در روایات معصومین علیهم السلام روز عرفه، اهمیت زیادی دارد که به نمونه هایی اشاره می شود.
1. برابری با ماه رمضان :ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و مغفرت الهی است؛ اگر کسی در ماه رمضان بخشیده نشد و یا این توفیق را پیدا نکرد که خود را در معرض مغفرت الهی قرار دهد، روز عرفه آن قدر عظمت دارد که بتواند جبران ماه رمضان بنماید.
امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که در ماه رمضان بخشیده نشود، تا سال آینده بخشیده نمی شود، مگر اینکه [روز] عرفه را درک کند.»(من لا یحضره الفقیه؛ج2،ص99)
2. دعا و برآورده شدن حاجت : امام صادق علیه السلام در جای دیگری می فرمایند: « هر دعایی که دوست داری برای خود بخوان و [در دعا کردن[ بکوش که آن روز (روز عرفه) روز دعا و درخواست است.» و یقینا درخواستها استجابت را در پی دارد (التهذیب الاحکام، ج 5، ص 182.)
3. روز بخشش: در روایت آمده که خدای سبحان به ملائکه در این روز می فرماید: ای فرشتگان من! آیا نمی بینید بندگان و کنیزان مرا که ژولیده و غبار آلود از اطراف شهرها آمده اند؟ و آیا می دانید آنها چه درخواستی دارند؟ ملائکه می گویند: پروردگار ما! آنها مغفرت می خواهند. پس خداوند می فرماید: شاهد باشید که من آنها را بخشیدم!»( عدّة الداعی فی نجاح الساعی، ص 47.)
4- تغییر شقاوت به سعادت: امام زین العابدین علیه السلام در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم درخواست کمک می کرد. حضرت خطاب به او فرمودند: «وای بر تو! در این روز از غیر خدا سؤال و طلب کمک می کنی، حال آنکه در این روز برای بچّه هایی که در شکم مادر هستند نیز امید فضل خدا می رود که آنها سعید گردند!»( مفاتیح الجنان، ص 467)
خداوند توفیق اجابت دعا به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق علیه السلام فرموند : امام حسین ( علیه السلام ) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد در حالی که با احرام عمره ، به قصد انجام عمره وارد مکه شده و عمره انجام داده بود (کافی ج 4، ص 536) بنابراین امام حسین ( علیه السلام ) اصلا حج تمتع واجب را شروع نکرد نه اینکه نیمه رها کرد.
اما چرا در این شرایط زمانى ویژه - که اوج حضور حاجیان و بهترین فرصت تبلیغى است – ناگهان مکّه را ترک کرد؟
1. اظهار نارضایتی شدید از حکومت یزید لعنة الله
با توجه به اهمیت حج، و شخصیت امام حسین علیه السلام و بهرهمندی ایشان از پایگاه وسیع اجتماعی، حرکت امام از این که غیر منتظره و برخلاف معمول بود، باعث جلب توجه همگان شد. برای همین پرسش پدید آمد که چرا در حالی که همگان خود را آماده میکردند به عرفات و منا روند و اعمال حج را به جا آورند، فرزند پیامبر و بهترین راهنمای حاجیان و شایسته ترین افراد برای انجام مناسک حج، مکه را ترک میکند؟! حتماً به عنوان اعتراض به حکومت یزید این حرکت صورت گرفته، یا حکومت برای امام مشکلی درست کرده که فرزند فاطمه نتوانسته است در حرم امن الهی، مناسک حج را به جا آورد! حرکت امام، بزرگترین گام تبلیغاتی و فرهنگی در اعتراض به حکومت ستمپیشه و فاسد یزید به شمار میآمد.
ب) توطئه قتل امام علیه السلام :حرکت امام از مکه به کوفه در روز ترویه برای بسیاری ایجاد سؤال کرد و آنان از حضرت علت این کار را پرسیدند، از جمله ابن عباس، که حضرت علیه السلام فرمود: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنىتر از کشته شدن در مکّه است».( البدایة و النهایة، ج 8، ص 159)
نیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنى تر است تا آن که داخل مکّه کشته شوم. ».( وقعة الطف، ص 152)
نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از ترور خویش توسط یزید در محدوده حرم امن الهى سخن به میان آورد .( لهوف، ص 82) در بعضى از متون آمده که یزید، عدهاى را با سلاحهاى فراوان براى ترور امام به مکّه فرستاد.( لهوف، ص 82)
ج) هتک حرمت حرم: اگر امام علیه السلام در حرم الهی (مکه) کشته میشد، حرمت حرم شکسته میشد، گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد.حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر به صراحت بیان مىدارد و مىفرماید:.«پدرم (على علیه السلام) براى من نقل کرد که در مکه قوچى است که به وسیله آن حرمت شهر شکسته مىشود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم».(( الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 546)
4- نامه مسلم در آن ایام به امام رسید از طرفی در همین زمان عده زیادی برای انجام مناسک حج به مکه آمده بودند و بهترین زمان برای آغاز این سفر مهم و سرنوشتساز هشتم ذیحجه بود تا اطلاعرسانی صحیح از اهداف این سفر صورت گیرد لذا امام روز هفتم ذیحجه با خطبهای غرا، آغاز سفر و هدف مهم خود را به اطلاع مردم رساندند و روز هشتم ذیحجه از مکه خارج شدند.
