 1382/10/28
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قِوَامُ اَلدِّینِ بِأَرْبَعَةٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ وَ بِغَنِیٍّ لاَ یَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِینِ اَللَّهِ وَ بِفَقِیرٍ لاَ یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ وَ بِجَاهِلٍ لاَ یَتَکَبَّرُ عَنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ فَإِذَا کَتَمَ اَلْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ اَلْغَنِیُّ بِمَالِهِ وَ بَاعَ اَلْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ وَ اِسْتَکْبَرَ اَلْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ رَجَعَتِ اَلدُّنْیَا إِلَى وَرَائِهَا اَلْقَهْقَرَى فَلاَ تَغُرَّنَّکُمْ کَثْرَةُ اَلْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَةٍ قِیلَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ کَیْفَ اَلْعَیْشُ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ فَقَالَ خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِیَّةِ یَعْنِی فِی اَلظَّاهِرِ وَ خَالِفُوهُمْ فِی اَلْبَاطِنِ لِلْمَرْءِ مَا اِکْتَسَبَ وَ هُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَ اِنْتَظِرُوا مَعَ ذَلِکَ اَلْفَرَجَ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. (خصال شیخ صدوق، باب الاربعة، حدیث5)
قوام و پابرجایی دین به این چهار طایفه بستگی دارد (معنای روایت این نیست که حتماً تمام این چهار وصف باید در جامعه وجود داشته باشند و گر نه دین الهی ناقض خواهد بود، بلکه مقصود این است که اگر این چهار دسته که طبعاً در اجتماع وجود دارند و وظیفۀ خود که در این روایت ذکر شده عمل کنند دین قوام پیدا خواهد کرد؛
1- عالمی که علم خود را ابراز کند و ساکت نباشد و خود نیز به علم خویش عمل نماید.
2- ثروتمندی که بخل نورزیده و از مال خود به نیازمدان متدیّن انفاق کند.
3- فقیری که دین خود را به دنیا نفروشد.
4- جاهل و نادانی که از یادگرفتن دانش، تکبّر نورزیده و دنبال تحصیل علم باشد.
بنابراین، اگر عالم دانش خویش را کتمان کند و ثروتمند انفاق ننموده و فقیر دین خود را به دنیا فروخته و نادان در صدد فراگیری دانش نباشد، جامعه دچار رکود و عقبگرد شده و معارف دین در آن اجتماع مهجور میشود. پس کثرت مساجد و زیادی ترددکنندگان در آن، شما را نفریبد بلکه باید چهار گروه فوق به تکلیف خود عامل باشند تا دین قائم باشد
امام صادق علیه السلام در روایتی می فرمایند: جدم علی علیه السلام می فرمود: اصلُ الانسانِ لبُّه و عقلُه و دینُه.
انسانیت انسان لب و عقل و دین او تشکیل می دهد یعنی این تشریفات دنیوی و موقعیت های اجتماعی مثل ریاست یا فرمانده بودن و مانند اینها ملاک انسانیت نیست. وشخصیتِ و اصل انسان را معرفی نمیکند بلکه اصل انسان عبارت است از: لبُّ، عقل و دین
چند نکته درباره این حدیث:
1. لب و عقل طبق روایت جزء اصولی انسانی هستند، نیرویی است که خوبی ها و بدی ها را محاسبه و درک می کند. اما چطور میشود فردی که عاقل است رشوه می گیرد یا زنا می کند یا حق مردم را ضایع میکند یا غیبت می کند و مانند این خطا ها را مرتکب می شود و متاسفانه کارش را توجیه می کند و زیبا جلوه می دهد و افتخار می کند؟ در جواب باید گفته آدم عاقل به جهت عواملی مثل حب مال، حب دنیا، حب فرزند، شهوت و مانند اینها دستگاه محاسباتی او دچار اختلال و آسیب می شود لذا هر چند در ظاهر نابغه است اما دستگاه محاسباتی او دچار مشکل شده است . لذا اگر دستگاه محاسبه عقلانی ناب و خالص باشد که به او لب می گویند، خوبی و بدیها بدرست درک میکند و خطا نمی کند.
