سلام علیکم -بسم اله الرحمن الرحیم
عوامل فقر و تنگدستی در روایات عبارتند از:
1-کفران نعمت : از عوامل کاهش روزی، کفران نعمتهای الهی است، قرآن کریم در این باره میفرماید: خداوند قریهای را به عنوان مثال مطرح می نماید که دارای امنیت و آسایش بودند و روزی فراوانی به ایشان میرسید، آنان نسبت به نعمتهای الهی کفران ورزیدند، از این رو خداوند لباس گرسنگی و ترس را بر آنان پوشاند(ثواب الاعمال، ص 42)
کفرنعمت فقط به زبان نیست و خلاف امر خدا؛ از نعمت استفاده کردن نیز کفر نعمت است.
2-اسراف :یعنی خارج شدن از مسیر طبیعی، هنگامی که نعمتها را در غیر مسیر آن به کار بگیریم رشد نمیکند، بلکه به سوی زوال پیش می رود.امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:« اسراف سبب فقر و نیازمندی است و میانه روی باعث بی نیازی می شود.(کافی،ج 4، ص 54)
3-احتکار: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «هرکس کالای مسلمانان را احتکار کند خدا او را به مرض جذام (خوره) و به ورشکستگی مبتلا میکند.» (طب النبی صلّی الله علیه و آله ؛ ج 1 , ص 22)
4-دروغ: قسم دروغ به عادتی همیشگی برای آنان تبدیل می شود، آنان دروغ میگویند تا به اهداف خویش دست یابند، اما غافل از آن که کارگردان عالم وجود، خیر و برکت را در صدق و راستی قرار داده است.رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «الکذب ینقص الرزق» (نهج الفصاحه ص 373 ، ح 1087)؛ دروغ گفتن روزی انسان را کم میکند.
5-تحقیر نعمتها :نباید به کوچک بودن و کم بودن نعمت نگاه کرد، بلکه باید به فرستنده و عطاکنندهی آن نگریست، چه بسا نعمتهای کوچکی که سبب و راهی به نعمتهای بزرگ میشود و بی توجهی و بی ارزش دانستن آنها محرومیت میآورد.
امام رضا(علیه السلام) میفرمایند: رزق و روزی کم راناچیز مشمارید، زیرا این کار شما را از نعمتهای فراوان محروم می سازد.( بحارالانوار، ج 7، ص 347)
خداوند توفیق زیارت با معرفت خانه خودش را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
خداوند می فرماید:فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ اَبْناءَنا وَ اَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ»؛به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدارا بر دروغگویان قرار دهیم
ـ احادیث فراوانى در بسیارى از منابع از شیعه و سنى آمده که در آنها تصریح شده پیغمبر(صلى الله علیه وآله) غیر از على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) کسى را به مباهله نیاورد
روزى مأمون به امام رضا(علیه السلام) عرض کرد: بالاترین فضیلت امام امیرالمومنین(على بن ابیطالب) که قرآن بر آن دلالت دارد بیان کنید. امام(علیه السلام): فرمود آیه مباهله است، خداوند مى فرماید: «فَمَنْ حاجَّکَ فیه ...» هنگامى که این آیه نازل شد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حسن و حسین(علیهما السلام) را فرا خواند پس این دو نفر مصداق «ابنائنا» بودند و فاطمه(علیها السلام) را نیز فرا خواند. بنابراین او مصداق «نسائنا» بود و امیرالمؤمنین على(علیه السلام) را فرا خواند و او نفس و جان پیامبر به حکم خدابود و از آنجا که احدى از خلق خدابالاتر و بزرگوارتر از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نیست، بنابراین ثابت مى شود که احدى افضل از نفس رسول الله یعنى على (علیه السلام) نمى باشد».(بحار؛ج 10، ص 350،)
-علت جمع بودن (انفسنا):ما دو مرحله داریم مرحله قرارداد و مرحله اجرا. در مرحله قرارداد، گاهى الفاظ به صورت جمع ذکر مى شوند تا بر همه مصادیق تطبیق گردند؛ ولى در مرحله اجرا، ممکن است مصداق منحصر به یک فرد باشد و این انحصار در مصداق، منافات با کلى بودن مسئله ندارد.
خداوند ما را جزء یاران بامعرفت امامان علیهم السلام قراردهد به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از آیاتی که در فضیلت اهل بیت و امیرالمومنین ( علیه السلام ) نازل شده؛ آیه مباهله(61 آل عمران) است.
ابتهال به معناىتضرع و واگذارى کار به خداست. مباهله، به معنى نفرین کردن دو نفر به یکدیگراست.
داستان مباهله از این قرار است که: بعد از اینکه پیامبر مسیحیان رابه اسلام دعوت کرد و نامه به بزرگان مسیحیان نوشت و آنها بعد از بحث حاضر به پذیرش اسلام نشدند وحضرت عیسی را نیز خدا میدانستند،قرار براین شد که در مکانی جمع شده و از خدا بخواهند که هر کس در این موضوع دروغگو است، خداوند بر او غضب کند و عذاب نازل کند.
فمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ : هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
طبق روایات شیعه و اهل سنت، پیامبر، امام علی ( علیه السلام ) وحسنین ( علیه السلام ) و حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) را به همراه خود بردند که مسیحیان بعد از اینکه دیدند پیامبرنزدیکترین افراد خود را آورده از مباهله انصراف دادند و مجبور به دادن جزیه و خراج شدند.
به فرموده امام رضا ( علیه السلام ) بزرگترین فضیلت امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) در قرآن آیه مباهله است که امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) در این آیه به عنوان نفس و جان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) (انفسنا) معرفی شده است.، چون هیچ موجودی برتر از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیست؛ پس به حکم خداوند، کسی برتر از نفس و جان پیامبر؛یعنی امیرالمومنین ( علیه السلام ) نیست (الفصول المختاره، ص۳۸)
خداوند توفیق پیروی از اهل بیت علیهم السلام را به همه عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند درباره حجاب می فرماید: وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا: ( زنان با ایمان): زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیداست(آیه 31 نور)
ام سلمه نقل مى کند که بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش هاى مشکى خارج مى شدند به گونه اى که به نظر مى رسید بر سر ایشان کلاغى نشسته است. (الدر المنثورسیوطی، ج 5، ص 221)
از تاریخ استفاده میشود که در صدر اسلام حتی یهودی و نصاری هم نوعی حجاب داشتند. البته حجابهای آنان با حجابهای مسلمین فرق داشته است.
برای اثبات حجاب اجباری استدلال میشود که :
1. اصل وجوب حجاب در آیه نقل شده( 31 نور) و دهها روایت نقل شده است.
2. امر به معروف و نهی از منکر نیز واجب است.
3. نهی از منکر عملی از وظایف حکومت اسلامی است (اَلَّذینَ إن مَکَّناهُم فِی الأرضِ ... اَمَروا بِالمَعروفِ و نَهَوا عَنِ المُنکَرِ : کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم .. به کارهای پسندیده وا می دارند و از کارهای ناپسند باز می دارند)
بنابراین چون بدحجابی منکر است واز طرفی حجاب امری اجتماعی(نه فردی) است، مبارزه با بی حجابی و داشتن حجاب اجباری است .
4. از طرفی عمل به قوانین هر جامعه ای لازم است و در جمهوری اسلامی حجاب در قانون اساسی آمده است(مثل : عمل به قوانین رانندگی)
خداوند حجاب فاطمی به زنان ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
خداوند درباره فلسفه حجاب می فرماید: یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِک أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً: ای پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادرهای خود فروپوشند که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نکشند(آیه 59 احزاب)
قرآن در این آیه فلسفه حجاب را شناخته شدن زنهای مومن از بقیه زنها و نیز اذیت نشدن میداند.
حجاب فلسفه هایی دارد که به برخی اشاره میشود:
1. آرامش روانی: وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه ای که در طرفین است افزایش می یابد. غریزه جنسی به گونه ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش تر می شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می گردد.
2. پایداری خانواده: اگر حجاب با کیفیت خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.
3. استواری جامعه: اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می دهند
4. حفظ ارزش و مقام زن: چون مردان خود را نسبت به زنان نیازمند می بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی توان به آن دست یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظ می ماند.
خداوند حجاب فاطمی به زنان عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
خداوند در قرآن می فرماید: إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکُمْ اللَّهُ:اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید، تا خدا شما را دوست بدارد. (آیه 31 آل عمران)
«مودت» به ظهور و بروز محبت؛ در اندیشه، گفتار و رفتار آدمی می گویند؛ و «محبت در وادی عمل را مودت میگویند.
ادعای محبت به خالق هستی و خلیفه او وقتی راست ودرست است که شخص مدعی، پیرو اهل بیت علیهم السلام باشد.کسی که ادعای دوستی اولیای الهی را دارد، باید عمل به خواسته آنها سرلوحة اعمالش باشد و به هر اندازه در عمل با آنها مخالفت داشته باشد، به همان میزان از محبت او کاسته خواهد شد.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید:کسی که خدا را معصیت و نافرمانی میکند، او را دوست ندارد.اگر در دوستی او صادق بودی، پیروی اش میکردی. زیرا محبّ، فرماندار محبوب است (تحف العقول / ترجمه کمره ای ؛ ج 1 , ص 303 )
جابر میگوید: امام باقر (علیهالسلام) به من فرمود: آیا کسی که ادعای تشیع میکند، همین که بگوید ما را دوست دارد، کافی است؟! سوگند به خدا شیعیان ما نیستند، مگر آنان که تقوای الهی دارند و به امانتداری و زیادی ذکر خدا و روزه و نماز و نیکی به والدین و... شناخته میشوند.
جابر می گوید عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! امروز کسی را به این صفت نمییابیم».