خداوند توفیق فهم معارف دین را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
خداوند در قرآن درباره گناهان کبیره می فرماید: اِنْ تَجْتَنِبُوا کَباِئَر ماتُنْهَؤنَ عَنْهُ نُکَفرِّعَنْکُمْ سَیئاتِکُم :اگر از گناهان کبیرهای که از آن نهی شده اید، اجتناب کنید، گناهان کوچک شما را میپوشانیم وشما را در جایگاه خوبی وارد میسازیم)آیه 31 نساء)
گناهان صغیره در شرایط خاص به گناهان کبیره تبدیل می شوند. برخی از این شرایط عبارتند از:
1- اصرار بر گناه : در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم ؛ «لا صغیرة مع الاصرار ؛ هیچ گناهی با تکرار صغیره نیست( کافی، ج ۲، ص ۲۸۸) و امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اصرار بر گناه این است که: کسى گناه کند و آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد، این است اصرار بر گناه»(کافی،ج2، ص288)
2- کوچک شمردن گناه : امام باقر علیه السلام فرمودند: از گناهانى که آمرزیده نمى شود این است که گناه کند و بگوید: اى کاش مجازات نمى شدم مگر به خاطر این گناه. (اینکه گناه مهمی نیست)(کافى، ج15، ص313)
اگر کسى سنگى به سوى ما پرتاب کند، ولى بعداً پشیمان شده و عذرخواهى کند، ممکن است او را ببخشیم، ولى اگر سنگ ریزهاى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگوید: این که چیزى نیست، بى خیالش. او را نمىبخشیم، زیرا این کار، از روح استکبارى او پرده برمىدارد و بیانگر آن است که او گناهش را کوچک مىشمرد.
3- خوشحالی از گناه : امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «از شادمانی به گناه بپرهیز؛ زیرا شاد شدن از گناه بدتر از ارتکاب آن است .»( بحار، ج 78 ،ص 159)
خداوند توفیق ترک گناه را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم تسلیت ایام
جابر؛ علت باقر نامیدن امام محمدباقر علیه السلام را از پیامبر این گونه نقل میکند که پیامبر فرمود: و یبقرالعلم بقراً:شکافت علم را شکافتنی و آشکار ساخت آن را. (کافی،ج ١ ،ص ٤٦٩)
برخی از فضایل امام باقر علیه السلام را خدمت شما عرض میکنیم:
1. حلم امام: روزی شخصی نصرانی رو به امام کرد و با وقاحت تمام گفت: «انت بقر» ولی امام علیه السلام با کمال آرامش فرمود: « نه، من باقر هستم .» نصرانی گفت: «تو فرزند آن مادری هستی که آشپز بود .» امام علیه السلام در جواب فرمود: آشپزی حرفه ایشان بوده است .» سپس آن نصرانی با کمال بی شرمی گفت: تو فرزند کنیز سیاه بدزبان هستی . امام علیه السلام فرمود: « اگر تو راست می گویی خداوند او را ببخشد و اگر دروغ می گویی خداوند تو را ببخشد .» آن نصرانی وقتی چنین برخوردی را از امام دید از رفتار خود پشیمان شده و مسلمان شد .( بحار،ج 46، ص 289 )
2. زحمت در طلب رزق: در گرماى شدید تابستان محمدبن منکدر که خود را از زهاد و عباد و تارک دنیا مى دانست امام را در حال خستگى شدید در انجام کارى مى بیند گمان مى کند امام خود را براى طلب دنیا این گونه به زحمت انداخته، لذا به نصیحت مىپردازد و مى گوید آیا سزاوار است مرد شریفى مثل شما در این گرماى طاقت فرسا در طلب دنیا بیرون بیاید، اگر خداى نخواسته در این حال مرگ شما را فرا رسد چه وضعى براى شما پدید خواهد آمد؟ شایسته نیست شما به دنبال دنیا بروید و خود را به رنج و زحمت بیندازید.
امام علیه السلام می فرمودند: اگر مرگ من در همین حال برسد و من بمیرم، در حال عبادت و انجام وظیفه از دنیا رفته ام، زیرا این کار، عین طاعت و بندگى خدا است. تو خیال کرده اى که عبادت منحصر به ذکر و نماز و دعاست من زندگى و خرج دارم اگر کار نکنم باید دست حاجت به سوى تو و امثال تو دراز کنم.(منتهى الآمال،ج 2،ص 91)
3. صدقات فراوان : امام صادق (علیه السلام) فرمود: « خدمت پدرم رسیدم. آن حضرت مشغول صدقه دادن به فقرا بود و هشت هزار دینار طلا به آنها صدقه داد و خانواده ای یازده نفری را خرید و آزاد کرد.( بحار، ج 46، ص 286 -305)
خداوند ما را جزء شیعیان حقیقی قرار دهد به برکت صلوات برمحمد و ال محمد
در قرآن برخی آیات تکرار میشود که حکمتهایی دارد که بیان میشود:
1-تکرار، گاهی برای تذکر و یادآوری نعمت های گوناگون است. نظیر تکرار آیه « فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 2- گاهی برای هشدار و تهدید خلافکاران است. نظیر تکرار آیه « وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ (آیه 15 مرسلات)
3- گاهی برای فرهنگ سازی است. نظیر تکرار «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» در آغاز هر سوره.
4-گاهی برای اتمام حجّت است. نظیر تکرار آیه : وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ (آیه 17 قمر)
5- گاهی برای انس بیشتر و نهادینه شدن است. نظیر تکرار آیه : اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً (آیه 41 احزاب)
6- تکرار نماز در هر شبانه روز، برای آن است که هر روز گامی به خداوند نزدیک شویم. کسی که از پله های نردبان بالا می رود، در ظاهر، پای او کاری تکراری انجام می دهد ولی در واقع در هر حرکت گامی رو به بالا می گذارد. کسی که برای حفر چاه کلنگ می زند، در ظاهر کاری تکراری می کند، ولی در واقع با هر حرکت، عمق چاه بیشتر می شود.