3. دین اصل دیگر انسان است، که راهنما و هدایتگر انسان است. مثلا جوانی که دارای نشاط و نیرو است به کوهنوردی می رود؛ و دوست دارد به مکانهای بلند و خطرناک صعود کند هنگامی که یک کوهنورد با تجربه در کنار اوست، میگوید: اینجا نرو! دستش را میگیرد! اما جوان دلش میخواهد این نقطۀ خطرناک را هم طی کند، آن شخص میفهمد که اگر رفت دیگر نمی تواند پایین بیایید. فایده دین این است که دست عقل را میگیرد، و سعی میکند که نگذارد عقل بیراهه رود. اصلِ انسان اینهاست.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند توفیق درک بهترین ها را عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد
متن اصلی:
فی طرق اثبات المسافة(خبر واحد)- درس 60
جلسه 60، سه شنبه 1393/12/19
حدیث:عن جمیل بن دَرّاج یا دُرّاج - بنا به ضبط بعضی از رجالیین- عن الصادق جعفر بن محمد«علیهماالسلام» قال: کانَ امیرُالمؤمنین«علیهالسلام» یقول. «کان یقول» یعنی عقیدۀ حضرت این بود، مکرّر این مطلب را بیان میفرمود. أصلُ الانسانِ لُبُّه و عقلُه و دینُه. این ظواهر و شئونات اجتماعی ملاک و علامت انسانیت نیست. فرض کنید کسی رئیس یک کشوری است، فرماندۀ یک ارتشی است، مدیر یک بنگاه مالیِ بسیار بزرگی است. اینها چیزهایی نیست که شخصیتِ و اصل انسان را معرفی میکند. اصل انسان عبارت است از: لبُّ، عقل و دین. تفاوت لبّ و عقل این است که: عقل یعنی همین خرد انسانی دستگاه محاسبۀ ذهنیِ انسان که مفاسد و مصالح را محاسبه میکند. لُبّ، اخصّ از این است. لبّ یعنی آن دستگاهِ محاسبۀ عقلانی که خالص باشد، ناب باشد. گاهی این دستگاه محاسبه به هواها، هوسها، به حبّ و بغضها آلوده میشود، اختلالی در این دستگاه محاسبه بوجود میآید. چقدر از خردمندان عالم که دستگاه محاسبۀ قویای هم دارند، دچار خطاهای فاحش میشوند! فرض بفرمایید فلان فرماندۀ یک نیروی نظامیِ عظیم آمریکایی در منطقۀ ما، افغانستان، عراق، این فرد باید عقلِ برجستهای داشته باشد، بعد معلوم شد که با یک زن نامحرمی ارتباط نامشروعی داشته، اسرار نظامی و امنیتی را در اختیار او قرار داده! این آدم عاقل است، اما دستگاه محاسبهاش اختلال پیدا کرده، چرا؟ بخاطر شهوت، بخاطر آن احساس جنسی که در او زنده شده، قوی شده، این احساس، عقل او را تحت الشعاع قرار داده است. پس عقل گاهی آسیب میبیند از اینکه تحت تأثیر عوامل گوناگونی قرار میگیرد از قبیل همین شهوات جنسی، حبّ به مال، حبّ به فرزند و از این قبیل گرفتاریهایی که ماها کم نداریم. لبّ، آن عقلی است که از این گرفتاریها آزاد است، عقلِ نابّ، عقل خالص. اولو الالباب در قرآن معنایش این است: یعنی صاحبان عقلها و خردهایی که از این گرفتاریهای متعارف عقلای عالم آزادند. پس فرمود: اصلُ الانسان لبُّه، اگر لبّ به این معنا در انسانی بود، این، حقیقتِ وجود او و ماهیتِ حقیقیِ او است. و عقلُه، و دستگاه محاسبۀ او؛ و دینُه، یکی هم دین او. که البته این سه چیز تداخل با یکدیگر دارند، یعنی همین دین موجب میشود که انسان دارای لبّ باشد. دین مثل یک راهنمای عاقلی انسان را هدایت میکند. فرض کنید یک جوانی هستید دارای نشاط و نیرو، میروید مثلاً برای کوهنوردی، دلتان میخواهد بروید بالا، جاهای خطرناک؛ یک کوهنورد با تجربه در کنار شماست، میگوید: اینجا نرو! دستت را میگیرد! جوان هستی دلت میخواهد این نقطۀ خطرناک را هم طی کنی، آن شخص میفهمد که اگر رفتی بالا، پایین نمیتوانی بیایی. به قول یکی از نویسندگان فرانسوی- رومن رولان- میگوید: همیشه بالا رفتن آسانتر از پائین آمدن است. بالا میروی، اما نمیتوانی پائین بیایی. او میفهمد، دستت را میگیرد. دین اینطوری است، دست عقل را میگیرد، سعی میکند که نگذارد عقل کجروی پیدا کند. اصلِ انسان اینهاست. حال، این انسانی که دارای لبّ و عقل و دین است، برایش فرقی ندارد که لباسش به این رنگ باشد یا آن رنگ، کوتاه باشد یا بلند، شأن اجتماعی داشته باشد یا نداشته باشد، مردم احترامش بکنند یا نکنند.