حضرت علیه السلام فرمود: ... آیا برای کسی کافی است بگوید: من علی (علیه السلام) را دوست دارم و ولایت او را میپذیرم؛ ولی با وجود این، در عمل کوتاهی میکند؟! نه؛ چنین نیست. اگر روش پیامبر را دنبال نکند و به سنت او عمل ننماید، دوستی او فایدهای برای او نخواهد داشت؛ بین خدا و هیچ کس قرابت نیست. محبوب ترین بندگان، نزد خدا فرمانبردارترین آنها است. کسی که مطیع خدا باشد، دوست ما و کسی که از خدا سرپیچی کند، دشمن ماست. کسی جز با عمل و پاکدامنی و پارسایی به دوستی ما نمیرسد.(بحار، ج ۱۵، ص141)
خداوند ما را جزء شیعیان واقعی قرار دهد به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
هر کار نیک و بدی در دنیا و آخرت آثار و نتایجی دارد; دوستی اهل بیت علیهم السلام نیز آثار فراوانی دارد که برخی ذکر میشود:
1. دادرسی در سخت ترین لحظات
علی علیه السلام در حدیث دیگر به حارث فرمود:ای حارث! دوستی و محبت ما اهل بیت در سه جای مهم و سرنوشت ساز برای تو سود خواهد داد: هنگام نازل شدن فرشته مرگ و موقعی که در قبر مورد سؤال و باز خواست قرار می گیری و زمانی که در روز قیامت در مقابل پروردگار ایستاده باشی.» (اعلام الدین دیلمی، ص461)
2. قبولی کارهای نیک
اگر انسان تمام کارهای خیر و اعمال نیک را انجام داده، واجبات الهی را به جای آورد، اما از اهل بیت و ولایت و محبت آنان دور باشد، هیچ یک از اعمال و نیکی های او ثمره ای نخواهد داشت.
امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «هر کس ما اهل بیت را دوست داشته باشد، ایمان او مفید بوده و اعمالش مورد پذیرش قرار خواهد گرفت، اما اگر کسی محبت ما اهل بیت را در دل نداشته باشد از ایمان خویش بی بهره بوده و کارهای نیک و اعمال دینی او مقبول نخواهد بود، گرچه روزها روزه گرفته و شب ها به عبادت بپرازد. (بصائر الدرجات، ص 364. )
و فرمود: «اگر بنده ای هزار سال خداوند را عبادت کند و اعمال نیک هفتاد و دو پیامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذیرفت تا اینکه ولایت ما را بپذیرد و گرنه خداوند او را به صورت به جهنم خواهد انداخت(مستدرک، ج 1، ص 168)
3. آمرزش گناهان
عشق و علاقه داشتن به این خاندان مطهر، باعث میشود که گناهان و پلیدیها از ما دور شود. امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند: محبت اهل بیت گناهان را میریزد چنان چه باد تند، برگ را از درختان میریزد( حیاه الامام الحسین، ج ۱ ص۱۵۶ )
4. شفاعت گنهکاران
امام ( علیه السلام ) فرمود:هنگامی که روز رستاخیز فرا رسد گناهکاران شیعیان را شفاعت میکنیم ولی نیکوکاران را خداوند نجات میدهد.»( فضائل الشیعه، شیخ صدوق، ص ۴۳، ح ۴۵)
خداوند توفیق محبت به همراه اطاعت از اهل بیت علیهم السلام را به ما عنایت فرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
تعریف امامت: بهترین و جامعترین تعریف از امامت را حضرت امام رضا ( علیه السلام ) فرمود:« إِنَّ اَلْإِمَامَةَ خِلاَفَةُ اَللَّهِ وَ خِلاَفَةُ اَلرَّسُولِ (الکافی، ج۱، ص۲۰۰). همانا امامت، منصب جانشینی خدا و رسول ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است».
با این تعریف، هرچه معرفت دقیقتری از خدا و رسول خدا داشته باشیم، به همان میزان شناخت عمیق تری از امامت ائمه علیهم السلام خواهیم داشت و دیگر دچار افراط و تفریط نخواهیم شد.
- مقامی بالاتر از نبوت: امام رضا ( علیه السلام ) فرمود: امامت مقامى است که خداى عز و جل بعد از رتبه نبوت و خلت در مرتبه سوم به ابراهیم خلیل ع اختصاص داده و به آن فضیلت، مشرفش ساخته و نامش را بلند و استوار نموده و فرموده (بقره/۱۲۴): «انی جاعلک للناس اماما: همانا من ترا امام مردم گردانیدم».(الکافی، ج۱، ص۱۹۹)
این حدیث در توضیح آیه اثبات میکند مقام امامت بالاتر از نبوت است،چون بعد از نبوت و خلیل اللهی به ابراهیم (علیه السلام) رسید.
- علامات امام: امام رضا ( علیه السلام ) مىفرماید: «لِلاِمامِ علاماتٌ: یَکونُ اَعلَمَ النّاسِ وَ اَحکُمَ النّاسِ وَ اَتقَى النّاسِ وَ اَحلمَ النّاسِ وَ اَشجَعَ النّاسِ، وَ اَسخَى النّاسِ وَ اَعبَدَ النّاسِ...وَ یَکُونُ مُطَهَّراً...؛ امام داراى نشانه هایى است: او1. داناترین مردم، 2. بهترین انسان در قضاوت، 3.با تقواترین مردم، 4. بردبارترین مردم، 5. شجاعترین مردم، 6. سخاوتمندترین مردم 7.عابدترین مردم مىباشد...و 8. پاکیزه (از گناهان و معصوم است) . (عیون أخبار الرضا علیه السلام ،ج1،ص212)
خداوند ما را جزء یاران بامعرفت امامان علیهم السلام قراردهد به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
امام رضا ( علیه السلام ) درباره معرفت امامان معصوم فرموده اند: «من مات و لم یعرفهم مات میتة جاهلیة؛ هر کس بمیرد و امامان را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است » (عیون أخبار الرضا (علیه السلام) ج2ص121) بر اساس این حدیث رضوی، معیار و مرز بین مرگ در جاهلیت و اسلام، معرفت امام است. انسان هرچه از اسلام بپذیرد، ولی سرانجام امامان را نشناسد، در کفر، شرک و مرگ جاهلی جای دارد.
- طبق حدیث سلسله الذهب، شرط نجات از جهنم، توحید است که امام رضا فرمود: بشروطها وانا من شروطها (التوحید صدوق،ص25):
یعنی اولا شرط پذیرش توحید، قبول ولایت امام است.ثانیا: امام رضا فرمود من، نه امام اول یا سوم یا ششم؛ چون شیعیان 4 امامی و 6 امامی و واقفی تا امام رضا را قبول دارند ولی امام هشتم راقبول ندارند که قبول نیست؛
ثالثا: امام رضا زمانی که فرمود (من جزء شروطم ،امام رضا، امام زنده آن زمان بود ،ولی الان امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )؛ امام این عصر هستند و بدون پذیرش امام زنده مرگ جاهلی میشود؛ چون طبق فرمایش امام رضا ( علیه السلام ) در هر دوره ای امامی هست و گرنه زمین اهلش را در خود فرو می برد (عیون أخبار الرضا (علیه السلام)؛ج2؛ص264)؛ چون ائمه واسطه فیض خلقت هستند. (زیارت جامعه کبیره)
- امام رضا ( علیه السلام ) در حدیثی شرط درخواست شفاعت برای زائر خویش را در روز قیامت عارف به حق امام بودن ذکر کرده اند (بحار، ج ١٠٢،ص ٣٣)
مطمئنا معرفت به امام باید با اطاعت همراه باشد و گرنه سودی ندارد.
خداوند ما را جزء یاران بامعرفت امامان علیهم السلام قراردهد به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
در آیه 124سوره «بقره» مى خوانیم: وَ اِذا ابْتَلى اِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَاَتَمَّهُنَّ قال اِنّى جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً قالَ وَ مَنْ ذُرَّیَّتى قالَ لایَنالُ عَهْدِى الظّالِمینَ:) «به خاطر آورید هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود; و او به خوبى از عهده این آزمایش ها بر آمد خداوند به او فرمود: من تو را امام و «پیشواى مردم قرار دادم.» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده) خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى رسد.» (و تنها آن گروه دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقام هستند.
-حضرت ابراهیم علیه السلام بعد از مقام نبوت،رسالت؛خلیل اللهی به مقام امامت رسید که نشان میدهد مقام امامت از نبوت بالاتر است.
-وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام درخواست مقام امامت رابرای فرزندانس کرد خدا فرمود: به ظالمین نمی رسد.
انسانها4حالت دارند:1.تمام عمرظالم باشند 2.اول عمر خوب و آخر عمرظالم باشند 3.اول عمر بد باشند و آخر خوب شوند 4. تمام عمر خوب باشند و گناه نکنند.—مطمئنا حضرت ابراهیم برای افراد ظالم 2 دسته اول درخواست نمی کند و دسته سوم را خدا رد کرده؛پس فقط افرادی می مانند که معصوم باشند که طبق آیه 33 احزاب(تطهیر) اهل بیت علیهم السلام مقام عصمت را دارند که شایستگی مقام امامت هستند.
خدواندا: عمل به دستورات دینی را با تبعیت کامل از آنها به ما عنایت بفرما
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم- تبریک ایام
امام کاظم ( علیه السلام ) با رزوشهایی موجب تقویت شیعه شده اند که برخی ذکر میشود:
1. نفوذ شیعه در دستگاهها: از زمان امام کاظم (علیه السلام ) به بعد ائمه اطهار ( علیهم السلام ) وارد عرصه سیاست میشوند و به مردم نسبت به فساد دستگاه خلافت هشدار میدهند و تلاش می کردند با نفوذ دادن برخی از افراد برجسته مثل علی بن یقطین در دستگاه خلافت بتوانند ضمن جلوگیری از برخی اشکالات و ضربات به اسلام، زمینه نشر فرهنگ اصیل اسلام که همان مکتب شیعه است را فراهم کنند.
