کل بیان های بین الصلاتین از ۴/۰۵/۲۹ تا ۴/۰۶/۰۵

حدیث گفتار روز

توضیح حدیثتوضیحات

سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن عرض تسلیت ایام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در یک روایت نورانی می فرمایند: إنّ اللّه َ یُحِبُّ الحَیِیَّ المُتَعفِّفَ و یُبْغِضُ البَذِیَّ السّائلَ المُلْحِفَ. خداوند، با حیاىِ پاکدامن را دوست دارد و از درخواست کننده چیزی در حالی
که اصرار دارد و بد زبان است، نفرت دارد.

چند نکته کوتاه پیرامون حدیث شریف:
1. انسان عفیف کسی است که ملاحظه جوانب آبروی خود و دیگران را داشته باشد و از آنچه شرعا ممنوع و حرام هست، اجتناب کند؛ لذا عفیف بودن در مسائل کسب و کار و مسائل اجتماعی و مسائل فردی معنا دارد. عفیف بودن اختصاص به مسائل جنسی ندارد بلکه در همه امور زندگی است.

2. در روایت می فرمایند خداوند انسان باحیای عفیف را دوست دارد، یکی از مسائل مهم در جامعه و ارتباطات جامعه حیاست که مساله بسیار مهمی است حیا یعنی انسان وقیح نباشد و فاش و آشکار خلاف نکند لذا حیاء با خجالت زدگی مذموم، متفاوت است. و اگر در جامعه ای حیا باشد، بسیاری از محرمات انجام نمی گیرد. و متاسفانه بی حیایی یکی از سوغات های غرب برای جوامع اسلامی است که باید با آن مبارزه شود. بنابر این صدا و سیما و دستگاههای گوناگون با تمام تلاش خود باید نسبت به آسیب مراقبت و مبارزه کنند.

3. طبق حدیث شریف انسان در درخواستش از دیگران نباید اصرار داشته باشد در مقابل انسان هر زمانی که از خداوند درخواستی دارد هر چه می تواند اصرار و تکرار کند اما از بندگاه خدا اینگونه نباشد.


سلامتی مسافرین اسلام و همچنین سلامتی علمای اسلام خصوصا امام خامنه ای حفظه الله صلوات

