سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. در روایت است از حضرت صادق علیه السلام که فرمودند: مَنْ زَوَّجَ أَعْزَباً کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللَّهُ عزوجل إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
کسى که مجردى را تزویج کند (امکان ازدواج او را فراهم نماید) از کسانى است که در قیامت خداوند به آنان نظر لطف مى کند. (وسائل الشیعه، ج20، ص: 45)
چند نکته کوتاه درباره احکام ازدواج:
1. یکی از مستحباتی که بسیار بر آن تاکید شده است واسطه گری در امر ازدواج است که دارای اجر فراوانی می باشد. (عروه الوثقی، ابتدای کتاب النکاح و م1 و م13)
2. خواستگاری کردن و درخواست ازدواج با زنی که شوهردار است، حرام است؛ و فرقی ندارد همسر دائم داشته باشد یا موقت، یا در شرف جدایی باشند یا نباشند، همچنین در حرام بودن فرقی ندارد به صورت صریح درخواستش را مطرح کند یا با کنایه مطرح کند. اما نسبت به حکم خواستگاری کردن از خانمی که در حال سپری کردن عده است، حکمش به تفاوت اقسام عده و نظرات مراجع مختلف است که عزیزان این قسمت را چنانچه مورد سوال باشد، پیگیری فرمایند. (منهاج الصالحین ج3 م199 ؛ سایت مکارم، استفتائات ازدواج و طلاق، احکام عده، عده عقد موقت؛ سایت زنجانی، استفتائات س1048)
3. ازدواج کردن با برخی از بانوان حرام است مثلا ازدواج با زنی که در حال سپری کردن عده می باشد، فرقی ندارد عده طلاق باشد یا عده وفات یا عده دیگری، ازدواج کردن حرام است و در برخی از موارد چنانچه زن و مرد در عده ازدواج کنند، به یکدیگر حرام ابدی شده و هیچگاه نمی توانند با یکدیکر ازدواج کنند. (رساله مراجع م2384 ؛ عروه، کتاب النکاح، فصل فی التزویج فی العده)
خداوند متعال مشکلات ازدواج همه جوانان را برطرف فرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
پیامبر (صلی الله علیه و آله ) در اهمیت محیط زیست و حفظ زمین می فرمایند: تحفّظوا من الارض فانّها اُمُّکم و انّه لیس من اَحَدٍ عاملٍ علیها خیراً او شراً الاّ و هی مخبرة به: در نگهداری زمین بکوشید و به آن حرمت نهید که مادر شماست. هرکس بر روی آن کار نیک و یا بدی انجام دهد گزارش خواهد کرد(. ترجمه نهج الفصاحه ؛شماره 1130 ) ؛پس زمین در این نگاه مقدس است مانند مادر و مقدس است و از این چشم انداز به طبیعت نگریستن یعنی خود را نیازمند آن دانستن مانند نیاز فرزند به مادر.
در اسلام محیط زیست اهمیت زیادی دارد که به برخی اشاره میشود:
1. گوارایی زندگی در گروی محیط زیست خوب : امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرموده اند:« زندگی بدون داشتن سه چیز بر انسان گوارا نیست: هوای تمیز، آب فراوان و گوارا، و زمین حاصلخیز که داشتن این 3 امر حیاتی در زندگی کاملا به عملکرد ساکنان سیاره زمین وابسته است».(بحار؛ ج 75،ص234)
2. عذاب الهی بخاطر آتش زدن و نابود کردن درختان: در احادیث متعددی، از قطع درختان و از بین بردن مزارع و گیاهان و آتش زدن آنها نهی و نکوهش شده (بحار، ج 76،ص319) و نیز کسانی که درختان مفید و میوه دار را نابود کنند، به عذاب الهی تهدید شده اند (وسائل الشیعه، ج 19، ص 39.) حتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) به مجاهدان اسلام سفارش و تأکید می کرد که از قطع کردن درختان، و سوزاندن مزارع شدیدا اجتناب نمایند.(وسائل الشیعة، ج 15، ص 58 )
3. در اسلام، قضای حاجت در کنار نهرهای جاری و زیر درختان میوه دار مکروه و ناپسند شمرده شده است.(المقنع، شیخ صدوق، ص 8)
4. در اسلام تاکید شده است که زباله ها مانند مو، خون و ناخن دفن شوند(بحارالانوار، ج 37، ص 123 )
5. ملعون شدن کسی که محیط را آلوده کند: در حدیثی می فرمایند:سه گروهند که با کار خود مورد لعنت خداوند قرار می گیرند :
1- کسانی که اماکن عمومی، سایه بان ها و محل پیاده شدن مسافران را آلوده می کنند؛ 2- کسانی که آب عمومی (آب نوبتی) غصب می کنند؛ 3- کسانی که سد معبر می کنند و مانع عبور عابران می شوند ».( سنن ابن ماجه، ج1،ص119)
6. افزایش نور چشم و از بین رفتن غمها با سبزه: در روایات اسلامى وارد شده که سبزه چشم را نیرو مى دهد و غم و اندوه را مى زداید( نهج الفصاحه، شماره 1291.)