2. سازمان وکالت، مجموعهاى متشکل از امامان معصوم (علیهم السلام) و عدهاى از پیروان نزدیک و وفادار آنان بود که با همکارى یکدیگر، تشکیلات هماهنگ و منسجمی را پدید آوردند تا با اتکا بر آن پیشبرد اهداف دینی خود را محقق سازند. وظایف این سازمان به امور مالی منحصر نبود و وظایف سیاسی، دینی و ارشادی را نیز شامل میشد. این تشکیلات تا پایان عصر غیبت صغرا استمرار داشت.
3. بنیانگذاری دهه اول محرم :طبق فرموده امام رضا (علیه السلام) اولین امام بنیانگذار دهه محرم پدرشان بودند که از اول محرم تا عاشورا گریه میکردند
4. تربیت شاگردان و آرمان تشکیل حکومت اسلامی: از جمله یاران و تربیت شدگان مکتب کاظمی، رشد و نمو شخصیت هائی مانند علی بن یقطین، هشام بن حکم، عبدالله بن یحیی کاهلی، صفوان بن یحیی، و… میباشند که نقش فراوانی در حفظ و گسترش مبانی و معارف مکتب اهل بیت (علیهم السلام ) و حمایت از شیعیان و علویان ایفا نمودند.
یک روز هارون، به امام هفتم (علیه السلام) عرض کرد که حاضر است «فدک» را به ایشان برگرداند!. حضرت موسی بن جعفر ( علیه السلام) فرمود: «در صورتی حاضرم فدک را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش به من بدهی» ؟!.هارون پرسید که حدود و مرزهای آن چیست؟.امام ( علیه السلام) فرمود: «حد و مرز اولش، عدن؛ حد و مرز دومش، سمرقند؛ حد و مرز سومش، آفریقا؛ حد و مرز چهارمش، سرزمین ارمینه و بَحر (دریای) خزر است».هارون با شنیدن این سخنان، رنگ چهره اش تغییر کرد و با خشم و عصبانیت گفت: «با این وضع، چیزی برای ما باقی نمیماند» ؟!.امام کاظم ( علیه السلام ) فرمود: «میدانستم که نخواهی پذیرفت» !.( مناقب آل ابی طالب (ع) ۳۲۰:۴)
خداوند ما را در مسیر اسلام حقیقی ثابت قدم بدارد به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت موسى(علیهالسلام) به صراحت و روشنى، برادرش حضرت هارون(علیهالسلام) را خلیفه و جانشین خود قرار داد. ایشان بنىاسرائیل را که بیش از هفتاد هزار نفر بودند جمع نمود و به آنها تأکید کرد که هارون جانشین و خلیفه من است و همه باید امر او را اطاعت کنید. وقتى که ایشان براى مدت کوتاهى به کوه طور به میهمانى پروردگار رفت، تکلیف مردم کاملاً مشخص شده بود و باید در این ایام از هارون تبعیت مىکردند.
هنوز مدت یک ماه از غیبت موسى سپرى نشده بود که فتنه سامرى برپا شد و بین مردم اختلاف پیش آمد. پس از آن که سامرى، گوساله طلا را به آنها نشان داد، بنىاسرائیل هارون، خلیفه مسلّم خود را که از جانب حضرت موسى تعیین شده بود، رها نموده و در اطراف سامرى اردو زدند؛ لذا در مدت کوتاهى هفتاد هزار نفر از همان قوم بنىاسرائیل که خلافت هارون را با گوش خود از حضرت موسى شنیده بودند و وجوب اطاعت هارون برایشان بدیهى بود، هارون را رها کرده و گرفتار دسیسه سامرى گوساله پرست شدند. حتى وقتى که هارون آنها را منع کرد، در صدد قتل وى بر آمدند. آن قدر هارون اذیت شد که در برگشت از کوه طور، نزد موسى رفت و شکایت و درد دل نمود. این شکایت در قرآن مجید چنین آمده است: «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکادُوا یَقْتُلُونَنِی [اعراف/150] این قوم منرا خوار و ضعیف ساختند و مىخواستند منرا به قتل برسانند».
حال با این اوصاف و با این آیههای قرآنی میتوان گفت که سامری به حق بوده است و هارون ناحق؟ به خاطر اینکه صحابه بزرگ و نزدیک موسی(علیهالسلام) به سامری پیوستند؟ آیا این سخن پذیرفتنی است؟ آیا مورد قبول است که بگوئیم چون قوم موسی به سامری روی آوردند، به خاطر نبودن نص صریح بر جانشینی هارون بود؟ آیا درست است که قوم موسی(علیهالسلام) کلمات و گفتههای موسی(علیهالسلام) را تاویل ببرند و بگویند که ما از کلماتی که در مورد جانشینی هارون گفته شده بود این طور فهمیدهایم؟}}}-
اگراز غدیر تا رحلت پیامبر 70 روز بود،ولی از غیبت حضرت موسی علیه السلام تا امدنش 40 روز بود و موسی زنده بود ولی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفته بود؛همانطور که اکثر اصحاب حضرت موسی علیه السلام گوساله پرست شدند، اکثر یاران پیامبر ما نیز در سفارش غدیر را رها کردند؟ و امام علی علیه السلام مجبور شد کلمات حضرت هارون را بکار ببرد که(«إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکادُوا یَقْتُلُونَنِی [اعراف/150] این قوم منرا خوار و ضعیف ساختند و مىخواستند منرا به قتل برسانند».
امام علی علیه السلام در باره علت کنار گذاشتن ایشان بعد از غدیر فرمودند: در حقیقت، یک خودخواهی بود و ریاست طلبی و خودکامگی بود. یک دسته به خاطر حسادت، آمدند این زیادهخواهی و خودخواهی و انحصار طلبی را بخیلانه و حسودانه، از ما گرفتند و یک عده هم از کنار غصب خلافت، سخاوتمندانه گذر کردند و حوصله دفاع از حق ما را نداشتند، و از ما و سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع نکردند. فردای قیامت، خداوند داور است و بازگشت همه به سوی خداست.(نهج البلاغه محمد عبده، ج2، ص64)
دلیل بعد کینه ایی بود که از امام علیه السلام بخاطر جنگهای زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داشتند—احقادا بدریه و خیبریه و حنینیه—
-پروردگارا:ایمان همراه با عمل به دستورات دین را به ما عطا بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در آیه 55 مائده می فرماید: إِنّما وَلیکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یقِیمُونَ الصَّلوةَ و یؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ: ولی شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته،و در حال رکوع زکات میدهند.
بسیاری از بزرگان اهل سنت گفته اند این آیه در شأن امام علی علیه السلام نازل شد که در هنگام نماز انگشترش را به یک فقیر بخشید.
انسانها حالات روحی مختلفی دارند مثلا گاهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بخاطر گریه یک بچه نماز را سریع تمام می کرد و یا بخاطر اینکه امام حسین علیه السلام درحالت سجده روی پشت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میرفت نماز را طولانی میکرد و گاهی هم نقل شده با اینکه خانه امام سجاد علیه السلام آتش گرفت ایشان درنماز متوجه نشد. مثلا حضرت یعقوب متوجه حضرت یوسف در چاه نشد،ولی بوی یوسف را از مصر فهمید.
از طرفی باید بدانیم که نماز و زکات هر دو دستور خداهستند و توجه به زکات و فقیر حواس پرتی درنماز نیست،و نوعی دستور از خدا به امام برای رفع مشکل مردم است، از این جهت خدا بخاطر این عمل امام علی علیه السلام آیه ای را در مدح عملشان نازل کرد.
خدواندا: عمل به دستورات دینی را با تبعیت کامل از آنها به ما عنایت بفرما
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم
ابوبصیربه امام صادق علیه السلام عرض کرد: مردم می گویند: چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدانیست؟ فرمود: به آنان بگو نماز بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد؛ ولی خداوند رکعت های آن را که سه یا چهار تاست در کتابش نام نبرد، تا آنکه رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) آن را برای مردم تفسیرکرد(کافی ج1 ص286)
قرآن کتاب کلیات است و جزئیات رانیاورده؛ حتی با اینکه توحید و مساله جسمانییت خدا مهمتر از امامت است در قران نیست و برخی درموردخدا جسمانیت را قائل شدند؛ولی در قران نیامده است.-از طرفی اسم مخالفین ائمه علیهم السلام نیز نیامده است.
خدا گرچه برخی جاها اسم برده؛ ولی برخی جاها اسم نبرده مثل اسم زلیخا در داستان یوسف و اسم خضر در داستان موسی رانیز نگفته است و فقط صفات آنها را گفته است.
خداوندبجای معرفی به اسم؛ با صفت معرفی کرده است مثل آیه ولایت؛ آیه مباهله؛ آیه تبلیغ و...؛ چون کنایه ابلغ از تصریح است.
-البته گاهی با اینکه برخی مطالب واضح در قران آمده مثل قضیه متعه و صیغه ،ولی بازهم مخالفین قبول نکردند
- خود این قضیه اسم مستقیم نبردن باعث شده تادشمنان دین به فکر تحریف قرآن نیفتند و جان امام علی علیه السلام نیز محفوظ بماند
پروردگارا مارا جزء یاران حقیقی امیرالمومنین علیه السلام قرار بده به برکت صلوات برمحمد و ال محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در آیه 55 مائده می فرماید: إِنّما وَلیکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یقِیمُونَ الصَّلوةَ و یؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ: ولی شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته،و در حال رکوع زکات میدهند.