متن اصلی:
فصل دوم: قواطع سفر
جلسه 238، 1396/6/20
حدیث:
عن ابنِ ابی النافِع، عن ابنِ عُمر قال: قال رسولُ اللهِ«صلی‌الله‌علیه‌وآله»: إنّ اللهَ یُحبُّ الحَیّیَ المُتَعَفِّف. حیّی یعنی: با حیاء. مُتعَفِّف یعنی: کسی که دارای عفّت است. مسألۀ عفّت فقط در مسائل جنسی نیست، در همۀ امور زندگی است. عفّت یعنی اینکه انسان ملاحظۀ حیثیات را بکند، ملاحظۀ آبروی خود و دیگران را بکند، به آنچه ممنوع است تجاوز نکند، به این می‌گویند عفّت. بعضی در زمینۀ کسب مال، عفّت ندارند! چنانچه بعضی دیگر در زمینه‌های دیگر عفّت ندارند، مسألۀ کسب مال و کسب مقام هم جزو مجاری عفّت است. خدای متعال کسی را که با حیاست و دارای عفّت است، دوست می‌دارد. یکی از عیوب کارهای ما این است که به مسألۀ حیاء خیلی توجه نمی‌کنیم! در تبلیغاتمان، در حرف‌زدنهایمان، حیاء خیلی مهم است. حیاء غیر از خجلت‌زدگیِ مذموم است. حیاء یعنی انسانْ وقیح نباشد، فاش و آشکار خلاف نکند. وقتی در جامعه حیاء وجود داشت، خودِ این حیاء از بسیاری از محرّمات مانع می‌شود. حیا که رفت، ارتکاب محرّمات، عادی و معمولی می‌شود. بعضی به ما اشکال می‌کنند که هر چه پیش می‌آید، شما پای غربیها را به میان می‌کشید؛ اگر اینها باز بدشان نیاید از اینکه ما پای غربیها را به میان می‌کشیم، باید بگوییم این هم جزو چیزهایی است که متأسفانه از غرب آمده، بعد به تدریج همان فرهنگ اروپایی در آمریکا و جاهای دیگر هم رسوخ کرده است. خودِ آنها هم در این یکی دو قرنِ اخیر گرفتار شدند. وقتی انسان آثار ادبی، هنری و تاریخیِ اروپا را که مربوط به دو قرن پیش است، مطالعه می‌کند، می‌بیند یک چیزهایی کاملاً مورد رعایت و مورد توجه بوده، حیا می‌کردند، ملاحظه می‌کردند، بخصوص در مسألۀ ارتباط زن و مرد ملاحظه می‌کردند. حجابِ به معنای اسلامی نبوده است، اما در معاشرت زن و مرد، حدود مشخص و معینی بوده، رعایت می‌کردند. به تدریج از بین رفته! حال، عامل از بین رفتنش در اروپا چیست، آن یک بحث دیگری است. بعضی‌ها در این زمینه دستِ صهیونیستها را که مقاصد بلندمدتی داشتند و متأسفانه به خیلی از آن مقاصد هم رسیدند، دستِ آنها را در کار می‌بیند. به هر حال، این بی‌حیائی به عنوان سوغات غرب وارد جامعۀ ما و کشور ما شده است. هرچه می‌توانند باید جلویش را بگیرند. صدا و سیما به جدّ و به شدّت باید مراقبت کند، مبارزه کند. متأسفانه بعضی از صدا و سیما برای اشاعۀ بی‌حیایی استفاده می‌کنند! باید آنجا با این مبارزه کنند، و نیز بقیۀ دستگاههای گوناگونِ دیگر. در این وسائلِ فضای مجازی هم رایج شده است که جلوگیری از اینها هم کار سختی است.
بعد فرمود: وَ یُبغِض البَذیَّ السّائِلَ المُلحِف. بَذیّ، بددهن و بدزبان را می‌گویند، کسانی که راحت فحش می‌دهند، سائل ملحف کسی است که پولی یا چیز دیگری را از کسی می‌خواهد، و اصرار می‌کند. «لایَسئلون الناسَ اِلحافاً»[1]، اِلحاف به معنی الحاح و اصرار است. با خدا وقتی حرف می‌زنید، هر چه می‌توانید اصرار کنید، هر چه می‌توانید تکرار کنید و بخواهید! اما با بندگان خدا نه، اگر هم انسان به چیزی احتیاج دارد، مجبور است به کسی مراجعه کند، یکبار می‌گوید، اگر شد، شد؛ نشد، دیگر نبایستی اصرار و الحاف کرد. امالی شیخ طوسی، صفحۀ 39.

جزئیات
حدیث گفتار روز

توضیح حدیثتوضیحات

سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن عرض تسلیت ایام
یکی از خصوصیاتی که در تعالیم دینی مذمت شده است مال دوستی است که بدترین نوع آن این است که انسان نسبت به مال حریص باشد به حدی که انفاقات واجبش را نسبت به اموالش انجام ندهد پیامبر خدا می فرمایند فرد حریص در معرض سه آسیب بزرگ است:

اول: امَرَهُم بِالکِذْبِ فَکَذَبُوا. حرص به مال گاهی اوقات سبب می شود که فرد دروغ بگوید و به جهت حرص به مال باکی از دروغ گفتن نیز ندارد و دروغ می گوید تا به گمان خودش به مال بیشتری برسد و از آن طرف فضای زندگی خود و جامعۀ خود را با خلاف حقیقت، آلوده نموده و صدق و صفا را از بین می برد.

دوم: امَرَهُم بالظُّلمِ فظَلَمُوا. حرص به مال گاهی اوقات موجب می‌شود که ظلم و تجاوز به حقوق دیگران کند و آنرا انجام می دهد و آرامش افراد و جامعه را سلب می کند.یعنی برای رسیدن به مال حاضر است برای دشمن بشریت جاسوسی و ظلم کند.

سوم: أمَرَهُم بالقَطِیعَةِ فَقَطَعُوا. حرص به مال گاهی اوقات موجب می‌شود که مبتلا به قطع چیزی شود که خدا اجازه قطع آنرا نداده است. مثل قطع ارتباط با ارحام و خویشان یا قطع ارتباط باخدا و ائمۀ و صلحاء.

راهکار درمان حرص: با تقویت ایمان و قناعت و انفاق به دیگران و دوری از مقایسه خود با دیگران می توان حرص را از خود دور کرد.

تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلامتی مقام معظم رهبری حفظه الله صلواتی عنایت بفرمایید.

جهت مطالعه متن اصلی:
الفصل الرابع:
«فی کیفیة استیفاء القصاص»
جلسه 286، 1382/10/21
عن النبیّ(صلی‌الله‌علیه‌وآله) قال:
« عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِیَّاکُمْ وَ اَلشُّحَّ فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِالشُّحِّ أَمَرَهُمْ بِالْکَذِبِ فَکَذَبُوا وَ أَمَرَهُمْ بِالظُّلْمِ فَظَلَمُوا وَ أَمَرَهُمْ بِالْقَطِیعَةِ فَقَطَعُوا».
(خصال شیخ صدوق، باب الثلاثة، حدیث234)
شحّ به معنای حرص به مال همراه با بخل است. شحیح کسی است که با حرص و ولع به جمع‌آوری مال پرداخته و به دیگران انفاق نمی‌کند که این نوع، بدترین نوع مال‌دوستی است.
پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: از شحّ بپرهیزید، همانا امتهای پیش از شما به خاطر این صفت هلاک شدند؛ چون حرص به مال گاهی موجب می‌شد که آنان دروغ گفته و فضای زندگی خود و جامعۀ خود را با خلاف حقیقت، آلوده نموده و صدق و صفا را از بین ببرند و گاهی موجب می‌شد که ظلم و تعدّی کنند. و گاهی هم موجب می‌شد که مبتلا به قطیعه شوند، قطیعه غالباً به معنای قطع رحم استعمال می‌شود لکن ظاهراً در اینجا به معنای اعمّ از آن یعنی قطع آنچه باید مراعات آن را نمود، می‌باشد مثل قطع ارتباط باخدا و ائمۀ خیر و صلحاء «یقطعون ما أمر الله به أن یوصل».

جزئیات
حدیث گفتار روز

توضیح حدیثتوضیحات

سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. امام صادق علیه السلام در یک روایتی معروف، گذران روزهای افراد را به سه قسم تقسیم می کنند که در این فرصت به دو قسم آن اشاره می شود:
قسم اول: مَنِ استَوى یَوماهُ فهُو مَغبونٌ . هر که دو روزش برابر باشد ، مغبون و متضرر است.
• این روایت معروفی است اما باید بدرستی در این روایت تامل کرد یعنی انسان باید از لحاظ فردی و معنوی و روحی و علمی و اجتماعی پیش برود.
• اگر به هر جهتی آن حالِ معنوی شما، امروز و دیروز یکسان باشد، شما مغبونید! چرا که هدف از ورود من و شما در این عالم، برای پیشرفت و تکامل و رسیدن به مقام تقرب الی الله هست. اگر وسطِ راه ما در یک حال ماندیم، نمی رسیم. و این غبن و ضرر است.
• برای اینکه امروزمان از دیروزمان بهتر باشد می توانیم با ارتقا بخشیدن بخشیدن به اعمال و رفتارِ نیک، کم کردن از گناهان، یا با ایجاد صفای بیشتر نفس بواسطه تفکر و تأمل؛ روز به روز بهتر بشویم.
قسم دوم: مَن کانَ آخِرُ یَومَیهِ شَرَّهُما فهُو مَلعونٌ. هر که امروزش بدتر از دیروزش باشد ملعون (از رحمت حق به دور) است.
• لعنت یعنی: دور شدن از رحمت الهی
• اگر انسانی بجای اینکه به سمت مقصد حرکت کند اما پس رفت داشته باشد طبیعتا از آن هدفی که خدا ما را به این کاروانسرا و اردوگاه آورده، دور شده ایم

خدا بهترین را برای همه دوستداران اهل بیت علیهم السلام خصوصا شما زائرین امام رضا علیه السلام رقم بزند به برکت صلوات
متن اصلی:
الشرط الثامن: الوصول الی حدّ الترخص
جلسه 211، 1395/12/15
حدیث:
عن المفضّل بن عمر قال: قال الصادقُ«علیه السلام»: مَنِ استَوَی یوماه فهو مغبون. این، روایتِ معروفی است، لکن ما در آن، درست تأمّل نمی کنیم! اگر در مضمون این روایت به چشمِ اعتبار نگاه کنیم، خیلی باید پیش برویم؛ هم از لحاظ فردی، از لحاظ معنوی و روحی و علمی؛ و هم از لحاظ اجتماعی، جامعه بایستی با این نگاه پیش برود. می فرماید: هر کس دو روزِ او یکسان باشد، مغبون است. یعنی اگر امروز هم مثل دیروز همان عبادات را، همان روش را، همان کارهای خیر را که دیروز انجام دادید، انجام می دهید و معنویتِ شما نسبت به روز قبل پیشرفتی نکرده باشد، شما مغبونید. البته اگر امروز مثل دیروز، شما کارِ خیر انجام بدهید یعنی کارِ خیری را که دیروز انجام دادید، امروز هم همان را انجام بدهید، خودِ این موجب علوّ درجه و موجب پیشرفت است، این، «فاستَقِم کما اُمِرت» است. اگر به هر جهتی آن حالِ معنوی شما، امروز و دیروز یکسان باشد، شما مغبونید! برای خاطر اینکه انسان برای این وارد این عالمِ طبیعت شده است، که پیش برود، اعتلاء و تکامل پیدا کند، به مقام قرب برسد. اگر وسطِ راه ما در یک حال ماندیم، نمی رسیم. این، شد غَبن. لذا باید سعی کنیم امروزمان را از دیروز بهتر کنیم. بهتر کردن، یا با ارتقاء بخشیدن به اعمال و رفتارِ نیک، کم کردن از گناهان، یا با ایجاد صفای بیشتر نفس با تفکر، با تأمل؛ می توانیم روز به روز بهتر بشویم.
وَ مَن کان آخِرُ یَومَیهِ شَرَّهما، اما اگر روز دوّم بدتر از اوّلی است یعنی دیروز توسلی، نورانیتی در ما بود، امروز آن نورانیت در ما نیست! اگر این باشد، فهو ملعون، این، لعن شده است. لعنت یعنی: ابتعاد از رحمت الهی. اگر امروز از دیروز وضعمان بدتر باشد، پس ما به جای اینکه به سمت مقصد حرکت بکنیم، عقب عقب آمدیم از مقصد دور شدیم! یعنی از آن هدفی که برای آن خدای متعال ما را به این عالم، به این کاروانسرا، به این اردوگاه آورده است، از آن هدف دورشدیم.
و مَن لم یَعرفِ الزیادةَ فی نفسه کان الی النُقصان أقرَب، اگر کسی در خود یک افزایش معنوی مشاهده نکند، در واقع دارد نقص پیدا می کند. یک جا ایستادن برای کسی که باید جلو برود، نقص است، عقب رفتن است. کاروانی دارد با سرعت حرکت می کند، پیش می روند به سمت مقصدشان، من در این کاروان اگر یک لحظه بایستم، عقب می مانم. این، نقص است. نمی شود گفت من که عقب نرفتم، من ایستادم. بله، ایستادی، اما این ایستادن، در واقع، عقب رفتن است؛ چون پا به پای کاروان پیش نرفتیم، به سمت آن هدف حرکت نکردیم! بعد فرمود: وَ من کان الی النقصان اقرب فالموتُ خیرٌ له من الحیاة، آن کسی که جلو نمی رود و عقب می رود، کمال پیدا نمی کند، نقص پیدا می کند، اگر این حالتِ نقص استمرار پیدا کند، مرگ برایش بهتر از زنده ماندن است چون اگر زنده بماند و همینطور عقب برود، وقتی از این دنیا خارج می شود، دچار نقصِ بیشتری است. هر چه با نقصِ کمتری از این دنیا بیرون برویم، به نفع ماست، باید با اخلاصی که در خودمان بوجود می آوریم، نیّت خوب و کار خوبی که انجام می دهیم، تصمیمی که می گیریم، توسلی که به خدای متعال پیدا می کنیم، بالاخره به وسیلۀ یک وسیله ای سعی کنیم خودمان را یک قدمی جلو ببریم. اگر این جلورفتنها وجود نداشته باشد، سلامتِ دین که در دعا از خدا می خواهیم: «اللهم اَخرِجنی من الدنیا سالماً»، حاصل نمی شود! برای اینکه انسان با سلامت از دنیا خارج بشود، باید روز به روز تکامل پیدا کند. [1

جزئیات
حدیث گفتار روز

توضیح حدیثتوضیحات

سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. امام صادق علیه السلام در روایتی می فرمایند: لا تَغتَبْ فتُغتَبُ ، و لا تَحفِرْ لِأخِیکَ حُفرَةً فَتَقَعَ فیها ؛ فإنَّکَ کما تَدینُ تُدانُ.

غیبت نکن، که اگر غیبت کردی از تو غیبت مى شود. و براى برادرت چاه مکن که خود در آن مى افتى؛ زیرا به هر دست بدهى، با همان دست پس مى گیرى.

چند کوتاه درباره حدیث شریف:

1. یکی از مسائل مهم و اساسی این است که باید بدانیم که آنچه ما در دنیا انجام می دهیم علاوه بر آثار اخروی و معنوی، عکس العملهایی در همین دنیا دارد و در زندگی روز مره ما تاثیر گذار است. این جهان کوه است و فعل ما ندا.مثلا اگر اهل بدگویی از دیگران شدید، مطمئنا شما هم مورد بدگویی واقع می شوید. اگر زمینه آبرو ریزی دیگران را فراهم کنید، زمینه آبرو ریزی شما هم پیش می آید.خلاصه اینکه همانطور که با دیگران رفتار می‌کنی، همانطور با تو رفتار خواهد شد.

2. علت این عکس العمل اعمال چیه؟ واضح است من و شما جزو اجزاء یک مجموعه به نام جامعه هستیم، اجزاء این جامعه روی هم اثر می‌گذارد، یک گناه وقتی از فردی از جامعه سربزند، آن بخشی از جامعه که از گناه اطلاع پیدا می کنند سبب می شود گناه در چشم آنها کوچک شمرده شود و دیگران هم به این گناه تشویق می شوند و گناه هنگامی که عادی شد بلایش همه را دامن گیر می شود. و اگر بخواهیم در جامعه امنیت اخلاقی باشد،همین حلال ها و حرام ها تعیین کننده مرز امنیت اخلاقی است که اگر رعایت نشود، ناامنی اخلاقی رخ می دهد.

جهت قبول زیارت و سلامتی همه زائرین صلواتی را عنایت بفرمایید.

متن اصلی:

الشرط الخامس: ان لایکون السفر حراماً (هل الشرط ابتدائی ام استمراری؟)- درس 144
درس 144، سه شنبه 1395/1/31
حدیث :

4. عن الصادق جعفرِ بن محمدٍ«علیهماالسلام» قال: لاتَغتَب فَتُغتَب! غیبت نکن که اگر غیبت کردی، تو هم غیبت می‌شوی. این، مسألۀ مهم و اساسی است. این جهان کوه است و فعل ما ندا؛ وقتی در مقابل کوه فریادی می‌زنید، فریاد شما برمی‌گردد. آنچه ما انجام می‌دهیم، عکس العملهایی در دوران حیات دارد، غیر از آثار اخروی و معنوی، در زندگی روزمرّۀ ما تأثیرات دارد. می‌فرماید: اگر زبان به غیبت باز کردید، اهل غیبت کردن شدید، خودِ شما هم غیبت خواهید شد، غیبت‌تان می‌کنند! این، ساز و کارش چیست؟ اگر یک کار خلافی انجام دادید، آن عمل خلاف نسبت به خود شما هم انجام خواهد شد؟ به نظر می‌رسد یک ساز و کار واضحی است. من و شما جزو اجزاء این مجموعه‌ای هستیم که اسمِ آن جامعه است. اجزاء روی هم اثر می‌گذارد، از یکدیگر فرا می‌گیرند، کارهای یکدیگر را تکرار می‌کنند. یک گناه وقتی از من یا شما سربزند، در آن دائره‌ای که اطلاع از آن پیدا می‌کنند، اهمیت این گناه فروکاسته می‌شود، کم می‌شود. دیگری هم به این گناه تشویق می‌شود! نه اینکه اگر شما یکبار غیبت کردید، بلافاصله تأثیر می‌کند. غیبت کردنِ من و شما، غیبت کردن را در جامعه رائج می‌کند، عادی می‌کند، امرِ متعارفی می‌کند. در فضای مجازی، این تلفنهای همراه را دستشان می‌گیرند و تماس برقرار می‌کنند با یکدیگر به راحتی و آسانی، هر چه دلشان می‌خواهد می‌نویسند! شما که نوشتی، طرف مقابل هم می‌نویسد. یکی علیه شما می‌نویسد، یکی علیه دیگری می‌نویسد، می‌شود رائج! وقتی رائج شد، شما هم جزو کسانی قرار خواهید گرفت که مشمول این بلا خواهید شد. اینطور نیست که مردم به همدیگر فحش بدهند، بد بگویند، غیبت کنند، اهانت کنند اما در بین همۀ این مردم، بنده و جنابعالی مستثنا باقی بمانیم. معلوم است چنین چیزی نمی‌شود. اگر شما به رواج این عادت بد، این حرکت بد. کمک کردید، به قدرِ خودت کمک کردی، یک چند میلیونی‌ام. دیگری هم همین کار را بکند. از این چهل میلیون، پنجاه میلیون آدمی که این ابزار را در اختیار دارند، ده میلیونشان فرض بفرمایید این کار را انجام می‌دهند، رائج می‌شود، گناه اینطوری رواج پیدا می‌کند. این امنیتِ اخلاقی که ما بارها ذکر کردیم، گفتیم در جامعه امنیتِ جانی فقط معیارِ امنیت نیست که بگوییم جامعۀ ما امن است چون مردم درِ دکّان یا مدرسه یا در مسیر رفت و آمد و در خیابان، کسی به آنها تعرّض نمی‌کند. امنیت فقط این نیست، امنیتِ اخلاقی لازم است، امنیت اعتقادی لازم است. امنیت اخلاقی یعنی اینکه ما آنچه شارع مقدس مرز قرار داده است، حرام قرار داده است، آنرا انجام ندهیم. مرزش مرزِ شارع است. یک جا ممکن است گفتنِ یک چیزی لازم باشد، شرع باید بگوید، معیارِ شرعی باید مشخص بکنند که کجا لازم است، کجا حرام است. اینهایی که معیارهای شرعی را قبول ندارند، اینجا گیر می‌کنند، بَلبَشو بوجود می‌آید. معیار شرعی، خط را مشخص می‌کند. بنابراین، لاتَغتَب فتُغتَب و لاتَحفِر، حَفر کردن، و لاتَحفِر لأخیکَ حُفرةً فَتَقَع فیها؛ چاهی برای دیگری، حفره‌ای برای دیگری حفر نکن! که اگر کردی، خودت هم در آن می‌افتی. اینها همه‌اش کلمات استعاری است، کلماتِ فصاحت‌آمیزِ اُمَراءُ الکلام است، ائمه«علیهم‌السلام» اُمراء الکلام بودند. خیال نکن که اگر این راه، سنگلاخ بود، فقط دیگران از این سنگلاخ زحمت می‌بینند. نه، خودِ شما هم زحمت می‌بینی. بعد فرمود: فإنَّک کما تَدین تُدان، همانطور که با دیگران رفتار می‌کنی، همانطور با تو رفتار خواهد شد. این، یک قاعدۀ کلّی است. البته در موارد دیگر هم شبیهِ این در روایاتِ دیگر نسبت به گناهان و تخلفات دیگر، مطالبی ذکر شده. این روایت دربارۀ غیبت بود و بعد هم حفره، یعنی هر توطئه‌ای برای دیگری بچینی. اگر شما باب توطئه‌چیدن و دسیسه‌چینی و زمینه خراب کردن و آبروریزی را باز کردید، یا از آن بابی که دیگری باز کرده، شما هم وارد شدید؛ طبعاً به توسعۀ این عمل، این تخلف، این گناه کمک کردید! وقتی کمک کردید، عمومی شد، خودِ شما هم مشمول آن خواهید شد. این، یک قاعدۀ کلّی است، اینها حکمت است، چیزهایی است که به نظر انسان ممکن است واضح بیاید، اما وقتی دقت می‌کند می‌بیند دریایی از معرفت و حقیقت در این خفته است.[1] امالی، صفحۀ 505

جزئیات
حدیث گفتار روز

توضیح حدیثتوضیحات

سلام علیکم.بسم الله الرحمن الرحیم. پیامبر خدا صلی الله علیه و اله در روایتی می فرمایند:إِذَا عَمِلَ‏ أَحَدُکُمْ‏ عَمَلًا فَلْیُتْقِن‏.هرگاه کسی از شما کاری کرد، درست و با مهارت و استوار کار می کند.( وسائل الشیعة ؛ ج‏3 ؛ ص229)

ضمن گرامیداشت روز کارمند به همین مناسبت چند نکته کوتاه درباره احکام کارمندان عرض می شود:
1-بر کارمندان شرعا لازم است بر اساس قوانین و مقررات انجام وظیفه کنند و کاری که بر خلاف قانون یا سبب تضییع حقوق دیگران است، جایز نیست.
2- اگر کارگر و کارمند، گزارش غیر واقعی از کار خود بدهد حقوق و مزایایی که در مقابل گزارش غیر واقعی خود می گیرد، حرام است.

3- اگر کارمند در برابر انجام کار مشتریان که برای آن استخدام شده، و در برابر آن هر ماه حقوقی دریافت می کنند، حرام است از مشتریان چیزی دریافت کند.اجوبه الاستفتائات س 1242

4- برای مدیران و مسئولین و سایر کارمندان استفاده شخصی از اموال دولتی حرام است مگر آن که با اجازه قانونی نهاد مربوطه باشد.اجوبه الاستفتائات س 1965
خداوند توفیق خدمت بهتر و شایسته تر را به مردم عنایت فرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد

جزئیات
حدیث گفتار روز

توضیح حدیثتوضیحات

سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم.
یکی از گناهان بزرگ رشوه دادن و رشوه گرفتن است و رشوه علاوه بر اینکه یکی از گناهان بزرگ بشمار آمده سبب فساد در سیستم اداری یک نظام می شود و کسی که مرتکب این گناه می شود، گناه دیگری به نام تضعیف نظام اسلامی را در بردارد، و کسی که آلوده به این گناه شود به دنبال حق و حقیقت نیست و تمام دغدغه او رسیدن به رشوه است، لذا جدا باید از آن پرهیز کرد؛ رشوه دارای اقسامی است:

1 .رشوه دادن در قضاوت‌، که حرام و از گناهان کبیره است. و رشوه در قضاوت به این معنا که به قاضی چیزی می‌دهند تا به نفعِ رشوه دهنده، حکم کند‌.

2. رشوه دادن برای انجام کار حرام مانند رشوه دادن برای توطئه علیه نظام اسلامی و یا خیانت در امانت یا از بین بردن حق دیگری.

3. رشوه گرفتن در قبال انجام وظیفه‌، که علاوه بر اینکه باعث تضعیف نظام اسلامی و بدبینی مردم به نظام می شود از نظر شرعی هم مرتکب عمل حرام شده است و مالک مالی که از طریق رشوه بدست آمده است نیز نمی شود مثلا کارمند دولت یا شرکت در مقابل کاری که وظیفه‌اش می‌باشد مطالبه پول نماید و پرداخت پول هم چون خلاف قانون است جایز نمی‌باشد.

4. تغییر نام رشوه به عناوینی مثل شیرینی ،‌انعام، هدیه، بخشش یا هر عنوان دیگری سبب حلال شدن آن نمی‌شود و کسی که رشوه گرفته باید آن مال را به صاحبش برگرداند. ( امام خامنه ای اجوبه، س‌1246‌‌؛ سیستانی‌، رساله جامع ج‌1‌م‌2761)
خداوند متعال به همه ی ما توفیق خدمت خالصانه به نظام اسلامی و کسب روزی حلال را عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و‌آل محمد.

جزئیات
Begin WebGozar.com Counter code End WebGozar.com Counter code