7. کاشت درخت در اسلام همسنگ تلاوت و آموزش قرآن بر شمرده شده است و تا قیامت برای فردی که کاشته ثواب صدقه می نویسند(بحار 64/100)
خداوند توفیق حفظ و نگه داری سالم محیط زیست به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
علت اصلی عدم «قصاص» پدر در قتل فرزند ؛روایات است(وسائل الشیعه، ج19 ص56-58) و همه دستورات خدا، علت دارد، ولو ما ندانیم؛ اما حکمتها و فواید احتمالی عبارتند از:
انگیزه های مجازاتهای قرادادی مثل قصاص چند حالت دارد:
1. تشفی خاطر: مظلوم دلش آرامش پیدا کند»»{{ اینجا خود قاتل از اولیای دم است، پس نه تنها موجب تسلّی خاطر خانواده مقتول نخواهد شد، بلکه داغ دیگری میشود و بعدا احتمالا پشیمان شده و دچار عذاب روحی میشوند}}
2. اصلاح شخص مجرم: مثل دانش آموز تنبل»»{{اصلا در مورد کیفر اعدام قاتل، قابل تصور نیست چون مجرم با اعدام دیگر وجود ندارد تا اصلاح گردد}}
3. احقاق حق مظلوم : »»{{ اینجا خود قاتل از اولیای دم است، پس معنا نمیدهد}}
4. پیشگیری و بازدارندگی: »»{{ علاقه و عطوفت غریزی پدر، خود بهترین عامل بازدارندگی است و قتل فرزند امری کاملاً نادر است }}
5. همانطور که صاحب مال نسبت به اتلاف آن مجازات نمیشود طبق حدیث «انت و مالک لابیک»،فرزند نیز مال پدر است و قصاص نمیشود.
6. قصاص تنها راه نیست بلکه در سایر موارد قصاص غیر نوع فرزند پدری نیز اختیاری است وخدا سفارش به عفو میکند.
نکته مهم: پدر رکن خانواده است،از این جهت برای حفظ موقعیت پدر و دوام خانواده و برای اینکه سایر اعضای خانواده بتوانند از این تشکیلات استفاده کرده و در سایه آن به زندگی گرم خود ادامه دهند، اسلام تخفیف ویژه ای برای پدر قرار داده است.
خداوند توفیق عمل به دستورات دین را به همه عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
1. خداوند در داستان اصحاب کهف فرموده: ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیانًا» (آیه ۲۱ کهف)برخی گفتند:مقبره و بنایی برایشان بسازید و برخی گفتند مسجدی بسازید(لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِدًا)»»» خدا رد نکرده.