بسیاری از بزرگان اهل سنت گفته اند این آیه در شأن امام علی علیه السلام نازل شد که در هنگام نماز انگشترش را به یک فقیر بخشید.
انسانها حالات روحی مختلفی دارند مثلا گاهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بخاطر گریه یک بچه نماز را سریع تمام می کرد و یا بخاطر اینکه امام حسین علیه السلام درحالت سجده روی پشت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میرفت نماز را طولانی میکرد و گاهی هم نقل شده با اینکه خانه امام سجاد علیه السلام آتش گرفت ایشان درنماز متوجه نشد. مثلا حضرت یعقوب متوجه حضرت یوسف در چاه نشد،ولی بوی یوسف را از مصر فهمید.
از طرفی باید بدانیم که نماز و زکات هر دو دستور خداهستند و توجه به زکات و فقیر حواس پرتی درنماز نیست،و نوعی دستور از خدا به امام برای رفع مشکل مردم است، از این جهت خدا بخاطر این عمل امام علی علیه السلام آیه ای را در مدح عملشان نازل کرد.
خدواندا: عمل به دستورات دینی را با تبعیت کامل از آنها به ما عنایت بفرما
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم- تبریک ایام دهه ولایت
خداوند در آیه 3 مائده می فریامد الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً «امروز کافران از دین شما مایوس شدند بنا بر این از آن ها نترسید و تنها از (مخالفت) من بترسید . امروز دین و آئین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آئین شما پذیرفتم ».
حال این سوال پیش می اید که این چه موضوعی است که با وجود آن کفار از نابودی دین ناامید شدند؟ آن چیست که دین با آن کامل می شود؟ این چه نعمتی است که باعث کامل شدن باقی نعمت های خدا می شود؟ و در نهایت موجب می شود دین اسلام مورد قبول و پسند خداوند قرار گیرد؟
مسلما این نعمت نمی تواند برخی از احکام دین باشد و با این توضیحات چنین نتیجه مى گیریم که اسلام در صورتى در روى زمین مستحکم و ریشه دار خواهد شد که با «ولایت امامان» همراه باشد; زیرا این همان اسلامى است که خدا «پسندیده» و وعده استقرار و استحکامش را داده است.
از همین روست که طبق نظر علمای شیعه و برخی از بزرگان اهل سنت این آیه بعد از اعلام ولایت امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) در غدیرخم، نازل شده است.
خداوند مسلمانی ما را همراه با ولایت اهل بیت علیهم السلام قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم- تبریک ایام دهه ولایت
خداوند خطاب به پیامبر و خاندان او در آیه تطهیر فرموده است: «إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً: خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.» (آیه 33 احزاب) ؛ در این آیه،اهل بیت را کسانی معرفی کرذه که معصوم هستند و خداوند آنان را از هرگونه پلیدی پاک کرده است.
اما مصادیق این آیه چه کسانی هستند؟
در کتب لغت عرب، کلمه «اهل» بر نوعی رابطه و پیوند میان یک انسان با انسان یا چیز دیگری دلالت میکند؛ برای نمونه، در عربی، همسر را اهل مرد میشمارند، امت هر پیامبری اهل اویند و ساکنان خانه یا شهر، اهل خانه یا شهرند. همچنین، پیروان هر دین و آیینی اهل آن دیناند(معجم المقاییس اللغة، ج۱ ص۹۳؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۸۶)
1. اما در این آیه با کلمه (انما) تاکید کرده که اینها کسانی هستند که معصومند، بنابراین شامل زنهای پیامبر نیست، چون اگر مقصود آیه، خانههای همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، لازم بود بگوید «اهل البیوت» و لذا آنجا که دربارة آنان سخن میگوید صیغة جمع به کار میبرد، نه صیغة مفرد ،«ال» در واژه «البیت»، اشاره به یک خانة معهود دارد که مورد عنایت آیه است،
2. هیچگاه صحیح نیست ضمیر مردان را به زنان ارجاع داد، و به زنان گفت"عنکم از شما"بلکه اگر فقط همسران اهل بیت بودند، باید می فرمود: "عنکن"،
3. در قرآن سوره تحریم(آیه 3و4) برخی زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را توبیخ کرده که اگر توبه نکنید،خدا برعلیه شماست و یکی از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جنگ جمل را راه انداخت،پس نمی توانند معصوم باشند.
4. بیش از 70 حدیث به طرق اهل سنت، آمده که پیامبر فرمود: اهل بیت،همان 5 تن آل عبا هستند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنها را زیر عبایی جمع کرد و فرمود: اینها اهلبیت من هستند(صحیح مسلم، باب فضائل اهلبیت النبی، ج۴، ص۱۸۸۳.)
خداوند ما را پیرو واقعی اهل بیت علیهم السلام قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
برخی از فضایل امام هادی ( علیه السلام ) عبارتند از:
1- ساده زیستی : از دیگر ویژگی های برجسته اخلاقی امام هادی ( علیه السلام ) ، ساده زیستی و دوری از دنیا بود. در این زمینه نیز آمده است: «از دنیا چیزی در بساط زندگی نداشت. بنده ای وارسته از دنیا بود. در آن شبی که به خانه اش هجوم آوردند، او را تنها یافتند با پشمینه ای که همیشه بر تن داشت و خانه ای که در آن هیچ اسباب و اثاثیه چشم گیری دیده نمی شد. کف خانه اش خاک پوش بود و بر سجاده حصیری خود نشسته، کلاهی پشمین بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نیایش بود(کافی، ج 1، ص 502)
2- تلاش و کار:«علی بن حمزه» می گوید: «ابوالحسن ( علیه السلام ) را دیدم که به سختی مشغول کشاورزی است؛ به گونه ای که عرق از سر و رویش جاری است. از ایشان پرسیدم: فدایت شوم! کارگران شما کجایند [که شما این گونه خود را به زحمت انداخته اید]؟ در پاسخ فرمود: ای علی بن حمزه! آن کس که از من و پدرم برتر بود، با بیل زدن در زمین خود روزگار می گذراند. دوباره عرض کردم: منظورتان کیست؟ فرمود: رسول خدا، امیرمؤمنان و همه پدران و خاندانم علیهم السلام خودشان کار می کردند. کشاورزی ازجمله کارهای پیامبران، فرستادگان، جانشینان آنها و شایستگان درگاه الهی است»( من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 216)
3-انفاق و بخشش فراوان: راوی گوید: برای امام هادی علیه السلام گوسفندان بسیاری خریدم. سپس مرا خواست و از منزلش مرا به جایی برد که بلد نبودم و فرمود تا تمامی این گوسفندان را میان افرادی که خود دستور داده بود، پخش کنم(اصول کافی، ج 1، ص 498)
خداوند ما را جزء شیعیان واقعی قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سم الله الرحمن الرحیم
با تبریک ولادت باسعادت امام هادی علیه السلام و گرامیداشت دهه ولایت
برخی از اقدامات امام هادی علیه السلام را خدمت زوار گرانقدر تقدیم میکنیم.
1. ایجاد آمادگی فکری شیعیان جهت ورود به عصر غیبت بیان روایات فراوان در مورد فرا رسیدن و نزدیک بودن عصر غیبت، بشارت به ولادت حضرت حجت و مخفی بودن ولادت و هشدار این که مبادا مخفی بودن باعث تردید شما شیعیان گردد، کم کردن تماس مستقیم شیعیان با حضرت؛ و ارجاع سؤالات شیعیان به وکلا و توجیه وکلا نسبت به پرسشهای شیعیان؛ با توجه به انحرافات و شبهات آن روز.
2. مبارزه با انحرافات مانند غالیان که، نسبت الوهیت و خدایی به ائمه علیه السلام میدادند. وصوفیان که ریاکارانه در مقابل امام هادی علیه السلام میایستادند.
3. تربیت نیرو و افراد شایسته امام علیه السلام ، نیروهایی را که استعدادهای لازم داشتند شناسایی کرده و آنان را جهت پیشبرد اهداف اسلامی تربیت میفرمودند. مانند : عبدالعظیم حسنی و عثمان بن سعید عمری.
4. تبیین مقام شامخ امامت از طریق زیارت غدیریه و زیارت جامعه .
خداوند متعال ما را با معارف ناب اهل بیت علیهم السلام آشناتر بگرداند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
تبریک ایام دهه ولایت
پیامبر در روز غدیر فرمود: «أَلَسْتُ أَوْلى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟ قالُوا: بَلى. قالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. ای مردم آیا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟گفتند: آری!فرمود: کسی که من مولی و رهبر و سزاوارتر به او هستم، علی (علیه السلام ) مولی و رهبر و سزاوارتر به اوست »
جمله قبل یعنی(أَوْلى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ) نشان میدهد معنی -ولی-سزاواتر و سرپرست و رهبر است بنابراین کلمه مولا نیز همان معنا رامیدهد.
قراین دیگر که نشان میدهد کلمه((مولا و ولی) به معنای دوست نیست:
1. هوای گرم غدیر:دوستی مطلب جدیدی نبود.
2. سه روز بیعت گرفتن بخاط دوستی معنا نمیدهد.
3. تبریک گفتن(بخ بخ لک یاعلی) درمورد دوستی معنا نمیدهد.
4. شعر سرودن شعرا در غدیر
5. اینکه رفته ها برگردند و عقب افتاده هابرسند.
6. کلمه - من بعدی- دوستی به بعد از مرگ من نمیسازد.
7. کلمات دیگر خطبه مثل: هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وخلیفتی- امامکم
8. دستور به اطاعت از او: أَطیعُوهُ.
9. داستان درخواست نزول عذاب حارث و خوردن سنگی بر او از آسمان.
خداوندا محبت و ولایت همراه با اطاعت را به همه ما عنایت بفرمابد به برکت صلوات برمحمد و ال محمد