مروئَتُه حیثُ یَجعلُ نفسَه، مروئَه که مروّت هم گفته میشود یعنی همزه و واو ادغام میشود؛ یعنی مردانگی، این، معنای کنائی است، نه اینکه مراد جنس مرد باشد، یک زن هم ممکن است مروئة داشته باشد به آن معنای اصطلاحی. مروئة یعنی: رادبودن، آزاده بودن. جوانمردی؛ که فتوّت هم از فتَی به معنای جوانمردی است. میفرماید: جوانمردی و مردانگی و رادیِ انسان، حیثُ یَجعل نفسَه، آن چیزی است که خودش را در آنجا قرار میدهد. شما خودت را در کجا قرار میدهی؟ بعضیها نوکری را با طوع و رغبت قبول میکنند، شخصیت این فرد به همین اندازه است. بعضی افراد از تحمیل شدن و زورگویی شنیدن خوششان میآید یا خیلی بدشان نمیآید. گاهی بعضیها میآیند گله میکنند که رئیسِ ما پیش عوامل ما، اینطور به ما زور میگوید. میگوییم تو که از لحاظ طبیعی به او نچسبیدی، وقتی رئیس اینقدر به تو جفا میکند، جدا بشو برو کنار! حاضر نیست. یعنی این زورگوییِ تحمیل برای او آنقدر سنگین نیست که حاضر باشد مثلاً از این مقام، از این شأن بگذرد. این، خودش را در اینجا قرار میدهد. مروئتش، رادی، جوانمردی و مردانگیِ او همین اندازه بیشتر نیست.
و الایّامُ دُوَل، روزگار دُوَل است، دست به دست میگردد. و تِلک الایّام نُداوِلُها بینَ الناس، امروز شمائید، فردا کسی دیگر جای شماست، دیروز هم کسی جای شما بود.
و الناس الی آدم شرعٌ سِواء، شرع یعنی برابر، انسانها تا حضرت آدم که پدر همۀ انسانهاست، همه مثل هماند. به تعبیر بعضی از روایات کاَسنانِ المُشط مانند: دندانههای شانهاند. انسانها به حسب طبیعتِ خودشان هیچ ترجیحی بر یکدیگر ندارند، همه با همدیگر برابرند.[ [1]. امالی، صفحۀ 312
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم .ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها. در این فرصت کوتاه به چند نکته کوتاه درباره عظمت شان و جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره میکنم که نیاز به تامل ودقت دارد:
1. بنابر نقل قرآن جبرئیل یکبار در طول تاریخ بر غیر پیامبر نازل شده است که آن هم بر حضرت مریم بود، اما طبق سند معتبر و صحیح که سند روایت در نهایت اعتبار است، بعد از رحلت پیامبر مرتب و پیوسته برای آرامش دادن و تسلیت دادن و خبر دادن از جایگاه پیامبر در عالم برزخ، بر حضرت زهرا سلام علیها نازل می شد.
2. خداوند بر در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها پرچمی برافراشته است که فاطمه و خانواده اش خدمت بی منت انجام می دهند حتی خدمت به اسیر که در آن زمان اسیر مسلمان نبود. نطعمکم لوجه الله.
3. در عظمت زهرای اطهر سلام الله علیها همین بس که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله لقب سیده نساء اهل الجنه یا سیده نسا الله العالمین داده است یعنی در میان بهترین زنان عالم یعنی حضرت آسیه، حضرت مریم، حضر حواء و ساره و دیگر زنان بهشتی، حضرت زهرا سرآمد آنهاست.
4. خشم زهرا سبب خشم خداست و رضایت فاطمه خشنودی خداست. یعنی هر انسانی، هر مسلمانی، اگر بخواهد خدا را خشنود بکند، باید کاری بکند که فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را خشنود کند.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خشنودی قلب نازنین حضرت زهرا سلام الله علیها صلوات
متن اصلی:
دربارهی عظمت شأن زهرای اطهر، صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) زبان ماها خیلی قاصر و ناقص است؛ قرآن و حدیث صحیح دربارهی این بزرگوار سخن دارد، مدیحه دارد که برای ذهن ما و فکر کوته ما فهم این مدیحهها هم احتیاج به تأمّل و دقّت دارد. این روایت را که امام بزرگوار هم یک وقتی نقل کردند که جبرئیل بعد از وفات و رحلت پیغمبر بر حضرت زهرا میآمد و نازل میشد، روایت صحیحی است؛ به سند این روایت ما نگاه کردیم؛ سند معتبر و در نهایت اعتبار است و جای هیچ تردیدی نیست که جبرئیل میآمد. عبارت این است: وَ کانَ یَأتیها جَبرَئیلُ علیه السّلام فَیُحسِنُ عَزاءَها عَلَی اَبیها؛ به زبان امروز ما، مرتّب میآمد به حضرت زهرا برای رحلت پیغمبر تسلیت میگفت؛ وَ یُطَیِّبُ نَفسَها؛ آرامش میداد به آن بزرگوار؛ وَ یُخبِرُها عَن اَبیها وَ مَکانِه؛ خبر میداد که پیغمبر در چه وضعی است، در چه حالی است؛ در عالم برزخ، در محضر حیّ ودود، مقامات عالی پیغمبر را نشان میداد و برای فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) تصویر میکرد؛ وَ یُخبِرُهَا بِما یَکونُ بَعدَها فِی ذُرِّیَّتِها؛ ماجراهای فرزندان حضرت را هم که در آینده پیش میآید -ماجرای امام حسن، ماجرای کربلا، ماجرای ائمّه (علیهم السّلام) و ماجرای حضرت ولیّعصر (ارواحنا فداه) را- برای حضرت نقل میکرد؛ وَ کَانَ عَلیٌّ علیه السّلام یَکتُبُ ذَلِک؛ (۱) امیرالمؤمنین هم مینشست، اینها را مینوشت؛ این خیلی مسئلهی مهمّی است.
بنا به نقل قرآن، جبرئیل یک بار در طول تاریخ بر غیر پیغمبری نازل شده: اَرسَلنا اِلَیها روحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیّا؛(۲) اگر مراد از روح -که البتّه این هم محلّ اختلاف است- در ماجرای حضرت مریم، جناب جبرئیل (علیه السّلام) باشد، خدای متعال [فقط] یک بار بر [کسی] غیر پیغمبر جبرئیل را فرستاده؛ بقیّهی ملائکه نازل شدهاند و مکرّر اتّفاق افتاده که ملائکه آمدهاند؛ [امّا] جبرئیل فقط یک بار؛ امّا برای حضرت زهرا: وَ کانَ یَأتیها جَبرَئیل؛ بحث یک بار و دو بار نیست، [بلکه] جبرئیل مرتّب میآمد و شرفیاب میشد خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها).