2. وقتی منی و عرفات که سنگ و گل هستند، بخاطر ارتباط با آئین دینی حج از شعائر(علامات) الهی هستند،امامان و حرمشان(ساخت و تعمیر و حفظ حرم) ازمهمترین نشانه های خدا هستند و بزرگداشت شعائر الهی، تقواست (مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ-آِیه 32 حج)
3. بنای قبر و گنبد و تعمیر آن، نوعی اظهار محبّت به ذی القربی و ائمه علیهم السلام است وخدا مزد رسالت پیامبر را مودت به اهل بیت دانسته: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى-آیه 23 شوری)
4. بنای قبر وگنبد، مصداق ترفیع خانه هایی است که خداخواسته آنها رفعت داشته باشند (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ-آیه36نور) و طبق احادیث اهل سنت و شیعه، خانه امام علی و حضرت زهرا واهل بیت مهمترین خانه هایی است که رفعت دارد (الدر المنثور،
ج5، ص50)
خداوند توفیق عمل به دستورات دین را به همه عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند درباره خمس می فرماید: وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیل إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ: بدانید که هر غنیمتی به دست شما رسید یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه در روز فرقان بر رسولش نازل کرد ایمان دارید(آیه 41 انفال)
1. در این آیه تأکیدهای ادبی متعددی وجود دارد: واعلموا، انّما، مِن شیءٍ، فَإنّ، لِلّه، إن کنتُم آمَنتُم که اهمیت بالای خمس را میرساند.
2. معنای لغوی «غُنم» هر سود و منفعتی است که به دست انسان برسد، چه منفعت کسب باشد چه غنیمت جنگی یا هر سود دیگری.( مفردات، ج1، ص615؛ التحقیق، ج7، ص271.)
3. برخلاف آنچه احیاناً گمان مى شود این غنیمت تنها غنیمت جنگى نیست، گرچه آیه خمس در ضمن آیات جنگ آمده، زیرا اولًا لغت غنیمت تمام بهره ها را در بردارد، و ثانیا آیاتى مانند( فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَة) غنیمتهایى بسیارى را هم از طرف خدا مقرر داشته، و آیا خدا هم جنگ مى کند تا غنیمتى جنگى داشته باشد؟! ومثلا :امام علی علیه السلام از کلمه غنیمت استفاده کرده و فرموده است: اغتنم المهل : فرصت ها و مهلت ها را غنیمت بشمارید(خطبه 76 نهج البلاغه) و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خمس از هر چه انسان مالک شود اخراج میگردد(جامع الاحادیث، ج 8، ص 546)
4. علت خمس: امام صادق علیه السلام میفرماید: به راستی خداوندی که خدائی جز او نیست چون زکات را برای ما حرام کرده خمس را برای ما قرار داده است پس زکات را بر ما حرام کرده و خمس را برای ما (دادن خمس به ما) واجب کرده است(وسائل، ج 6، ص 337)
5.فلسفه خمس: امام رضا علیه السلام فرمود: «انَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دینِنا وَ عَلى عَیالاتِنا وَ عَلى مَوالینا؛ همانا خمس کمکى بر دین (و اهداف دینى)، خاندان و دوستان ماست»(جامع احادیث الشیعه، ج 8، ص 581)
6. مصرف خمس: در راه مصالح مسلمانان، توسعه و ترویج فرهنگ و معارف اسلامى، مصرف کند. از این رو، اداره شئون مقام ولایت و رهبرى، تقویت مراکز دینى و اسلامى، تقویت بنیه اقتصادى حکومت اسلامى، تضمین استقلال آن، رفع محرومیت ها و نیازمندى هاى جامعه (به ویژه سادات) و... از آثار و برکات خمس خواهد بود
خداوند توفیق عمل به دستورات دین را به همه عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
امام باقر (علیه السلام) فرمودند:... وإن من علاماتِ خروجِه خروجُ السفیانیِّ من الشام وخروجُ الیمانیِّ [من الیمن] و منادٍ ینادی مِن السماءِ: از نشانه های خروج امام مهدی (عجّل الله فرجه) خروج سفیانی از شام وخروج یمانی [از یمن] وندادهنده ای است که از آسمان ندا می دهد( کمال الدین، ص۳۲۸، باب۳۲، ح۷)
برای ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف 2 گونه علامت وجود دارد:علائم غیرمتصل و غیر حتمی ظهور (حدود هزار علامت) ؛ و علائم متصل و حتمی ظهور (5 علامت)؛ که یکی از مهمترین علائم ظهور، قیام سیدیمانی از یمن(صنعاء) در همان سال ظهور(9ماه تا 15 ماه قبل ظهور) است که به ظهور پیوسته است .
نکاتی درباره سید یمانی:
1. سید یمانی از یمن (صنعاء) است نه از عراق، افغانستان و ایران (کمال الدین، ص۳۳۱+ مختصر اثبات الرجعه، ص455+ الفتن، ص۱۷۴)
2. یمانی قیامش متصل به ظهور است و فقط چند ماه با ظهور همگانی امام فاصله دارد نه اینکه مثلا 20 سال فاصله باشد(الغیبه نعمانی، ص۳۱۶)
3. قیام یمانی و سید خراسانی (که هر دو طرفدار امام هستند) و خروج سفیانی از شام (دشمن امام) همزمان و نزدیک به هم و پیوسته است نه اینکه فاصله داشته باشد(الغیبه للنعمانی، ص۲۶۲ باب۱۴، ح۱۳+ الغیبه للطوسی، ص۴۴۶+ کمال الدین، ص۳۲۸، باب۳۲، ح۷.)
4. یمانی سید است (نه کسی که سید نباشد و به دروغ عمامه سیاه ببندد) و از نسل زید بن علی (فرزند امام سجاد) است و از طرفی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از نسل امام باقر علیه السلام برادر زید هست و مطمئنا فرزند امام عجل الله تعالی فرجه الشریف، نمیتواند فرزند زید باشد( فلاح السائل، ص۱۷۱)
5. اسم یمانی در روایات (منصور،حسین) است نه اسم دیگری مثل احمد -البته قطعی نیست-(بحار، ج۵۱، ص۱۶۲ و معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج۳، ص۲۷۵)
خداوند ما را از فتنه های آخرالزمان نجات دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
برخی اعمال باعث میشود که نماز قبول نشود که برخی ذکر میشود:
1. ایمان نداشتن به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام باقر علیه السلام فرمودند: "کسی که به وجود امام زمانش اعتقاد نداشته باشد نمازش قبول نمیگردد" (کافی، ج1، ص449)
2. سبک شمردن نماز :
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "چه بسا شخصی پنجاه سال نماز میخواند ولی یک نمازش قبول نمیشود؛ چون نمازش را سبک میگیرد و نمازی که سبک شمرده شود قبول نمیگردد". ( کافی، ج 3، ص 269)
3. نداشتن حضور قلب:
امام صادق علیه السلام فرمود:همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش یا خمسش بالا برده می شود و آن مقداری از نماز که توجّه قلبی داشته باشد بالا برده می شود.»( بحارالانوار، ج 84، ص 238)
4. ریا و خودنمایى در نماز
امام صادق علیه السلام فرمودند: "در روز قیامت بندهاى را مىآورند که اهل نماز بوده و خود نیز چنین ادعا میکند. به او مىگویند: تو برای آن نماز خواندی که تو را ستایش کنند؛ پس به فرشتگان دستور مىرسد او را به سوى آتش ببرند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: کسى که براى خودنمایى نماز بخواند، مشرک است. (تفسیر قرطبى ، ج 10، ص 71)
5- مردانی که زنانشان را آزار دهند و زنانی که شوهرانشان را آزار می دهند نمازشان قبول نمیشود(وسائل،ج 20 ،ص 163)
البته این بدان معنا نیست که شخص چه نماز بخواند و چه نخواند، فرقی نداشته باشد؛ در واقع اگر چنین کسی نماز را نیز ترک کند دو گناه بزرگ را انجام داده است؛ یکی شرابخواری و دیگری ترک نماز؛ بلکه این روایت به این معناست که ارزش و تأثیر آن نماز پایین آمده است.
خداوند اعمال ما را به کرمش قبول بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
برخی اعمال باعث میشود که نماز قبول نشود که برخی ذکر میشود:
1. غیبت مرد یا زن مسلمان، مگر این که غیبت شونده او را ببخشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : هر کس غیبت مرد یا زن مسلمانی را بکند تا چهل روز نمازش قبول نمیشود مگر اینکه آن شخص او را ببخشد. (جامع السعادات، ج ۲، ص ۲۳۴)
2.قطع رابطه با برادر دینی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به ابوذر فرمودند: "ای ابوذر مبادا با برادر دینیات قطع رابطه کنی که در این صورت هیچ عملی از تو پذیرفته نمیشود". (مکارم الاخلاق، ص ۵۵۴)
3. نگاه تند و خشم آلود به والدین
امام صادق علیه السلام : هر کس به پدر و مادرش از روی غضب نگاه کند، خدا هیچ نمازی را از او قبول نمیکند، اگر چه آنها در حق او ستم نیز کرده باشند. (کافى ، ج 2 ، ص349)
4. کسی که (عمداً) لقمه حرام بخورد، تا چهل شب نماز او قبول نمی شود. (بحارالانوار، ج 66، ص 313)
5. نماز آدم شرابخوار تا چهل روز پذیرفته نیست. (بحارالانوار، ج 84، ص 317)
البته این بدان معنا نیست که شخص چه نماز بخواند و چه نخواند، فرقی نداشته باشد؛ در واقع اگر چنین کسی نماز را نیز ترک کند دو گناه بزرگ را انجام داده است؛ یکی شرابخواری و دیگری ترک نماز؛ بلکه این روایت به این معناست که ارزش و تأثیر آن نماز پایین آمده است.
خداوند اعمال ما را به کرمش قبول بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند درباره فلسفه حجاب می فرماید: یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِک أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً: ای پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادرهای خود فروپوشند که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نکشند(آیه 59 احزاب)
قرآن در این آیه فلسفه حجاب را شناخته شدن زنهای مومن از بقیه زنها و نیز اذیت نشدن میداند.
حجاب فلسفه هایی دارد که به برخی اشاره میشود:
1. آرامش روانی: وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزه ای که در طرفین است افزایش می یابد. غریزه جنسی به گونه ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکش تر می شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می گردد.
2. پایداری خانواده: اگر حجاب با کیفیت خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبت خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.
3. استواری جامعه: اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می دهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می دهند
4. حفظ ارزش و مقام زن: چون مردان خود را نسبت به زنان نیازمند می بینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی توان به آن دست یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف تر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظ می ماند.
خداوند حجاب فاطمی به زنان عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق علیه السلام در مورد جوانان فرمودند: لَسْتُ اُحِبُّ اَنْ اَرَى الشّابَّ مِنْـکُمْ اِلاّ غادیاً فى حالَیْنِ : اِمّا عالِماً اَوْمُتَعَلِّما ...
دوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا دانش اندوز،(و در ادامه فرمودند:) اگر جوانى چنین نکند، کوتاهى و گناه کرده و دوزخ نشین خواهد شد. (امالی طوسی، ص303)
خصوصیات جوانان در روایات عبارتند از:
1. تغییرپذیری: جوانی زمان تغییرگرایی است و جوان دوستدار تغییرات است؛ و هنوز چیزی در آن شکل نگرفته تا تثبیت شده باشد. ازین رو امام علی علیه السلام میفرماید: دل جوان، مانند زمین کشت ناشده است. آنچه در آن افکنده شود، میپذیرد. از اینرو، پیش از آنکه دلت سخت گردد و عقل و خردت سرگرم شود، به تربیت تو همت گماشتم. (نهجالبلاغه، نامه31)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز در تحلیل گرایش جوانان به اسلام نسبت به پیران میفرماید: شما را به نیکی با جوانان سفارش میکنم، چرا که آنان، دلهای رقیقتری دارند، به راستی که خداوند، مرا بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگیخت، جوانان با من همپیمان شدند و پیران با من به مخالفت برخاستند. (سفینه البحار، ج2، ص176)
2. ماندگاری آموزش و تربیت: آموزش و پرورش در جوانی و بویژه در نوجوانی، بهتر و مفیدتر است؛ زیرا ماندگارتر است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: هر کس در جوانیاش بیاموزد، آموختهاش مانند نقش بر سنگ است و هر کس در بزرگسالی بیاموزد، مانند نوشتن بر روی آب است. (نوادر راوندی، ص132، ح169)
3. اسرع در خیر: امام صادق علیه السلام در اینباره میفرماید: جوانان را دریاب، زیرا که آنان سریع تر به کارهای خیر روی میآورند. (کافی، ج8، ص93، ح66)
4. تیزهوشی و تیزحدسی: امام علی علیه السلام میفرماید: هرگاه به مشورت نیازمند شدی، نخست به جوانان مراجعه کن، زیرا آنان ذهنی تیزتر و حدسی سریعتر دارند. سپس (نتیجه) آن را به نظر میانسالان و پیران برسان تا پیگیری نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب کنند، چرا که تجربه آنان بیشتر است. (شرح نهجالبلاغه ابنابی الحدید، ج20، ص337، ح866)
خداوند توفیق عفت و غیرت به جوانان ما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
کفار و مخالفین،دستورات دین را افسانه و خرافه میدانند که در این باره خداوند می فرماید: إِذَا قِیلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قَالُوا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ : چون به آنان گفته شود پروردگارتان چه چیز نازل کرده است مى گویند افسانه هاى پیشینیان است(آیه 24 نحل)
برخی از دلایل دین گریزی عبارتند از :
1. خواسته های نفسانی: عده ای از آن جهت که آموزه های پیامبران با بی بند وباری و ولنگاری ایشان ناهمخوان است و بر زیاده خواهی ها و آزادی های جنسی ایشان قید و بند می زند مخالف دین هستند. (ارأیت من اتّخذ إلهه هواه: فرقان/43)
2. مشکلات اقتصادی و فقر: فقر و مشکلات اقتصادی عاملی برای مخالفت با دین شده است؛ چون گاهی مشکلات گروهی از مسولین و مردم را به دین نسبت میدهد و ضعف اقتصادی را به دین ربط داده و با مقایسه با کشورهای بی دین،اشکال را از دین دانسته و این فقر بهانه ای برای دین گریزی میشود ودر روایات نیز گفته شده که فقر گاهی باعث بی دینی میشود.
البته این نکته نیز لازم است که ثروت زیاد نیز موجب بی دینی و طغیان میشود که مقابل اکثر پیامبران،ثروتمندان قرار گرفته اند
3. سخت گیری زیاد: فشار زیاد و سخت گیری اثر معکوس دارد و خدا از هرکس به اندازه توانش خواستار است(لاَ یُکَلِّفُ اللهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا)
4. دین را مخالف عقل و علم پنداشتن: ناسازگار دیدن دین با علم از عوامل مهم دین گریزی است؛مثلا موضوعاتی مثل فرشته و جن، تفاوت زن و مرد در موضوعاتی مثل ارث،دیه،قضاوت و... باعث این پندار میشود که باید این موضوعات برایشان درست تحلیل شود.
5. عملکرد غلط برخی متولیان دین: با مشاهده کسانی که قول و عملشان یکی نیست و در عین حال، دعوت به دین داری می کنند، از خود می پرسند: اگر اسلام خوب و ارزشمند است، چرا مدعیان آن بدان عمل نمی کنند؟ چون نمی توانند لغزش افراد را به حساب خود آنها بگذارد نه دین و مذهبشان، به محض دیدن خلاف و اشتباه در اعمال الگوها و کسانی که به طرف دین دعوت می کنند، آن را به حساب دین می گذارند
خداوند ما را جزء عالمان و عاملان به دینش قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند درباره حجاب می فرماید: وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا: ( زنان با ایمان):زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیداست(آیه 31 نور)
ام سلمه نقل مى کند که بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش هاى مشکى خارج مى شدند به گونه اى که به نظر مى رسید بر سر ایشان کلاغى نشسته است. (الدر المنثورسیوطی، ج 5، ص 221)
از تاریخ استفاده میشود که در صدر اسلام حتی یهودی و نصاری هم نوعی حجاب داشتند. البته حجابهای آنان با حجابهای مسلمین فرق داشته است.
برای اثبات حجاب اجباری استدلال میشود که :
1. اصل وجوب حجاب در آیه نقل شده( 31 نور) و دهها روایت نقل شده است.
2. امر به معروف ونهی از منکر نیز واجب است .
3. نهی از منکر عملی از وظایف حکومت اسلامی است (اَلَّذینَ إن مَکَّناهُم فِی الأرضِ ... اَمَروا بِالمَعروفِ و نَهَوا عَنِ المُنکَرِ : کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم .. به کارهای پسندیده وا می دارند و از کارهای ناپسند باز می دارند )
بنابراین چون بدحجابی منکر است، مبارزه با بی حجابی و داشتن حجاب اجباری است.
4. از طرفی عمل به قوانین هر جامعه ای لازم است و در جمهوری اسلامی حجاب در قانون اساسی آمده است(مثل : عمل به قوانین رانندگی)
خداوند حجاب فاطمی به زنان ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن می فرماید: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَه: خدا کسی است که هر چه را آفرید،نیکو آفرید(آیه 7 سجده)
درباره فلسفه خلقت شیطان چند نکته ذکر میشود:
1. اولا خدا شیطان را شیطان نیافرید بلکه جن خوبی بود که 6 هزار سال خدا را عبادت کرد و در مقام فرشتگان واقع شد و آنجا با اختیار خود کبر ورزید و به دستور خدا درباره سجده به حضرت آدم گوش نکرد و رانده شد.
2. وجود شیطان نه تنها زیانبخش نیست، بلکه وسیلهای برای پیشرفت و تکامل اوست. چون پیشرفت و شکوفایی استعدادها همواره در میان تضادها صورت میگیرد. و شیطان از بیرون و نفس اماره از درون باعث آبدیده شدن انسان و قدرت روحی او میگردند.
3. اگر راه بدی در وجود انسان بسته باشد و به تعبیر قرآن فقط میل به تقوا در انسان باشد ، ولی میل به بدی در او نباشد ، آن تقوا، تقوا نیست زیرا تقوا وقتی تقواست که فرد در حالی که میل به زشتی و دعوت به زشتی در او هست، تقوا را انتخاب کند.؛بر این اساس اگر شیطان و دعوت به بدی نباشد، عمل صالح نیز ارزش ندارد.
4. وجود ابلیس برای امتحان بندگان ضرورت دارد تا افراد خود را بشناسد که اگر بین دو راه خیر و شر قرار گیرند، کدام راه را انتخاب میکنند؛ راه مستقیم و خیر یا راه شیطانی؟
5. شیطان تسلطی بر انسان ندارد و فقط دعوت و وسوسه به کار بد می کند.
خداوند ما را از شر وسوسه های شیطانی نجات دهد به برکت صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»؛هر کس امام زمانش را نشناسد و در همان حال بمیرد، به مرگ جاهلى مرده است (کمال الدین ، ج 2، ص 409) البته این حدیث با کلماتی شبیه (لَیسَ فى عُنُقِهِ بَیعَةٌ) و(بِغَیرِ إمامٍ) نیز درکتب اهل سنت نقل شده است.(صحیح مسلم ، ج ۶ ،ص 21 + مسند احمد،ج ۴ ،ص ۹۶)
مطالبی که از این حدیث برداشت میشود:
1. مرگ بدون شناخت امام و بدون داشتن امام زمان خودش، مرگ جاهلی و کفر است،و این مطلب نشان میدهد اعتقادبه امامت از اصول اعتقادات و همردیف توحید است؛ چونکه مرگ جاهلیت را در پی دارد.
2. باید در هرزمانی امام زنده همان زمان باشد(نه امام گذشته و یا آینده-امام زمانه)،بنابراین در هر عصری باید امام زمانی باشد که نشان میدهد اکنون نیز باید امامی زنده باشد
3. امام رضا علیه السلام در حدیث سلسسله الذهب ،شرط ورود به دژ امن توحید را ولایت امام زنده دانسته اند(بشروطها و انا من شروطها) و نفرمودند:ولایت امام گذشته،بلکه (انا) یعنی امام زنده و امام زمان، که حدیث سلسله الذهب توضیح دهنده همین حدیث (من مات )میباشد.
4. در شناخت، منظور شناخت اینکه(کجا بدنیاآمده، خانواده اش کیست و...)اینگونه امور ظاهری نیست،زیرا این امور را حتی دشمنان امامان نیز میدانستند،بلکه یعنی شناخت مقام امام که از جانب خدا برگزیده شده است و معصوم است و علم مطلق دارد و اعمال ما را میبیند و واجب الاطاعه است.
5. در شناخت نیاز به دیدن نیست،همانطور که خدا و ملائکه را با چشم ظاهری نمیبینیم وبا استدلال عقلی و نقلی می فهمیم. البته غیبت امام معرفتی است،یعنی بین مردم بصورت ناشناس زندگی میکند(مثل حضرت یوسف که برادرانش او را دیدند،ولی نشناختند) نه اینکه نامرئی باشد.
خداوند توفیق شناخت و پیروی از دستورات امام را بما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد