یاری رساندن به دیگران

حدیث با موضوع

توضیحات

سلام علیکم . بسم الله الرحمن الرحیم . امام صادق علیه السلام در روایتی می فرمایند: ما مِن مؤمنٍ یَخذُل اَخاه و هو یَقدِر علی نُصرتِه الّا خذَله الله فی الدنیا و الآخرة. هر گاه مؤمنى بتواند برادر دینی خود را یارى رساند، اما تنهایش گذارد، خداوند در دنیا و آخرت او را تنها گذارد .

چند نکته پیرامون حدیث شریف اشاره کنم:

1.    از این حدیث شریف استفاده می شود که کمک به برادر دینی بسیار مهم است و در برخی از روایات برای برآورده کردن حاجات برادران دینی ثوابهای حیرت آوری نقل فرموده اند مثلا امام صادق علیه السلام در روایتی می فرماید: برآوردن حاجت برادر مومنی محبوب تر است در نزد خدا از بیست حج، که صاحب آن در هر حجی صد هزار دینار در راه خدا انفاق کرده باشد.

2.    کمک کردن و یاری کردن برادر ایمانی گاهی اوقات کمک کردن در امور خیر و امور روزه زندگی است و گاهی اوقات در امور معنوی است مثلا او را با یک حرف و سخن به مسیر صحیح هدایت کنی یا آبروی او را حفظ کنی.

3.    کمک کردن و یاری کردن برادران ایمانی منحصر به افراد در داخل کشور خودمان نیست بلکه کسانی که به نیازهای برادرانِ مؤمن در دنیای اسلام چشمِ خودشان را می‌بندند و بی‌اعتنایی می‌کنند در حالی که می‌توانند نصرت و یاری کنند؛ مشمولِ این روایتند.


در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری می‌کنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم که بر اساس روایات، امام علیه السلام سخن ما را می‌شنوند و سلام ما را پاسخ می‌دهند. حضور در پیشگاه امام علیه السلام اقتضاء می‌کند که از بلند کردن صدا در حرم مطهر و اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا ضمن حفظ احترام مقام امام علیه السلام و رعایت ادب حضور مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکان‌ها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.


ان شالله به همین زودی پیروزی جبهه مقاومت در را غزه شاهده باشیم به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد

متن اصلی:

الشرط الخامس: ان لایکون السفر حراماً مسألة 41- درس 160

درس 160، سه شنبه 1395/6/23

حدیث :

عن ابراهیم بن عُمَر الیَمانی، که ثقه و بزرگوار است. عن ابی عبدالله الصادقِ«علیه‌السلام» قال: ما مِن مؤمنٍ یَخذُل اَخاه و هو یَقدِر علی نُصرتِه الّا خذَله الله فی الدنیا و الآخرة. مؤمنی که می‌تواند برادرِ دینی خود را نصرت کند، در عین حال او را رها می‌کند، نصرت نمی‌کند؛ إلّا خذَله الله فی الدنیا و الآخرة، خدای متعال عقوبتِ این خذلان را در دنیا و آخرت با عملِ مشابه نسبت به او انجام می‌دهد. یعنی خدا هم او را در دنیا و آخرت مخذول می‌کند. کمکِ برادر مؤمن، اینقدر مهم است. بدیهی است که این کمک، کمکِ در امور شرّ نیست؛ برادرِ مؤمنی می‌خواهد مثلاً دزدی کند! شما می‌توانید کمکی به او بکنید، ماشینتان را در اختیارش بگذارید، مراد، این نیست. یعنی در امور خیر، در امور روزمرۀ زندگی، احتیاج به کمک دارد. این که بعضیها بر روی نیاز برادرانِ مؤمن در دنیای اسلام چشمِ خودشان را می‌بندند و بی‌اعتنایی می‌کنند! می‌توانند نصرت کنند، نمی‌کنند! مشمولِ این روایتند. گاهی اوقات نصرت کردن با پول و سلاح نیست، با یک کلمه حرف است؛ یک حرفی در یک جای مناسبی انسان بزند. بعضیها گسترۀ نفوذ حرفشان زیاد است؛ شخص معروفی است، شخصیتی است، یک کلمه حرف بزند در بین جامعه پخش می‌شود؛ این، نصرت است. از همین، دریغ کردن و نصرت نکردن اگر از روی عمد باشد- البته گاهی انسان غافل است، آن، محل کلام نیست- دنباله‌اش این کیفری است که ذکر شد. سند روایت، سند خوبی است. البته راویِ اوّل که صدوق از او روایت می‌کند، حسین بن احمد بن ادریس، پسرِ جناب احمد بن ادریس است، خود احمد بن ادریس از بزرگانِ ثقاتِ اصحاب ماست، لکن حسین بن احمد بالخصوص توثیق نشده است، اما مرحوم مجلسی«رضوان‌الله‌علیه» می‌گوید: من شمردم بیش از هزار جا مرحوم صدوق نامِ این شخص را می‌آورد، و برای او ترضّی می‌کند! - «رضی‌الله‌عنه» و «رحمه‌الله» می‌گوید- من البته ترضّی و طلب رحمت را دلیل توثیق آن شخص نمی‌دانم. این، محل اختلاف است، ما قبول نداریم که ترضّی و ترحّم بر کسی به معنای توثیقِ اوست، اما اینکه صدوق قریب هزار مرتبه از او روایت نقل کند، این، دلیلِ توثیق است. آیا شما از کسی که راست و دروغِ حرفِ او را مطمئن نیستید، احتمال می‌دهید دروغ بگوید و راستگو نباشد، یا از لحاظ اتقانِ کلام مورد وثوق نباشد، هزار مرتبه حدیث نقل می‌کنید؟! پیداست این کثرت نقل شخصیتی مثل صدوق، خودش دلیل توثیق است. بنابراین، روایت روایتِ معتبری است.[1]

پروردگار بایستید با او حرف بزنید. باید انسان خودش را آماده کند. استخفافِ به صلاة، درجاتی دارد. آن مرتبۀ اتمّش آن است که انسان نماز را ترک کند، گاهی بخواند، گاهی نخواند؛ حالا جلسه است، گعده است، عروسی است، همه جمع‌اند، نمی‌شود آدم بلند شود نماز بخواند. این، اتمّ استخفاف است. موارد دیگری را هم که گفتیم، اینها هم استخفاف است.[1] . امالی، صفحۀ 572

اعتقادی
Begin WebGozar.com Counter code End WebGozar.com Counter code