[مدح حضرت] در قرآن، در سورهی «هل أتیٰ» هست، در آیهی تطهیر هست، در آیهی مباهله هست. اینهایی که حالا تقریباً صریح است دربارهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) این آیات است، وَالّا آیات دیگری هم هست که اشاره دارد به آن بزرگوار. اینکه در سورهی «هل أتیٰ» خدای متعال میپردازد به کار فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) و خانوادهاش، خیلی چیز مهمّی است؛ این یک پرچمی است که قرآن برمیافرازد، برافراشته میکند بر سر درِ خانهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها): اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللَهِ لا نُرِیدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکورا؛ (۳) کار برای خدا، اخلاص، خدمت بیمنّت؛ به چه کسی؟ به یتیم و فقیر و اسیر؛ این اسیر، یعنی اسیر مسلمان بوده؟ بعید است آن وقت اسیر مسلمان [بوده باشد]. خدمت بیمنّت؛ این درس است، پرچم فاطمهی زهرا این است؛ یعنی قرآن این را بزرگ میکند. یا در آیهی مباهله: وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم؛ (۴) در حالی که اطراف پیغمبر زنان زیادی بودند -همسران پیغمبر بودند، نزدیکان دیگر پیغمبر بودند، شاید آن وقت بعضی از دختران دیگر پیغمبر [هم] بودند- امّا «نِساءنا» فقط فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است؛ برای چه؟ برای مواجههی جبههی حق با جبههی باطل؛ این [طور] است. فاطمهی زهرا مظهر این حقایق والا و فوقالعاده است. فضائل حضرت زهرا اینها است.
پیغمبر اکرم در مورد حضرت زهرا تعبیر «سَیِّدَةُ نِسَاءِ العالَمین» (۵) دارد، و «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة»؛(۶) که این مهمتر است: سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة. همهی زنهای بهشتی: جناب ساره، جناب آسیه، جناب حوّا، جناب مریم، همهی این زنهای بزرگ تاریخ «نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» هستند دیگر؛ زنهای بهشتند؛ این بزرگوار «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» است. این [جور] است. اصلاً زبان انسان چطور بچرخد تا بتواند اینها را بیان کند و حقّش را ادا کند! اصلاً ذهن ماها هم خیلی احتیاج به تأمّل و تدقیق دارد تا این حقایق را درک کند.
خب اینجا ضمناً برجستهترین خصوصیّات معلوم شد؛ در آن آیهی شریفه بحث طهارت و آیهی تطهیر است که یک مسئلهی فراتر از این حرفها است؛ در آیهی «هل أتیٰ» مسئلهی خدمت بیمنّت است؛ در آیهی مباهله مسئلهی مقابلهی جبههی حق و جبههی کفر و باطل است؛ اینها است؛ اینها نشانههای مهمّ فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است.
.۱۴۰۰/۱۱/۰۳
بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام
حضرت زهرا(سلام الله علیها), سبک زندگی حضرت زهرا سلاماللهعلیها
عظمت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را با هیچ انسانی، جز همان اهلبیت پیغمبر و خود رسولالله و اولادش نمیشود مقایسه کرد؛ مقام ایشان خیلی عظمت دارد. من فقط یک حدیث را عرض میکنم که خب بارها شنیدهاید؛ حدیثی است که هم شیعه نقل کرده، هم سنّی نقل کرده. آن [حدیث] این است که «اِنَّ اللَهَ لَیَغضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرضىٰ لِرِضاها»؛(۱) برای سَخَط و خشم فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) خدای متعال خشمگین میشود، و به خاطر خشنودی فاطمهی زهرا خدای متعال خشنود میشود. معنایش این است که هر انسانی، هر مسلمانی، اگر بخواهد خدا را خشنود بکند، باید کاری بکند که فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را خشنود کند.۱۴۰۲/۱۰/۰۶
بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان
حضرت زهرا(سلام الله علیها), زندگی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن تسلیت به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، حضرتش در روایتی می فرمایند: حضرت فاطمه علیهاالسلام : خِیارِکُم ألیَنُکُم مَناکِبَهُ و أکرَمُهُم لِنِسائِهِم ؛ بهترین شما کسانى اند که با مردم نرم ترند و زنان خویش را بیشتر گرامى مى دارند . دلائل الإمامه ، ص 76 .
چند نکته کوتاه پیرامون حدیث شریف:
1. دنیای فاسد غرب شخصیت زن را در این می داند که برای مردان چشمنواز باشد. و دنیای غرب تحت تأثیر دستهای صهیونیستی تعظیم زن را به این می داند که زن بایستی حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوهگری کند تا مردها خوششان بیاید که اینها افتخاری برای یک زن نیست؛ این تجلیل زن نیست؛ این تحقیر زن است. بلکه عظمت زن آن است که بتواند حیا و عفاف زنانه را که خدا در خلقت زن به ودیعه نهاده است، حفظ کند. سخنرانی امام خامنه ای ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
2.نکته ای که مادران باید درتربیت فرزندان توجه کنند این است مادر میتواند فرزندان را به بهترین وجه تربیت کند. تربیت فرزند به وسیلهی مادر، مثل تربیت در کلاس درس نیست؛ با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است، با نوازش است، با لالائی خواندن است؛ با زندگی کردن است. مادران با زندگی کردن، فرزند تربیت میکنند. هرچه زن صالحتر، عاقلتر و هوشمندتر باشد، این تربیت بهتر خواهد شد. سخنرانی امام خامنه ای ۱۳۹۲/۲/۱۱
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند به همه زنان عزت و عفت را عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مسائل مهم دینی مساله ارتباط با نامحرم است که بی مبالاتی نسبت به این مساله آسیبهای مختلف فردی و اجتماعی و خانوادگی را بدنبال دارد که به جهت اهمیت آن، به چند نکته اشاره می شود:
1. گفتگو با نامحرم از طریق تلفن یا پیامک یا چت در شبکه های مجازی، در صورتی که همراه گناه باشد یا اینکه فرد نگران افتادن در گناه باشد یا کلمات نامناسب مثل سخنان غیر اخلاقی و فساد انگیز، میان دو نامحرم رد و بدل شود، چنین گفتگویی حرام است.
2. لمس بدن نامحرم مثل دست دادن به نامحرم حرام است هر چند قصدی نداشته باشد یا نامحرم مسن یا فامیل نامحرم باشد.
3. حضور زن و مرد نامحرم در مکان خلوت که دیگری نمی تواند به آنجا وارد شود، و احتمال آلودگی به گناه هم وجود دارد، حرام است. (جهت اطلاع : به نظر تعداد زیادی از مراجع حضرت امام، گلپایگانی، صافی. مکارم و زنجانی: احتیاط واجب صرف حضور زن و مرد در چنین مکان خلوتی هر چند احتمال آلودگی به گناه هم وجود نداشته باشد، باز هم حرام است.) (رساله مراجع ج1 م889)
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند متعال توفیق ارتباط صحیح با بندگانش را به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و ال محمد
سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم . ضمن تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا علیها السلام حضرتش در خطبه فدکیه درباره فلسفه نیکی به والدین می فرمایند: فَجَعَلَ اللَّهُ ... برَّ الْوالِدَیْنِ وِقایَةً مِنَ السُّخَطِ. احسان به والدین مانع از عذاب حضرت حق خواهد شد.
یکی از حقوقی که در آموزه های دینی بسیار بر آن سفارش شده است رعایت حق والدین به جهت اهمیت چند نکته کوتاه درباره حقوق والدین را یاد آوری می کنم:
1. یکی از وظایف واجب فرزندان برخورد نیک با والدین و بیادبی نکردن نسبت به آنها می باشد؛ چه از نظر گفتار و چه از جهت رفتار، هرچند والدین نسبت به فرزند بدی کرده باشند.
2.اگر پدر و مادر انسان فقیر باشند بر فرزندان واجب هست، نفقه پدر و مادر را پرداخت کنند. مقصود از نفقه تامین خوراک و پوشاک و سایر نیازهای ضروری آنها مطابق با شانشان می باشد.
3. اگر پدر و مادر درباره امورمربوط به فرزند دستوری بدهند که گناه نباشد و مخالفت با دستور شان سبب اذیت و ناراحتی ایشان شود اطاعت لازم است.بنابراین اگر فرزند با دوستانی معاشرت داشته باشد که والدین از این ارتباط فرزندشان با او رنج می برند و قلبا آزرده خاطر می شوند بر فرزند ترک این رفاقت واجب است.( از روی دلسوزی به فرزند: امام خمینی، سیستانی)
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
شادی روح همه گذشتگان مخصوصا پدر و مادرانی که از جمع ما به رحمت خدا رفته اند صلوات