7- بقای زندگی با تنفس مکرر است و کمالات، در صورت تکرار حاصل می شود. با یک بار انفاق و رشادت، ملکه سخاوت و شجاعت در انسان پیدا نمی شود، همان گونه که رذائل در صورت تکرار، در روح انسان ماندگار می شوند
خداوند توفیق فهم معارف دین را به همه عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم -بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن در باره ظالمین شفاعت را نمی پذیرد و می فرماید: مَا لِظّالِمِین مِن حَمِیمٍ وَ لَا شَفِیعٍ یُطاع؛[ برای ستمکاران دوستی وجود ندارد و نه شفاعت کننده ای که شفاعتش پذیرفته شود"( آیه 18غافر)
برخی از اعمال باعث میشود که گنهکاران شامل شفاعت نشوند که عبارتند از:
1- ظالم و ستمگر بودن:
از آیات استفاده می شود که از شرایط حتمی شفاعت شدن، پرهیز از ظلم و ستم است. در قرآن از قول خداوند خطاب به نوح نبی (علیه السلام) آمده : "وَ لَا تُخَاطِبْنِی فِی الّذِینَ ظَلَمُوا؛[هود، آیه 37] درباره ستمگران شفاعت مکن، زیرا آنان محکوم به عذابند و مسلّماً غرق خواهند شد".
2- سبک شمردن نماز: امام صادق(علیه السلام)فرمودند شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد(منلایحضرهالفقیه، ج 1 ،ص 206 )پس مطمئنا کسی که اصلا نماز نخواند به هیچ وجه شامل شفاعت نمیشود.
3- عمل نکردن به دستورات دین : در منابع دینى شرط شفاعت، عمل به دستورات دین و اطاعت از خدا و امامان معصوم(علیهم السلام) ذکر شده است. کسى که روش عملى او اطاعت از خدا و عمل به وظایف و مسؤولیتهاى دینى بوده؛ لکن گاهى هم دچار لغزش و خطا شده است، شایستگى دریافت رحمت الهى را در آخرت خواهد داشت.
امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: «هرکس دوست دارد شفاعت در مورد او سودمند واقع شود، باید در صدد جلب رضایت خداوند برآید. بدانید هیچ کس رضایت خداوند را جلب نخواهد کرد؛ مگر با اطاعت از خدا و پیامبر و اولیاى الهى از آل محمد(صلی الله علیه و آله)».( بحار الانوار، ج 75، ص 220. )این روایت ضمن بیان شرط اساسى شفاعت (رضایت خداوند)، راه جلب خشنودى او را عمل به دستورات دین دانسته است.
4- توبه نکردن : امام صادق(علیه السلام) فرمودند:شفاعت ما برای شیعیانی از ماست که گناه کبیره انجام داده اند اما آنهایی که توبه کنند؛ پس توبه نکردن از گناه مانع شفاعت اهل بیت(علیهم السلام)می شود (من لایحضره الفقیه ج 3 ص 574 )
خداوند همه ما را شامل شفاعت معصومین قرار دهد به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم -بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق علیه السلام : اِنَ فِی الجَنَه مَنزِلَهً لَا یَبلُغُهَا عَبدٌ اِلَا بِالِابتِلَاء فِی جَسَدِهِ: در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد ، مگر به درد و بیماری ای که در بدنش حادث شود (کافی، ج2 ،ص255)
فلسفه و علت بلاهای مومنین عبارتند از:
1. بخشش گناهان: امام صادق ( علیه السلام ):«هنگامی که گناهان بنده زیاد می شود و اعمالی ندارد که آن را جبران کند خداوند او را به حزنی دچار می کند تا آمرزیده شود.»( کافی،ج 2، ص 444)
2. ترفیع درجه و مقام: امام صادق (علیه السلام ):هر اندازه که ایمان بنده افزون گردد، تنگ دستی اش بیشتر و زندگی اش سخت تر شود.(کافی، ج2 ، ص261)
3. تکامل: سختی ها موجب رشد و تکامل فرد میشود.. امام علی (علیه السلام ) می فرمایند: «درختان بیابانی (که از مراقبت و رسیدگی باغبان محرومند) چوب محکم تر و دوام بیشتری دارند و درختان باغتان (که دائماً مراقبت شده اند) نازک پوست و بی دوام ترند( نهج البلاغه، نامه 45)
4. از فواید بلا این است که غرور را از انسان دور می کند (نهج البلاغة، خطبه 238) و از طرفی باعث تذکر و یاد آوری نعمت های الهی می شود(سوره اعراف،آیه 30)
البته برخی بلاها و مصائب آثار و نتیجه اعمال خود انسان هاست؛ مثلا بدون تعقل و مشورت ازدواج می کند که به مشکل می خورد و این مشکلاتی که برایش اتفاق می افتد تقصیر خودش است. «خود کرده را تدبیر نیست.»
خداوند صبر در بلاها را به همه عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم -بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قران یکی از عوامل اسراف را روحیه برتری جویی و استکبار میداند و میفرماید: می فرماید«إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفینَ» همانا فرعون برتری جو وازاسرافگرانبود.(آیه 30 دخان)
عوامل اسراف کردن عبارتند از:
1- جهل و نادانی: یکی از عوامل اسراف نادانی به اثار سوء آن است .امام کاظم(علیه السلام) پیرامون جنود عقل وجهل فرمود: اعتدال و میانه روی از جنود عقل و اسراف و زیاده روی از افرادجهل ونادانی است(تحف العقول، ص300)
2- خودنمایی: یکی از چیز های که ممکن است انسان را در دوران زندگی همواره به خود مشغول دارد خود نمایی است، بویژه اگر در این مدت با محرومیت ها دست به گریبان باشد مثلا برای دفع عقده محرومیت،اسراف نمایی کند.
یپامبر اسلام (صلی الله علیه واله) فخر فروشی و خو د نمایی را یکی از علائم افراد اسرافکار معرفی می نماید:برای مسرف چهار علامت است:فخر به باطل،خریدن، پوشیدن و خوردن چیزی که در شأنش نیست .( بحار، ج1، ص106)
3- تقلید: از چند دهه تا کنون کشور های اسلامی از الگوی مصرفی که از فرهنگ مصرفی غرب گرفته شده پیروی می کنند ، فرهنگی که ارزش انسان را تجملات زندگی اش به مقدار چیزی که میخرد می سنجد . همچنین سبک زندگی گران بصورت که حتی برخی کشور های صنعتی نیز نمیتواند آن را تحمل کند ، در کشور های اسلامی که فقیرند الگوی فخر فروشی شده است .
4- وسواس: شخصی که دروضو یا غسل گرفتار وسواس است،به خیال این که وضو و غسلش بهتر و کامل تر انجام می گیرد چند برابر افراد معمولی آب مصرف مینماید
5- عادت ها و سنّت های غلط: در جامعه معاصر به افرادی که در بعضی از چیزها مثل ولیمه عروسی، سفرهای زیارتی، تولد فرزندان ،بیش از حد ولخرجی و زیاده روی می کنند، تذکر داده می شود که چرا این قدر اسراف و زیاده روی می کنید، جواب می دهند، سنّت و عادت، اجازه نمی دهد، کمتر از این هزینه کنیم. با این که در همین جامعه، انسان های زیادی هستند که زیر خط فقر زندگی می کنند و محتاج به نان شبشان هستند.
خداوند ما را از شر اسراف کاری نجات بفرماید به برکت صلوات برمحمد و ال محمد
در اسلام و شیعه، عدالت توصیه فراوان شده و ارزش فراوان دارد که برخی ذکر میشود:
1-شیعه به نام عدلیه شناخته میشود و عدل را یکی از اصول مذهب میداند
2-یکی از مهمترین فلسفه های آمدن پیامبران ،برقراری عدل است (لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط-آیه 25 حدید)
3- تعداد 29 ایه از ایات قرآن مستقیماً دربارة عدالت نازل شده است و حدود 290 ایة دگر هم در مورد ظلم که ضد عدالت می باشد، نازل شده است.
4- از نظر دستورات اسلامی انسان، حتی نسبت به حیوانات و دیگر مخلوقات هم وظایفی دارد که اگر از آنها عدول کند از مرحله عدالت خارج می شود
5- به دلیل اعتقاد به اصل عدل و تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعیی که در آنها وجود دارد و اصل حسن و قبح عقلی و حجیت عقل، عدل زیربنای فقه شیعی به شمار می رود و در بسیاری از احکام، عدالت شرط انجام دهندة آن عمل می باشد همانند نماز جماعت و جمعه و قضاوت و ... .
6-طبق روایات اصلاح جامعه و مردم با عدالت میشود و بقای حکومت ها نیز به برقراری عدل است
البته ذکر این نکته لازم است که معنی عدل،تساوی نیست،بلکه به معنای این است که هرچیزی سرجای خود باشد و هرکسی به حق خود برسد
خداوند توفیق عمل به دستورات دین را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط ومتعادل می نامد و می فرماید: «کَذَٰلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ :این چنین شما را امتی میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشید(آیه 143 بقره)
ترجمه فارسی اعتدال «میانه روی» است که بر پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری اطلاق میشود واز این جهت در اسلام از افراط و تفریط برحذر داشته است امام علی(علیه السلام) می فرمایند: جاهل را نمی بینی، مگر این که یا افراط می کند و یا تفریط(بحار، ج 71، ص 212)
از نظر اسلام تعادل و اعتدال، یکی از دوست داشتنی ترین و بهترین امور محسوب می شود. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: (خیار الامور اوسطها)(مستدرک الوسائل، ج 8، ص 255.)
تعادل باید در همه امور باشد،مثلا درکار ؛ استراحت ؛ عبادت؛انفاق و...
امیرالمؤمنین به کسی برخورد کرد که زن و زندگی و خانه و همه چیز را کنار گذاشته بود و به عبادت پرداخته بود؛ فرمود: «یا عدّی نفسه»، ای دشمن کوچک خویشتن! با خودت داری دشمنی می کنی؛ خدا این را از تو نخواسته.(نهج البلاغه، خ ۲۰۹) بنابراین تعادل دنیا و آخرت و نگاه به دنیا و آخرت - هم در برنامه ریزی، هم در عمل شخصی و هم در اداره ی کشور - لازم است
تعادل در مخارج زندگی موجب می شود که بسیاری از مشکلات ساختگی انسان ها برطرف شود؛پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: میانه روی در خرج کردن، نیمی از زندگی است(نهج الفصاحه، حدیث 1057)
خداوند ما را از افراط و تفریط دور بدارد به برکت صلوات برمحمد و ال محمد
- بسم الله الرحمن الرحیم-
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) میفرمایند:«أدَّبوا أولادَکم علی ثلاث خصالٍ، حبّ نبیِّکم و حبِّ اهلِ بیته و قرائةِ القرآنِ: فرزندانتان را با محبت من و محبت خاندان من و محبت قرآن تربیت وتادیب کنید.»برای تربیت نمودن فرزندان بر محبت اهلبیت(علیهم السلام) استفاده از مهارتهای زیر مفید می باشد: (کنزالعمال، ج16، ص456.)
برخی از روشهای تربیت نمودن فرزندان بر محبت اهلبیت(علیهم السلام) را عرض میکنیم:
1-بیان فضایل اهلبیت(علیهم السلام): زمانی که فرزندان با فضایل اهلبیت(علیهم السلام) آشنا میشوند علاوه بر اینکه شناخت عمیقتری از آنان پیدا میکنند محبت آنان نیز در قلبشان ریشه میدواند و رشد میکند و همین امر زمینه را برای پذیرش امامت آنان نیز فراهم میآورد.
2-جلسات بزرگداشت یاد اهل بیت علیهم السلام
زنده نگه داشتن یاد اهلبیت(علیهم السلام) بویژه برپایی مراسم سوگواری امام حسین(علیه السلام) و یا شرکت دادن فرزندان در این مجالس علاوه بر فراهم نمودن زمینه برای آشنایی با معارف دینی و آشنایی با اهداف و راه و رسم زندگی آنها، موجب برقراری ارتباط معنوی فرزندان با اهلبیت(علیهم السلام) خواهد شد
امام صادق(علیه السلام) فرمود: [نام و یاد] ما را زنده نگه دارید خدا رحمت کند آن را که[نام و یاد] ما را زنده نگه میدارد(بحارالانوار، ج44، ص282.)
3- زیارت قبور اهلبیت(علیهم السلام): یکی از جذابترین مسافرتها که علاوه بر ارزش معنوی، دارای لذت مادی نیز میباشد، مسافرت برای زیارت قبور ائمه(علیهم السلام) است. البته با آشنایی و قرائت زیارتنامههای وارد شده از جانب ائمه(علیهم السلام) از قبیل زیارت امین الله و جامعه کبیره و... علاوه بر آشنایی با ویژگیهای ائمه(علیهم السلام) و اهداف مهم آنان، موجب ایجاد محبت و علاقه به آنان نیز خواهد شد.
4-الگوسازی:وقتی مخاطب با افرادی آشنا میشود که بسیاری از صفات عالی انسانی در آنها جمع شده آن افراد را به عنوان الگوی زندگی خود انتخاب میکند و سعی میکند در زندگی نیز در حد توان مانند آن افراد زندگی کند. البته برای بیان فضایل اهل بیت علیهم السلام میتوان با توجه به سن و میزان پذیرش فرزندان، از قالبهای شعر، قصه و حکایت استفاده نمود
خداوند توفیق محبت به همراه اطاعت از اهل بیت علیهم السلام را به ما عنایت فرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
تولی به معنای پذیرش ولایت اولیای الهی با قلب و پیروی از آنها در عمل و نیزدوست داشتن اولیای الهی و دوست داشتن دوستداران آنها است و تبری به معنای بیزاری جستن قلبی و درونی از دشمان خدا و اولیای او و کناره گرفتن از رفتار و مشی آنها در عمل است .
«ولیّ» در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست آمده است. بنابراین تولّی هم می تواند به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن باشد و هم می تواند به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن. اما با توجه به آیات و روایات می توان گفت که دوستی و سرپرستی لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی مقدمه پذیرش سرپرستی است؛ چرا که دل سپردن مقدمه سرسپردن است و انسان تا به کسی دل نبندد نمی تواند سرسپرده او شود و چنانکه باید و شاید تسلیم او گردد
تولی و تبری از فروع دین است و در فرهنگ اسلام - مخصوصاً شیعه - جایگاه خاصی دارد.
تولی و تبری، محدوده و اساس گرایشها و موافقتها و مخالفتهای یک مسلمان را در ارتباطات انسانی مشخص میکند. امام باقر(علیه السلام) میفرماید: "هل الدین الا الحب و البغض"، "آیا دین غیر از حب( تولی) و بغض (تبری) است". (کافی،ج2،ص125)
از این روایت و امثال آن استفاده میشود که تولی و تبری، دو رکن اساسی دین و دین داری است. در زیارت عاشورا میخوانیم: "انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه، و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم"؛ "من در صلح و سازشم با کسانی که با شما صلح کنند ودر جنگ هستم با کسانی که با شما در جنگند تا روز قیامت، من دوستم با کسانی که شما را دوست دارند و دشمنم با کسانی که شما را دشمن دارند".
فردی به حضور امام باقر علیه السلام رسید وگفت: گاهی شیطان با من خلوت میکند و نفسم را پلیدی فرا میگیرد، آنگاه به یاد دوستی شما میافتم و نفسم پاک میشود.امام علیه السلام فرمود : دین جز محبت نیست. نمیبینی که خداوند میفرماید: « قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ-آیه 31 آل عمران- ». اگر خدا را دوست میدارید، مرا پیروی کنید، تا خدا شما را دوست دارد . (بحارالانوار، ج27، ص 94.)
علما درتوضیح میگونید: استشهاد امام به آیه، برای این است که محبت ایشان، محبت خدا است یا این که محبت بدون تبعیت ، ناتمام است
خداوند توفیق محبت به همراه اطاعت از اهل بیت علیهم السلام را به ما عنایت فرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
علاقه به یک چیزی و محبت داشتن به آن، علائم و نشانه هایی دارد و بدون آن انسان نمی تواند به حقیقت ادعای دوستی کسی پی ببرد
برخی از این نشانه ها با توجه به روایات عبارتند از:
1-محبت همراه با عمل و تقوا : دوست داشتن اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تقوای الهی و دلی پاک می خواهد. محب اهل بیت علیهم السلام باید دوستی خویش را در عمل نشان دهد وگرنه علاقه ظاهری نمی تواند چندان تاثیری در زندگی انسان داشته باشد.
امام علی علیه السلام می فرماید: «هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند و لباس پرهیزگاری را جامه و پوشش خود قرار دهد.» ( بحارالانوار، ج 1، ص 92)
2-عشق به دوستان اهل بیت علیهم السلام
«امیرالمومنین(علیه السلام)فرمودند: هر کس می خواهد بداند که آیا عاشق حقیقی اهل بیت علیهم السلام است یا نه، به قلب خویش رجوع نماید، اگر در دلش محبت دوستان ما هست پس او دشمن ما نیست; دوست ماست، ولی اگر یکی از دوستان ما را در دلش دشمن می دارد، او دوستدار حقیقی ما نیست.(بحار، ج 27، ص 53)
3-برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام
نشنه دیگر، دوری جستن از مخالفین و دشمنان عترت پیامبر صلی الله علیه و آله است. دوستدار حقیقی اهل بیت علیهم السلام باید از دشمنان آنان تبری جوید و محبت خویش را برای خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله خالص سازد و در سخنان معصومین علیهم السلام فراوان دیده می شود که فرموده اند: «دروغ می گوید کسی که ادعای محبت ما خاندان را می کند ولی از دشمنان ما برائت نمی جوید.»( مستطرفات السرائر، ص 640)
4-آمادگی برای محرومیت ها وسختی ها:
امام علی علیه السلام می فرماید: «هر کس ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را دوست بدارد باید برای محنت ها پوستی دیگر بپوشد.» کنایه از اینکه آماده انواع بلاها و مشکلات باشد.( غررالحکم با ترجمه آقا جمال، ش 9038) و فرمود: اگر کوهی مرا دوست بدارد درهم فرو می ریزد.» یعنی محرومیت ها و مشکلات و بلاها به سرعت به سراغ او می آید( شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 18، ص 275)
هر که در این بزم مقربتر است - جام بلا بیشترش می دهند
خداوند توفیق محبت به همراه اطاعت از اهل بیت علیهم السلام را به ما عنایت فرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-
برای اینکه دوستى ومحبت اهلبیت (علیهم السلام) را بدست بیاوریم راههایی وجود دارد که عرض میشود:
1- معرفت اهل بیت(علیهم السلام):
: در سایه معرفت امام به کمالات و ویژگىهاى منحصر به فردش آشنا مىگردیم و این باعث محبت نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) میشود. امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: «امام آن شاخص آشکار است که بین خداى عزوجل و خلقش قرار گرفته، پس هر کس او را شناخت مؤمن مىگردد و هر کس او را انکار کرد کافر مىگردد»( کافی، ج 1، ص 170، ح 839.)
. مؤمن بودن، فرع بر شناخت امام است. از طرفى ایمان، عین حب و بغض است. امام محمد باقر(علیه السلام) مىفرماید: «الایمان حب و بغض»؛ (میزان الحکمه، ج 2،ص 214، ح 3095)
2- اطاعت از اهل بیت(علیهم السلام): هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود، به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد مىشود و برعکس هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود، به همان اندازه حب و صفا به آنان دل را فرا مىگیرد. امام رضا(علیه السلام) مىفرماید: « «الها! از تو آن عملى را مسألت مىکنم که حب خودت را به من برساند»( میزان الحکمه ، ح 3093.). بنابراین یکى از راههاى عملى وصول به «حب» اصل عمل و طاعت عملى است.
3- توسل حقیقی: در سایه شناخت امام علیه السلام مىفهمیم همه چیزمان به او وابسته است. واسطه فیض و کمال و همه چیزمان امام مىباشد براى آشنایى بیشتر ترجمه زیارت جامعه کبیره را مطالعه کنید. اگر توسل بعد از شناخت و با حال همراه باشد، ترنم عاجزانه و عاشقانهاى است که حب را در دل بیش از پیش مىپروراند.
4- تولى و تبرى: دو اصلى که با حب اهل بیت(علیهم السلام) تأثیر متقابل دارند یعنى، حب اهل بیت(علیهم السلام)، تولى و دوستى با دوستان خدا و آنان و تبرى و بىزارى از دشمنان خدا و آنان را مىآورد و تولى و تبرى هم محبت اهل بیت(علیهم السلام) را در پى دارد.
خداوند توفیق محبت و اطاعت از اهل بیت علیهم السلام را به ما عنایت فرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم -بسم الله الرحمن الرحیم
1. در قرآن ، فرزند یک «نعمت الهی» است که انبیای الهی آن را عاجزانه از خداوند درخواست کردهاند، و فرموده اند: رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً : «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهای به من عطا بفرما(آیه 38 آل عمران)
2. در روایات نیز توصیه به فرزندآوری شده است؛ مثلاً پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «فرزند زیاد داشته باشید که من فردا [ى قیامت] به زیادى شما بر امتهای دیگر، مباهات مىکنم»( منلایحضرهالفقیه، ج3، ص 481)
3. در نگاه توحیدی، همه چیز دست خداست، همان خدایی که یک نفر را روزی میدهد، روزی چند نفر را هم میرساند. بنابراین، کسی که بخاطر ترس از فقر، ازدواج نمیکند یا بیش از این بچه نمیآورد، در حقیقت، در رزاقیت و قدرت خدا شک دارد.
در جاهیلت، برخی به بهانه ترس فقر، فرزندان خود را میکشتند که امروزه به شکل سقط جنین درآمده است. قرآن با این کار مخالفت نموده و فرموده: «فرزندان خود را بخاطر ترس از افتادن به فقر، نکشید، این ما هستیم که هم آنها و هم شما را روزی میدهیم؛ کشتن آنها، گناه بزرگی است».(آیه 31 اسراء)
شخصی به امام کاظم (علیه السلام) نوشت که: پنج سال است بخاطر ترس از فقر، بچهدار نشدهام؛ حضرت فرمودند: «بچه بخواه، چرا که خداوند به آنها روزی میدهد»( کافی،ج6،ص3)
4. باید سبک زندگی را تغییر داد؛ و از اسراف و راحت طلبی اجتناب کنیم و بجای آن، فرهنگ قناعت و تلاش را جایگزین کنیم.
البته اینها به این معنا نیست که در خانه بنشینیم تا از آسمان، روزی برسد؛ خیر، باید تلاش کرد. بلکه خود حرکت و فعالیت ما نیز یک روزی و نعمتی از جانب خداست.
خداوند فرزند صالح به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
خداوند در قرآن می فرماید: أن خَلَقَ لکُم مِن أنفسکُم أزواجاً لتسکُنُوا إلیها وَ جَعَل بینَکُم مَوَدَّه وَ رَحمَهً : از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان سکون و آرامش یابید و بین شما رحمت و صمیمیت قرار داد(آیه 21 روم)
یکی از اهداف اصلی اسلام سلامت جامعه است، و ازدواج فواید فردی و اجتماعی زیادی دارد که به برخی اشاره میشود:
1. ایجاد سکون و آرامش واقعی: امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: «حق همسر، این است که بدانی خدا، او را مایه آرامش و انس تو قرار داده و بدانی که این خود نعمتی است از جانب خداوند به تو است. پس او را گرامی بدار و با او مهربان باش.» (بحار، ج 74، ص 5)
2. افزایش ایمان: به عقیده بزرگان دین، کسی که ازدواج می کند ایمانش افزایش می یابد. امام صادق (علیه السلام): دو رکعت نمازی که متأهل بخواند برتر از هفتاد رکعتی است که فرد بیهمسر اقامه کند. (تهذیب، ج7، ص239)
3. تکامل فرد و تکمیل دین : پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « هر کس در ابتدای جوانی ازدواج کند شیطان فریاد میزند: فریاد از او، فریاد از او، دو سوم دینش را از دستبرد من نگاه داشت.» (وسائل، ج 20، ص 17)
زمانی که افراد ازدواج می کنند از بسیاری از انحرافات و فسادهای اخلاقی در امان می مانند. همین امر آنها را در رسیدن به تکامل روحی و حفظ دین یاری می رساند.
4. افزایش روزی : پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «هرکس ازدواج را از ترس فقر و تنگدستی ترک کند به خدا سوءظن برده است، زیرا خداوند می فرماید: اگر(زن و شوهر) فقیر باشند، خدا هرکدام را از کرم خود بی نیاز می کند. » ( وسائل، ج20، ص28)
5. تداوم نسل: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرمایند: «ازدواج کنید که فردای قیامت به فراوانی شما بر دیگر امت ها افتخار کنم.» (مستدرک الوسایل، ج 14، ص149)
خدواند اسباب ازدواج را برای جوانان فراهم نماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام به ازدواج عنایت و تأکید فوق العاده ای دارد؛ به طوری که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
«ما بُنی بِناءً فی الإسلام أحبّ إلی الله عزّوجلّ من التّزویج (وسایل الشیعه؛ج 14، ص 3) هیچ چیزی نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست».
1. مباهات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ازدواج: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« ازدواج کنید و تشکیل خانواده بدهید و تولید نسل نمایید، که من در روز قیامت به شما مباهات می کنم، حتی به طفل کوچکی که سقط شده باشد.»( معانی الأخبار ؛ ج 1 ، ص 291)
2. خروج از سنت پیامبر با ترک ازدواج : النکاح سنتى فمن رغبتى عن سنتى فلیس منى: ازدواج سنت و آیین من است و هر که به سنت من پشت کند از من نیست. (جامع الأخبار، ص 101)
3. عامل تکمیل دین: ازدواج غیر از ایجاد نظم در زندگی، وسیله ای برای حفظ و تکمیل دین است. بدان دلیل، ازدواج تکمیل کننده ایمان است که به وسیله آن، بسیاری از گناهان از وجود آدمی ریشه کن می شود و راه برای سعادتمندی او از هر سو فراهم می گردد. لذا، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر کس ازدواج کند نیمی از دینش را باز یافته است. (أمالی طوسی ؛ ج 1 ، ص 518)
4. عامل حفظ پاک دامنی و کسب اخلاق نیک: ازدواج از نظر اسلام وسیله ای برای پاک دامنی و پاک دامن زیستن است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: ازدواج کن تا پاک دامن باشی (وسائل،ج 20، ص 35)و در سخنی دیگر، فرمودند: مردان را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیکو، ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد گرداند. ( بحارالانوار، ج 103، ص 222 )
خداوند زمینه ازدواج جوانان را فراهم بفرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-تسلیت ایام شهادت
در مورد وجه شباهت بین امام جواد و عیسی نبی علیهم السلام باید گفت: خدا به عیسی علیه السلام در حالی که طفل شیرخواره ای بیش نبود کتاب و نبوت داد و او در گهواره سخن گفت(مریم،31) خداوند به همین گونه در خردسالی به امام جواد علیه السلام امامت بخشید و او با مردم به کلام حکما و علما سخن می گفت در حالی که در سن کودکی قرار داشت.
- در جریان حضرت عیسی بن مریم با نبوّت او تهمت از حضرت مریم زدوده شد، در جریان حضرت جواد علیه السلام هم امام رضای ما در اوج مظلومیت و غربت بود و متهم بود به اینکه او امام نیست و ادّعای امامت میکند.
دلیل آنها هم این بود امام باید نسل داشته باشد و چون خدا دیر این فرزند را به امام رضا علیه السّلام داده بود، از این جهت سختترین تهمتها را فامیلهای خودش به او میزدند و واقفیه که یک جریان انحرافی بود ، افکار را علیه امام قرار داده بودند و حضرت رضا علیه السّلام هم میگفتند من صاحب فرزند خواهم شد. حضرت جواد علیه السّلام که آمد مشکل حل شد.
خداوند ما را جزء یاران حقیقی معصومین علیهم السلام قرار دهد به برکت صلوات برمحمد و ال محمد
هر کار نیک و بدی در دنیا و آخرت آثار و نتایجی دارد; دوستی اهل بیت نیز آثار فراوانی دارد که برخی ذکر میشود:
.1- اطمینان و آرامش قلب
امام علی(علیه السلام) فرمود: هنگامی که آیه «الابذکر اللّه تطمئن القلوب-آیه 28 رعد-» نازل شد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: این(آرامش[) مربوط به کسانی است که خدا و رسولش را دوست داشته باشد. «و احبّ اهل بیتی صادقاً غیر کاذب کسی که اهل بیت علیهم السلام مرا صادقانه و بدون دروغ دوست داشته باشد و مؤمنان را در حضور و غیاب دوست داشته باشد. آگاه باشید با یاد خدا همدیگر را دوست دارند. (کنزالعمّال، ج 2، ص .442)
2- حکمت
امام صادق(علیه السلام) فرمود: « کسی که اهل بیت ما را دوست داشته باشد و محبّت ما در قلب او تثبیت شود چشمه های حکمت بر زبانش جاری می شود و ایمان در قلبش تازه می گردد.» (محاسن، ج 1، ص .141)
3- استکمال دین
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « محبّت به اهل بیت و ذریّه من سبب کامل شدن دین است.» (امالی صدوق، ج 1، ص .161)
4- امنیت در قیامت
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: « کسی که ما اهل بیت را دوست داشته باشد خدای سبحان او را در روز قیامت با امان محشور فرماید.» (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص .58)
یکی از راه های ابراز تولّی و محبت؛رفتن به زیارت و خواندن زیارت ها و توجّه به متن آن ها به ویژه زیارت جامعه کبیره است.
خداوند توفیق محبت به همراه اطاعت از اهل بیت علیهم السلام را به ما عنایت فرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
هر کار نیک و بدی در دنیا و آخرت آثار و نتایجی دارد; دوستی اهل بیت علیهم السلام نیز آثار فراوانی دارد که برخی ذکر میشود:
1-دادرسی در سخت ترین لحظات
علی علیه السلام در حدیث دیگر به حارث فرمود:ای حارث!] دوستی و محبت ما اهل بیت در سه جای مهم و سرنوشت ساز برای تو سود خواهد داد: هنگام نازل شدن فرشته مرگ و موقعی که در قبر مورد سؤال و بازخواست قرار می گیری و زمانی که در روز قیامت در مقابل پروردگار ایستاده باشی.» (اعلام الدین دیلمی، ص461)
2- قبولی کارهای نیک
اگر انسان تمام کارهای خیر و اعمال نیک را انجام داده، واجبات الهی را به جای آورد، اما از اهل بیت علیهم السلام و ولایت و محبت آنان دور باشد، هیچ یک از اعمال و نیکی های او ثمره ای نخواهد داشت.
امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «هر کس ما اهل بیت را دوست داشته باشد، ایمان او مفید بوده و اعمالش مورد پذیرش قرار خواهد گرفت، اما اگر کسی محبت ما اهل بیت علیهم السلام را در دل نداشته باشد از ایمان خویش بی بهره بوده و کارهای نیک و اعمال دینی او مقبول نخواهد بود، گرچه روزها روزه گرفته و شب ها به عبادت بپرازد(بصائر الدرجات، ص 364. )
و فرمود: «اگر بنده ای هزار سال خداوند را عبادت کند و اعمال نیک هفتاد و دو پیامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذیرفت تا اینکه ولایت ما را بپذیرد و گرنه خداوند او را به صورت به جهنم خواهد انداخت(مستدرک، ج 1، ص 168)
3-آمرزش گناهان:
عشق و علاقه داشتن به این خاندان مطهر، باعث میشود که گناهان و پلیدیها از ما دور شود. امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: محبت اهل بیت گناهان را میریزد چنان چه باد تند، برگ را از درختان میریزد( حیاه الامام الحسین، ج ۱ ص۱۵۶ )
4-شفاعت گنهکاران: امام(علیه السلام) فرمود:هنگامی که روز رستاخیز فرا رسد گناهکاران شیعیان را شفاعت میکنیم ولی نیکوکاران را خداوند نجات میدهد.»( فضائل الشیعه، شیخ صدوق، ص ۴۳، ح ۴۵)
خداوند توفیق محبت به همراه اطاعت از اهل بیت علیهم السلام را به ما عنایت فرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد