سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
معنای زیارت، آن است که انسان با انگیزه بزرگداشت و انس گرفتن و دیدار با کسی به وی روی آورد .
1.زیارت ریشه در میل فطری انسان به کمال دارد. به این معنا که زائر امام را به عنوان انسان صاحب تمام کمالات می شناسد و چون میل به کمالات دارد به زیارت امام می رود.
2.زیارت از مصادیق تعظیم شعائر است خداوند در قران کریم می فرماید : وَمَنْ یُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوی القلوب(حج/23) تعظیم شعائرنشانه تقوای فرد است. بنابر این زیارت عمل به دستور خدا، و تقوای الهی است.
3.زیارت نشانه صداقت و راستی زائر در دوستی وی با امام است. دوستدار امام برای اینکه محبت خود را به ایشان نشان دهد به زیارت آنان می رود.
4.زیارت زنده نگه داشتن نام، مکتب و روش امام است. زائر در حقیقت با زیارت خود باعث بقاء حیات علمی و معنوی امام در زندگی خود می گردد.
5.زیارت اعلام و ابراز محبت به خدا است؛ چرا که دین چیزی جز محبت نیست. ائمه محب و محبوب خدا هستند و حب و دوستی محبوب خدا، دوستی خود خدا است. زیارت مرقد مطهر اهل بیت (علیهم السلام) جلوه هایی از این عشق و محبت و دلدادگی است.
خداوند ما را جزء زائرین حقیقی قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
زیارت آثار فراوانی دارد که برخی ذکر میشود:
-1 ایجاد پیوند معنوى با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان: محبت به اهل بیت علیهم السلام موجب مىشود که زائر آن بزرگان را الگوى خویش سازد و در جهت همسویى فکرى و عملى با آنان بکوشد؛ همچنان که در قسمتى از زیارت، از خدا مىخواهد زندگى و مرگش را یکسره همانند آنان قرار دهد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد».
2- استمداد از ائمه علیهم السلام برای حل مشکلات معنوی و مادی:بی تردید انسان در زندگی خود با مسائلی درگیر است که چه بسا از حل آنها عاجز است. توسل و استمداد از روح بزرگ ائمه علیهم السلام: در حل این مشکلات کمک میکند؛ زیرا خاندان پیامبر علیهم السلام، بندگان مقرب خداوند و واسطة فیض او هستند؛ پس شفاعت آنان نزد پروردگار پذیرفته شده است.
3-تقرب به خدا:یکی از آثار زیارت اهل بیت علیهم السلام: و بزرگداشت نام و یاد آنان، تقرب به خدا و جلب عنایات ویژة اوست؛ چنان که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: خداوند قبر تو و فرزندانت را بقعههایی از بقعههای بهشت،قرار داده و بسیار به زیارت قبور شما آیند تا موجبات تقرب به خدا و دوستی پیغمبرش را فراهم سازند.( میزان الحکمه، ج5، ص2282)
4-بهرهمندی از شفاعت و آمرزش گناهان: از اموری که انسان را به رحمت الهی امیدوار میسازد، شفاعت مقربان درگاه الهی و واسطه قرار دادن آنان است. قرآن مجید مؤمنان را به یافتن وسیله و راه برای تقرب به خداوند سفارش کرده، میفرماید: (یَا اَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ) (مائده : 64) ؛ امام رضا(علیه السلام) میفرماید:هرکس زیارت کند، من و پدرانم در روز قیامت شفیع او خواهیم بود(من لایحضره الفقیه، ج2، ص584).
خداوند توفیق زیارت با معرفت به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
زیارت آداب ظاهری و باطنی دارد که به برخی آداب باطنی اشاره میشود:
1-شناخت امام(علیه السلام): کسی که بر چشمه آبی وارد می شود، به اندازه ظرفی که به همراه دارد، از آن چشمه بهره می گیرد و زائری که به زیارت امام می آید به اندازه شناخت و معرفتی که دارد، از زیارت خویش سود می برد. پس پیش از هر چیز ، سطح شناخت و آگاهی خود را درباره امام بالا ببریم و قبل از ورود به میهمانی، صاحب خانه، خصوصیات اخلاقی و رفتاری او و نیز انتظارات و خواسته های وی را بشناسیم.
2-طهارت باطنی: برای حضور در حرم ، زائر باید پاک باشد، هم پاکی ظاهری، هم درونی. غسل، یک طهارت جسمی است، اما توبه طهارت باطنی است؛ توبه و خشوع، لباس روح است،بنابراین باید هنگام قصد زیارت باید ابتدا توبه کرد و از گناهان استغفار جست که توبه شامل پشیمانی،قصد عدم تکرار و ادای حق الناس و قضای حق الله است.
3-اعتقادبه زنده بودن امام: در اذن دخول آمده:( أَللَّهُمَّ إِنّی أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّریفِ فی غَیْبَتِهِ کَما أَعْتَقِدُها فی حَضْرَتِهِ ، وَأَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَکَ وَخُلَفآءَکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ أَحْیآءٌ، عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ، یَرَوْنَ مَقامی، وَیَسْمَعُونَ کَلامی، وَیَرُدُّونَ سَلامی) یعنی: اینکه امام زنده است و ما را می بیند و جواب سلام ما را میدهد وکلام ما رامیشنود. این اعتقاد ازآیه 105 توبه نیز بدست میآید که می فرماید(اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُون)
خداوند توفیق زیارت با معرفت به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
امام رضا(علیه السلام ) موقع خداحافظی ،بارهابا قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) و آله وداع میکرد و با صدای بلند میگریست و میفرمود: « فَإِنِّی أَخْرُجُ مِنْ جِوَارِ جَدِّی ص فَأَمُوتُ فِی غُرْبَةٍ وَ أُدْفَنُ فِی جَنْبِ هَارُونَ؛ من از کنار جدّم میروم و در غربت میمیرم و در کنار قبر هارون دفن میشوم(عیون، ج2، ص217)
چرا به امام رضا(علیه السلام) غریب میگویند؟
اولا : لقب غریب الغرباء در ادعیه برای امام حسین(علیه السلام) نقل شده است(اقبال الاعمال، ج۳، ص۳۴۷) نه برای امام رضا(علیه السلام)؛ البته لقب غریب برای امام رضا(علیه السلام) توسط امام علی و امام صادق و خود امام رضا(علیه السلام) نقل شده است(کافی، ج4، ص147 و ج4، ص581)
علت غربت امام رضا(علیه السلام) چیست؟
1. جدایی از خانواده و قبر پیامبر وشهادت در غربت:همانطور که در حدیث بالا نقل شد، امام موقع خداحافظی گریه می کرد و خودش را غریب نامید واین غربت به زور توسط مامون انجام شد.
2. دفن کنار هارون: یکی دیگر از دلایل غربت امام رضا(علیه السلام) دفن شدن او در کنار هارون الرشید است. مسلماً هیچ مؤمنی دوست ندارد در کنار قاتل پدر خود دفن شود(حدیث بالا)
3. انکار امامت حضرت توسط شیعیان و نمایندگان پدر بزرگوارش:وکلای امام کاظم (علیه السلام) امامت امام رضا (علیه السلام) را انکار کرده ،و به خاطر اینکه اموال را به صاحب اصلی ندهند، ادعا کردند که موسی بن جعفر(علیه السلام ) زنده است و غایب شده و روزی برای برپا ساختن عدل به روی زمین باز خواهد گشت(کافی، ج۴، ص۱۴۷ و ج۴، ص۵۸۱)
4. انکار امام جواد علیهالسلام به عنوان فرزند حضرت:برخی از مردم و حتی نزدیکان امام گفتند:تو امام نیستی چون فرزند نداری،با اینکه امام،حضرت جواد را به عنوان جانشین معرفی کرده بود وجواد الائمه را به عنوان فرزند ایشان قبول نکردند و برخلاف میل امام، نسب شناسی آوردند و او تایید کرد و با این قضیه امام را گریاندند.( کافی، ج ۱، ص ۳۲۲)
5. تحمیل ولایت عهدی بر امام رضا علیهالسلام:بدون شک امام رضا علیهالسلام، با خواست و اجبار مامون از مدینه خارج و به مرو آمد. (عیون ، ج ۲، ص ۲۱۷) و ولایت عهدی، بر امام تحمیل شد تا امام را دوستدار دنیا معرفی کند
6. مامون ادعای محبت امام را میکرد و حتی ادعای شیعه بودن داشت و خودش امام را شهید کرد،ولی مردم با دیدن تظاهر و ریاکاری های مأمون فریفته رفتار او شده و گمان داشتند که امام در آسودگی بوده و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و مامون با ظاهرسازی در شهادت امام گریه میکرد(عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 241)
خداوند توفیق زیارت با معرفت به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
فلسفه حجاب و عفاف درجامعه و علت بی حجابی در کلام امام رضا(علیه السلام) بیان میشود:
1-فلسفه حجاب و عفاف:امام رضا علیه السلام درباره فلسفه حجاب و حرام بودن نگاه به نامحرم فرمودند: لِمَا فِیهِ مِنْ تَهْیِیجِ الرِّجَالِ وَ مَا یَدْعُوا التَّهْیِیجُ اِلَی الْفَسَادِ وَ الدُّخُولِ فِیمَا لَا یَحِلُّ ...:«نگاه کردن به موهای زنان شوهردار وغیرشوهردار، حرام است؛ زیرا این نگاه، مرد را تهییج و تحریک میکند. و تهییج، شخص را به فساد و داخل شدن در حرام و اعمال ناپسندیده میکشاند(علل الشرایع،ج 2، ص 565)
2- یکی از عوامل تشویق زنان به حجاب و عفاف
روزی حسن بن جهم به محضر امام رضا علیه السلام مشرف شد. وی متوجه شد که حضرت، ظاهری آراسته دارد و خضاب هم کرده است. با تعجب پرسید: «خضاب کردهاید؟» امام فرمود: بله، با حنا و برگ نیل خضاب کردهام؛ مگر نمیدانی که این کار، سودی فراوان دارد؛ از جمله آنکه همسر تو دوست دارد در تو همان زیبایی و آراستگی را ببیند که تو دوست داری در او ببینی (مکارم الأخلاق طبرسی، ص 81)
3-یکی از علل بی عفتی در جامعه:
حضرت رضا علیه السلام در سخن دیگری فرمود:زنان یهود از عفت بیرون رفتند و فاسد شدند، و چنین نشدند مگر به دلیل کمتوجهی شوهران به آرایش و نظافت خود.» (مکارم الأخلاق طبرسی، ص 80)
البته دلیل دیگر حجاب، اذیت نشدن خود زنان است که قرآن می فرماید: ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ(آیه 59 احزاب)
خداوند حجاب اسلامی را به زنان و غیرت اسلامی را به مردان عنایت بفرماید به برکت صلوات برمحمدو آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
اهل سنت از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که در مورد زیارت امام رضا(علیه السلام) فرمودند: ستدفن بضعه منی بخراسان لا یزورها مومن الا اوجب الله له الجنه و حرم جسده علی النار:«پارهای از تن من در خراسان مدفون خواهد شد. هر مؤمنی به زیارت او برود، خداوند بهشت را بر او واجب و آتش جهنم را بر بدن او حرام خواهد کرد ( ینابیع الموده قندوزی، ص341+ فرائد السمطین، ج 2، ص 188 )
فضایل زیارت امام رضا(علیه السلام ) مخصوص شیعیان نیست،بلکه در کتب اهل سنت نیز نقل شده است که برخی ذکر میشود:
- عایشه از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که فرمود: «کسی که فرزندم در طوس را زیارت کند، گویی یک حج بهجا آورده است. عایشه پرسید: یک حج؟ حضرت در پاسخ فرمود: دو حج. عایشه پرسید: دو حج؟ حضرت پاسخ داد: سه حج. عایشه ساکت شد. سپس حضرت فرمود: اگر سکوت نمیکردی تا هفتاد حج برمیشمردم ( ینابیع الموده، قندوزی حنفی، ، ص341)
-علمای اهل سنت از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل کرده اند که فرمود: زود است که پاره اى از تن من در خراسان دفن شود. هیچ غصه دارى او را زیارت نمى کند جز آن که خداوند غصّه او را برطرف خواهد کرد و هیچ گناهکارى او را زیارت نمى کند جز آن که خداگناهش را بیامرزد.( مودة القربى، ص 140، ینابیع المودة، ص 265)
-ابن حبان یکی از بزرگان اهل سنت در کتابش گوید: هنگامى که طوس بودم هیچ گرفتارى بر من عارض نمى شد جز آن که به زیارت قبر على بن موسى الرضا ـ صلوات الله على جدّه و علیه ـ مى رفتم و از خداوند متعال مى خواستم که آن گرفتارى را از من دور کند، خداوند نیز دعایم را مستجاب کرده و آن گرفتارى ها را از من برطرف مى ساخت. و این مطلبى است که به طور مکرّر آن را تجربه نموده ام و در هر بار نیز گرفتارى ام برطرف شده است. خداوند ما را بر محبّت مصطفى و اهل بیتش ـ صلى الله علیه و علیهم اجمعین ـ بمیراند»(الثقات، ج ۸، ص ۴۵۶ و ۴۵۷)
خداوند توفیق زیارت با معرفت به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا برخی از مرگ می ترسند؟
1. جهل :از امام جواد (علیه السلام)، سوال شد چرا مردم مرگ را دوست ندارند؟ حضرت فرمود :زیرا به حقیقت مرگ جاهل اند، اگر بدانند مرگ چیست و از دوستان خدا باشند مرگ را دوست خواهند داشت . سپس حضرت رو به سوال کننده کرد و فرمود: چرا کودک از خوردن دارو امتناع مى کند با اینکه دارو درد او را کاهش مى دهد و او را از بیمارى مى رهاند؟ آن شخص جواب داد: زیرا کودک فایده خوردن دارو را نمى داند. امام فرمود: به خدا سوگند! مرگ براى کسى که آمادگى دارد از آن داروى شفا دهنده مفیدتر است ... (معانی الاخبار، ص290)
2. ترس از حسابرسی اعمال:یکی دیگر از علل ترس از مرگ، بیم از حسابرسی اعمال است.این عامل به آن گروه از انسانها اختصاص دارد که از یک سو به معاد اعتقاد دارند و از سوی دیگر از اعمال خویش راضی نیستند.بدیهی است که این دسته از گنهکاران به شدت از مرگ میترسند، شخصی از امام مجتبی ( علیه السلام ) پرسید: به چه دلیل ما مرگ را ناخوشایند میدانیم؟ امام ( علیه السلام ) پاسخ دادند:«زیرا شما آخرت خویش را (به دلیل گناهان و اعمال زشت) ویران ساختید و دنیای خود را آباد کردید و دوست نمیدارید که از آبادی به ویرانی روید.»( بحارالانوار، ج6، ص129)
3. .دلبستگی شدید به دنیا:یکی دیگر از عوامل مهم ترس از مرگ، دلبستگی شدید به دنیاست به گونهای که از آخرت خویش کاملا غافل گردد و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد
امیرالمومنین على (علیه السلام) مى فرماید: مَنْ کانَتِ الدُّنْیا هِمَّتَهُ اِشْتَدَّ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِراقِها ... هر کس دنیا نهایت همتش شود هنگام جدایى از آن سخت حسرت مى خورد(من لا یحضره الفقیه، ج۴ ،ص ۳۸۲)
4. فراهم نساختن ره توشه آخرت: حضرت على (علیه السلام) در یکى از فرمایشات حکمت آمیزشان مى فرماید: (آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمُورِدِ(نهج البلاغة صبحی صالح ،ص 481)آه از کـمـى تـوشـه [ى راه آخرت ] و طولانى بودن راه و دور بودن سفر و بزرگ بودن مقصد و محلّ ورود.
خداوند توفیق عمل به دستورات دین را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن یکی از ویژگیهای برجسته پیامبران را یاد مرگ میداند و میفرماید:«إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ»«ما آنها را با خلوص ویژهای خالص کردیم و آن یادآوری سرای آخرت بود( آیه 46 سوره ص)
در روایات اثرات فراوانی برای یادآوری مرگ و قیامت ذکر شده است که به برخی اشاره می کنیم:
1. مانع انجام دادن کارهاى زشت میشود: «مرگ برهم زننده لذت ها، تیره کننده شهوت ها و نابودکننده آرزوها را به یاد آرید؛ آن گاه که به کارهاى زشت شتاب مى آرید»(نهج البلاغه ،خطبه ۹۹)
2. موجب انجام دادن اعمال و کردار نیک مى شود: «آن که مرگ را چشم داشت، در کارهاى نیک پاى پیش گذاشت. (نهج البلاغه، کلمات قصار ۳۱)
3. کاهش دوستی دنیا: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند :« مرگ را بسیار یاد کنید؛ زیرا یاد مرگ از میل و رغبت به دنیا می کاهد».
4. رضایت به مقدار کم دنیا: امام علی علیه السلام فرمودند: کسی که بسیار یاد مرگ کند، به مقدار کمی از دنیا راضی می شود. (نهج البلاغه، کلمات قصار ۳۴۹)
چون حکایت دنیابه فرموده حضرت عیسی مثل : حکایت کسی است که از آب دریا می نوشد. هر چه بیشتر بنوشد، بر عطش او افزوده شود تا او را بکشد».
خداوند حب و دوستی دنیا را از دلهای همه برطرف بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم
چرا برخی از مرگ می ترسند؟
1. جهل :از امام جواد (علیه السلام)، سوال شد چرا مردم مرگ را دوست ندارند؟ حضرت فرمود :زیرا به حقیقت مرگ جاهل اند، اگر بدانند مرگ چیست و از دوستان خدا باشند مرگ را دوست خواهند داشت . سپس حضرت رو به سوال کننده کرد و فرمود: چرا کودک از خوردن دارو امتناع مى کند با اینکه دارو درد او را کاهش مى دهد و او را از بیمارى مى رهاند؟ آن شخص جواب داد: زیرا کودک فایده خوردن دارو را نمى داند. امام فرمود: به خدا سوگند! مرگ براى کسى که آمادگى دارد از آن داروى شفا دهنده مفیدتر است ... (معانی الاخبار، ص290)
2. ترس از حسابرسی اعمال:یکی دیگر از علل ترس از مرگ، بیم از حسابرسی اعمال است.این عامل به آن گروه از انسانها اختصاص دارد که از یک سو به معاد اعتقاد دارند و از سوی دیگر از اعمال خویش راضی نیستند.بدیهی است که این دسته از گنهکاران به شدت از مرگ میترسند، شخصی از امام مجتبی ( علیه السلام ) پرسید: به چه دلیل ما مرگ را ناخوشایند میدانیم؟ امام ( علیه السلام ) پاسخ دادند:«زیرا شما آخرت خویش را (به دلیل گناهان و اعمال زشت) ویران ساختید و دنیای خود را آباد کردید و دوست نمیدارید که از آبادی به ویرانی روید.»( بحارالانوار، ج6، ص129)
3. .دلبستگی شدید به دنیا:یکی دیگر از عوامل مهم ترس از مرگ، دلبستگی شدید به دنیاست به گونهای که از آخرت خویش کاملا غافل گردد و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد
امیرالمومنین على (علیه السلام) مى فرماید: مَنْ کانَتِ الدُّنْیا هِمَّتَهُ اِشْتَدَّ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِراقِها ... هر کس دنیا نهایت همتش شود هنگام جدایى از آن سخت حسرت مى خورد(من لا یحضره الفقیه، ج۴ ،ص ۳۸۲)
4. فراهم نساختن ره توشه آخرت: حضرت على (علیه السلام) در یکى از فرمایشات حکمت آمیزشان مى فرماید: (آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمُورِدِ(نهج البلاغة صبحی صالح ،ص 481)آه از کـمـى تـوشـه [ى راه آخرت ] و طولانى بودن راه و دور بودن سفر و بزرگ بودن مقصد و محلّ ورود.
خداوند توفیق عمل به دستورات دین را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
در قرآن، گاهى خداوند کارهایى را به خودش نسبت مى دهد و گاهى همان کار را به دیگرى، مثلاً در مورد گرفتنِ جان انسان، یک جا مى فرماید: «اللّه یتوفّى الانفس» (سوره زمر، آیه 42.) خدا، جان مردم را مىگیرد.
و در جاى دیگر مى فرماید: «یتوفّاکم ملک الموت» (سوره سجده، آیه 11.) ملک الموت «عزرائیل»، جان مردم را مىگیرد.
و جایى دیگر مى فرماید: «تَوفّته رُسُلنا» ( سوره انعام، آیه 61.) فرشتگان، جان مردم را مىگیرند.
هر سه تعبیر قابل قبول است. چنانکه وقتى شما به یک ساختمان نگاه مىکنید، مىتوانید بگویید:
این ساختمان را مهندس و معمار ساخت، این ساختمان را بنّا و کارگران ساختند، این ساختمان را صاحبش ساخت، نسبت ساختن خانه به همه اینها درست است.
چنانکه مى توان گفت: کلید، در را باز کرد، دستم در را باز کرد، خودم در را باز کردم، زیرا کلید در اختیار دست و دستم در اختیار من است.
در آیات فوق نیز شاید این گونه باشد: فرشتگان جانها را مىگیرند و به عزرائیل تحویل مىدهند و عزرائیل جانها را به خدا تحویل مىدهد.
یا منظور این است که: جان افراد عادى را فرشتگان مىگیرند، جان افراد برجسته را عزرائیل مىگیرد و جان اولیاى الهى را خداوند مىگیرد.
خداوند توفیق فهم معارف دین به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
علت دشمنی دشمنی برخی از کشورها و در راس آنها آمریکا با نظام جمهوری اسلامی، مساله پرونده هسته ای ایران، موضوعات حقوق بشری و امثالهم نیست،بلکه علل دیگری دارد که خدمت شما عرض می کنیم:
1. نوع حکومت داری یعنی جمهوری اسلامی: علت اصلی دشمنی نظام سلطه با ایران را می بایست در نظام سیاسی ایران یعنی جمهوری اسلامی دانست؛ زیرا تا قبل از آن دین را عملا از سیاست جدا کرده بودند ،ولی امام خمینی مدل جدیدی که برخاسته از اسلام و مردم باشد را ارائه داد که قواعد حکومت بر مبانی اسلام باشد و مردم در چارچوب دین سرنوشت خود را با انتخابات مشخص می کنند.
2. پایبندی به اسلام ناب و ارزشهای اسلامی:مقام معظم رهبری حفظه الله فرمودند: «امروز دشمنی اردوگاه استکبار با ایران اسلامی، به خاطر اسلام است. آنها با اسلام دشمن هستند که به جمهوری اسلامی ایران فشار وارد می کنند و الا آمریکا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پای بندی به اسلام ناب محمّدی صلی الله علیه وآله، ناراحت نیست. ( روزنامه جمهوری اسلامی , 12/2/69)
3. استقلال طلبی جمهوری اسلامی:جمهوری اسلامی ایران به دلیل استقلال طلبی و زیر بار سلطه غرب نرفتن، همواره مورد غضب غرب و قدرتهای استکباری بوده است. نوام چامسکی نظریه پرداز مشهور آمریکایی می گوید: جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریکا غیر قابل پذیرش است چون از استقلال خود چشم پوشی نمی کند .( روزنامه رسالت , 27/2/80)
4. آگاهی بخشی و موج بیداری اسلامی نظام جمهوری اسلامی: مقام معظم رهبری حفظه الله فرمودند: «بخش مهمی از تبلیغات ضد جمهوری اسلامی، ناظر به همین جهت است؛ ناظر به این است که الگوسازی نشود؛ در چشم ملت های مسلمان؛ جمهوری اسلامی به صورت یک الگوی موفق درنیاید».
خداوند پیروزی همه جانبه به نظام مقدس ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
خداوند در قرآن درباره جهاد کبیر میفرماید: «فَلَاتُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ جَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا» «ای پیامبر! پس از کافران پیروی نکن و بهوسیله آن با آنها به جهادی بزرگ بپرداز»(آیه 52 فرقان)
«جهاد کبیر» یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن در میدانهای مختلف؛ مثل میدان سیاست، میدان اقتصاد، میدان فرهنگ و هنر. جهاد کبیر به معنای قطع رابطه با دنیا نیست؛ بلکه هویّت و شخصیّت اصلی خودشان را از یاد نبرند؛ و مثل نماینده نظام اسلامی حرکت بکنندو سخن بگویند وهضم قدرتها (فرهنگی،اقتصادی، هنر و...) نشوند.
وقتی از دشمن تبعیت نشود ممکن است هزینه هایی داشته باشد، اما وظیفه این است که:وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ وَ کَفی بِاللهِ وَکیلا؛ در مقابل همه این فشارها به خدا تکیه کن؛ توکّل معنایش این نیست که کار را رها کنید بنشینید تا خدا بیاید عوض شما کار را انجام بدهد؛ بلکه توکّل این است که شما راه بیفتیدو تلاش کنید، آنوقت یقین داشته باشیم که خدای متعال ما را کمک خواهد کردو یقینا پیروزیم وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین.(آیه 69 عنکبوت)
بر اساس معارف قرآن کریم، دشمنان اسلام هرگز از مسلمانان راضی نخواهند شد مگر آنکه مسلمین اسلام را رها کنند و پیرو کافران شوند؛ در نتیجه فرمان الهی این است که هرگز نباید در برابر آنان کوچکترین نرمشی انجام دهید و باید در برابرشان محکم و استوار همچون کوه باشید و مقاومت کنید و تسلیم ناپذیر باشید. در قرآن کریم آمده است«وَ لَنْ تَرْضی عَنْک الْیهُودُ وَ لا النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ (آیه 120 بقره)
نتیجه اینکه توافقات ومعاهداتی مثل سند 2030؛FATA و... را قبول کنیم به این امید که دشمن از دست ما بردارد؛غلط و خلاف قرآن است.
خداوند توفیق جهاد در راه خدا به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
امام باقر (علیه السلام) فرمودند:... وإن من علاماتِ خروجِه خروجُ السفیانیِّ من الشام وخروجُ الیمانیِّ [من الیمن] ومنادٍ ینادی مِن السماءِ: از نشانه های خروج امام مهدی (عجّل الله فرجه) خروج سفیانی از شام وخروج یمانی [از یمن] وندادهنده ای است که از آسمان ندا می دهد( کمال الدین، ص۳۲۸، باب۳۲، ح۷)
برای ظهور امام عصر(عج) 2گونه علامت وجود دارد:علائم غیرمتصل و غیر حتمی ظهور(حدود هزار علامت) ؛ و علائم متصل و حتمی ظهور(5 علامت)؛ که یکی از مهمترین علائم ظهور، قیام سیدیمانی از یمن(صنعاء) در همان سال ظهور(9ماه تا 15 ماه قبل ظهور) است که به ظهور پیوسته است
نکاتی درباره سید یمانی:
سید یمانی از یمن(صنعاء) است نه از عراق، افغانستان و ایران (کمال الدین، ص۳۳۱+ مختصر اثبات الرجعه، ص455+ الفتن، ص۱۷۴)
یمانی قیامش متصل به ظهور است و فقط چند ماه با ظهور همگانی امام فاصله دارد نه اینکه مثلا 20 سال فاصله باشد(الغیبه نعمانی، ص۳۱۶)
قیام یمانی و سید خراسانی(که هر دو طرفدار امام هستند) و خروج سفیانی از شام(دشمن امام) همزمان و نزدیک به هم و پیوسته است نه اینکه فاصله داشته باشد(الغیبه للنعمانی، ص۲۶۲ باب۱۴، ح۱۳+ الغیبه للطوسی، ص۴۴۶+ کمال الدین، ص۳۲۸، باب۳۲، ح۷.)
یمانی سید است(نه کسی که سید نباشد و به دروغ عمامه سیاه ببندد) و از نسل زید بن علی(فرزند امام سجاد) است و از طرفی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)از نسل امام باقر(علیه السلام) برادر زید هست و مطمئنا فرزند امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نمیتواند فرزند زید باشد( فلاح السائل، ص۱۷۱)
اسم یمانی در روایات (منصور،حسین) است نه اسم دیگری مثل احمد-البته قطعی نیست-(بحار، ج۵۱، ص۱۶۲ و معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج۳، ص۲۷۵)
خداوند ما را از فتنه های آخرالزمان نجات دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: مَنْ کانَ مِنْکمْ مِمَّن قَد رَوَى حَدیثَنَا وَنَظَرَ فِى حَلاَلِنَا وَحَرَامِنَا وَعَرَفَ اَحْکامَنَا فَلْیَرْضوْا بِهِ حَکماً فَاِنِّى قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیکمْ حَاکماً فَاِذَا حَکمَ بِحُکمِنَا فَلَم یقبل مِنْهُ فَاِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکمِ الله وَعَلَیْنَا رَدَّ وَالرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادّ عَلَى الله وَهُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْک بِاللَّهِ؛: هرکس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحبنظر باشد و احکام ما را بشناسد، او را به داوری بپذیرید. همانا من وی را حاکم بر شما قرار دادم. پس هرگاه حکمی کرد و از او قبول نکردند، حکم خدا را سبک شمردهاند و ما را رد کردهاند و آنکس که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و ردکردن خدا در حد شرک به اوست. (وسائل ، ج18، ص98)
عبارت (قَد رَوَى حَدِیثَنَا وَنَظَرَ فِى حَلاَلِنَا وَحَرَامِنَا)را جز بر شخصی که فقیه و مجتهد در احکام و مسائل دین باشد، نمیتوان تطبیق داد و قطعاً منظور امام علیه السلام ، فقها و علمای دین هستند که آن حضرت، ایشان را حاکم بر مردم معرفی کرده، و حکم فقیه را مانند حکم خویش دانسته است. پس اطاعت از حکم فقیه نیز واجب و الزامی است و ردکردن و نپذیرفتن حاکمیت و حکم فقیه، بهمنزلة نپذیرفتن حاکمیت امام معصوم علیه السلام و کوچکشمردن حکم ایشان است که گناهی بزرگ و نابخشودنی بهشمار میآید.
در اینجا امام از واژة «قاضیا»استفاده نکردند و (جعلته علیکم حاکماً ) عمومیت و اطلاق واژة حاکم، همة موارد حکومت و حاکمیت را شامل میشود نه فقط قضاوت را.
خداوند توفیق ولایتپذیری را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند: َامّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةِ فارْجِعُوا فیهَا اِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فاِنَّهُمْ حُجَّتِى عَلَیکمْ وَاَنَا حُجَّةُ الله عَلَیهِمْ« اما رخدادهایی که پیش میآید، پس به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم»( بحار،ج53، ص181)
کلمة (حوادث واقعه)، بههیچوجه ازنظر لغت و دلالت وضعی بهمعنای احکام شرعی نیست، بلکه معنای بسیار وسیعتری دارد که شامل مسائل و مشکلات و رخدادهای اجتماعی نیز میشود
مراد از( راویان حدیث)، آن کسی نیست که فقط احادیث و روایاتی را از کتب روایی انتخاب کند و بر مردم بخواند؛ بلکه کسی بخواهد حدیثی از معصومی نقل کند، حتماً باید بتواند براساس یک حجت و دلیل شرعی معتبر آن را به ایشان نسبت دهد. واضح است که چنین نقل حدیثی، نیاز به تخصص دارد و تخصص آنهم مربوط به علم پزشکی یا مهندسی و دیگر علوم نیست، بلکه مربوط به علم فقه است، و فقیه کسی است که چنین تخصصی دارد. بنابراین مقصود از راویان حدیث، همان فقها و علمای دین هستند.
در 2 روایت دیگر:علما را حاکم بر مردم میداند(العُلَماءُ حُکّامٌ عَلَى النّاسِ) (مستدرک ، باب 11 از ابواب صفات قاضی، ح 33) و در روایت دیگری از امام حسین(علیه السلام) نقل شده که فرمود:): مَجاری الامور والاحکام علی اَیدی العلماء باللّه): مجاری امور یعنی امور سیاسی، امور اجتماعی، امور عمومی و احکام و در جاهایی که نیاز به حکم است وفرمان و دستور میخواهد، حل مشکلات، همگی؛ به دست علماء است (تحف العقول، ص237 ) و امام حسین(علیه السلام) در مقام تحریک علماء است که قیام علیه ظلم و ظلمه نمایند.
خداوند توفیق ولایتپذیری را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم -بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن می فرماید:جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله ذلک خیر لکم ان کنتم تعلمون(توبه41):با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید ، این برای شما بهتر است اگر بدانید
جهاد به معنای تلاش و تحمل سختیها است که البته برترین درجات آن جانبازی و طلب شهادت در راه خدا است.
جهاد و مجاهده اقسام مختلفی دارد که به برخی اشاره می کنیم:
1. جهاد با نفس : رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) میفرماید: مجاهد کسی است که در راه اطاعت از خدا با نفس خود جهاد کند(نهج الفصاحه، ص 778)
2. تلاش برای تأمین معاش(مثل جهاد کشاوزی): از مهمترین تکالیف و مجاهدات تلاش برای تامین معاش است، چنانکه در روایت میخوانیم: «کسی که برای تأمین معاش خانواده خود تلاش میکند، مانند مجاهد در راه خدا است»(بحار، ج103، ص12)
3. نبرد با کفر و طاغوت: در آیه 123 سوره بقره میخوانیم: «با کفار قتال کنید بهگونهای که درشتی و سختی را در شما مشاهده کنند».
خداوند توفیق پیروزی در انواع جهادها را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم -بسم الله الرحمن الرحمیم
خداوند در قرآن می فرماید: قُل إنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَة أَن تَقُومُوا لِلّهِ مَثنی وَ فُردی…؛بگو ای پیامبر!: شما را تنها به یک چیز اندرز می دهم و آن اینکه: دو نفر دو نفر و یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید…» (سوره سباء، آیه 46)
حدود ۴۰۰آیه در رابطه با جهاد وقیام نازل شده است. قیام بهمعنی آمادگی،داشتن انگیزه، اراده، تصمیم و اقدام برای انجام کار است.
آنچه قیام برای خداوند را دارای ارزش میکند قیام برای خداست(تَقُومُوا لِلّهِ) تفاوت اصلی قیام لله و لنفس این است که در قیام لله دعوت از سوی قیام کننده به سوی خدا و در قیام به نفس دعوت به خود است.
آثار قیام برای خدا:
رزمنده در حال شکست یا پیروزی خود را برنده میدان میداند، و هرگز احساس باختن و خسارت نمیکند و از این جهت چهره سیدالشهداء در روز عاشورا هر چه به ظهر عاشورا نزدیکتر میشد، بر افروخته تر می شد. انسان در قیام برای خدا دنبال سهم خواهی نیست، ولی اگر نیت سهم خواهی باشد برای نفس است، مثل طلحه و زبیر که بعد از قیام و قدرت دنبال سهم خواهی برای خود بودند و برخی در انقلاب اسلامی ما نیز دنبال سهم خواهی هستند.
وقتی انگیزه خدایی باشد سیاست و رفتار و حکومت مطابق دین و رضای الهی است، ولی اگر نیت فرد غیر خدایی باشد( به فرموده مقام معظم رهبری)، دین را سیاسی می کند و دین را بازیچه قدرت و سیاست قرار می دهد.قیام انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی یکی از مصادیق مهم قیام در راه خداست که یکی از عوامل آن قیام 17 شهریور بود که یاد شهدای آن روز را گرامی میداریم.-
خداوند نیات و اعمال ما را برای خودش و در راه رضای خودش قرار دهد به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم –
امام خمینی سرچشمه همه فضایل بود که به برخی اشاره میشود:
1. اخلاص: حاج احمد آقا تعریف میکردند روزی که امام را برای ایراد سخنرانی در حسینیه جماران همراهی میکردم، قبل از آنکه امام بروند روی جایگاه همچنان که صدای فریاد مردم میآمد که: «درود بر خمینــی» امام دست مرا گرفتند و دم گوش من فرمودند: این جمعیت را میبینی که همه یک صدا و بلند «درود بر خمینی درود بر خمینی» میکنند به خدا قسم اگر همه شان جمع شوند و بگویند: «مرگ بر خمینی»، ذرهای از هدفی که دارم و راهی که پیش گرفتم عقب نشینی نخواهم کرد.
2. ساده زیستی: امام خمینی (ره) از اول عمرشان، چه قبل از انقلاب، موقعی که به نجف تبعید شدند و چه بعد از انقلاب، خانه و ملک شخصی نداشتند و حتی در آخر عمر در تهران نیز مستاجر بودند.( برداشتهایی از سیره امام خمینی ( سلام الله علیها )؛ ص46)
از پاریس پیغام رسید که امام خواسته اند که محل اسکان ایشان شمال شهر نباشد، در اماکن خصوصی نباشد و در جای پر زرق و برق هم نباشد(برداشتهایی از سیره امام خمینی ( سلام الله علیها )؛ ص50)
3. شجاعت: امام در جلسات خصوصی شان گفته بودند: من اصلاً به چیزی مثل پدیده ترس خو نگرفته ام و نمی دانم ترس چیست و پزشکان ایشان طی 8 سال گویند از لحاظ پزشکی نیز هیچ وقت چیزی بنام ترس در بدن ایشان نبود چون هیچ وقت ترشح ادرنالین؛تغییر ضربان قلب، لرزش نداشتند(برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 279)
4. مهربان بودن با اهل خانه: « خانم امام می گوید: «امام هیچ وقت به ما دستور نداده اند.. امام خودشان چایی شان را درست می کردند، و خودشان قوری و استکان خود را میشستند.
نوه امام، می گوید: «هر کس از خانواده امام که به دیدارشان می رفت، احساس می کرد که آقا خیلی دوستش دارد، همه ما این احساس را داشتیم که امام بیش تر از همه به ما علاقه دارد، من هنوز یادم نمی آید که به اتاق امام وارد شده باشم و ایشان لبخند نزده باشند .»
خداوند ما را قدردان امام و شهدا قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم
- امام در لغت: یعنی پیشوا ، رهبر و جلودار جامعه و آنکه از او پیروی می شود (خواه انسان باشد یا کتاب یا چیز دیگر) این شخص یا چیز پیروی شده ممکن است حق باشد یا باطل (مفردات راغب)
-در قرآن حتی کلمه امامان کفر( ائمه الکفر -آیه 12 توبه) نیز آمده .
-در آیات (24 سجده-124 بقره-71 اسراء و...) کلمه امام ،آمده است
-در مورد پیش نماز مساجد، کلمه امام جماعت گفته میشود.
-اهل سنت نیز به برخی بزرگان خود( امام) میگویند: مثلا: امام ابوحنیفه- امام شافعی- امام غزالی و..
-به پیشوایان سیاسی نیز امام گفته میشود(امام موسی صدر:رهبر شیعیان لبنان)
-البته امام در فرهنگ شیعی: به کسی که جانشین پیامبر است و معصوم و برگزیده خداست و بعداز پیامبر فقط 12 نفرند، گفته میشود که اینجا منظور مقام امامت است که خدا حتی به حضرت ابراهیم بعد از امتحانات سخت در اواخر عمر داد.
که علاوه بر ریاست در امور دین و دنیا و احرای حدود ،تربیت و پرورش نفوس در «ظاهر» و «باطن» را نیز دارد. (تفسیر نمونه، ج 1، ص437)
خداوند ما را با معارف حقیقی آشنا بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن درباره جهاد کبیر میفرماید: «فَلَاتُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ جَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا» «ای پیامبر! پس از کافران پیروی نکن و بهوسیله آن با آنها به جهادی بزرگ بپرداز»(آیه 52 فرقان)
«جهاد کبیر» یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن در میدانهای مختلف؛ مثل میدان سیاست، میدان اقتصاد، میدان فرهنگ و هنر. جهاد کبیر به معنای قطع رابطه با دنیا نیست؛ بلکه هویّت و شخصیّت اصلی خودشان را از یاد نبرند؛ و مثل نماینده نظام اسلامی حرکت بکنندو سخن بگویند وهضم قدرتها (فرهنگی،اقتصادی، هنر و...) نشوند.
وقتی از دشمن تبعیت نشود ممکن است هزینه هایی داشته باشد، اما وظیفه این است که:وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ وَ کَفی بِاللهِ وَکیلا؛ در مقابل همه این فشارها به خدا تکیه کن؛ توکّل معنایش این نیست که کار را رها کنید بنشینید تا خدا بیاید عوض شما کار را انجام بدهد؛ بلکه توکّل این است که شما راه بیفتیدو تلاش کنید، آنوقت یقین داشته باشیم که خدای متعال ما را کمک خواهد کردو یقینا پیروزیم وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین.(آیه 69 عنکبوت)
بر اساس معارف قرآن کریم، دشمنان اسلام هرگز از مسلمانان راضی نخواهند شد مگر آنکه مسلمین اسلام را رها کنند و پیرو کافران شوند؛ در نتیجه فرمان الهی این است که هرگز نباید در برابر آنان کوچکترین نرمشی انجام دهید و باید در برابرشان محکم و استوار همچون کوه باشید و مقاومت کنید و تسلیم ناپذیر باشید. در قرآن کریم آمده است«وَ لَنْ تَرْضی عَنْک الْیهُودُ وَ لا النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ (آیه 120 بقره)
خداوند توفیق جهاد در راه خدا به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد