معنای زهد

حدیث با موضوع

توضیحات

سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام از حضرتش سوال کرد زهد در دنیا چیست؟ چرا که یکی از ارزشهای مسلم در شرع مقدس زهد هست.


حضرت در جواب فرمودند: : قَد حَدَّ اللهُ«عزّوجلّ» ذلک فی کتابِه. ، فَقالَ : «لِکَیْلاَ تَأْسَوْاْ عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَ تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَاکُمْ» خدای متعال در قرآن زهد را مشخص و مرز بندی کرده است. در آنجایی که فرمود: برای آنچه از دست داده‌اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید.


چند نکته پیرامون حدیث شریف:


1.    معنای زهد طبق حدیث شریف، دل بسته نبودن به امکانات و نعمتهای دنیوی است و معنای زهد این نیست انسان از دنیا و آنچه نِعَم دنیوی است، بهره مند نشود و خود را محروم کند. البته اینکه انسان خودش را از برخی نعمتها محروم کند یک نوع ریاضیت است که در برخی موارد ممکن است آثار خوبی هم داشته باشد.


2.    طبق این حدیث شریف و آیه قرآن اگر برای یک امر دنیوی یا مقامی یا پستی انسان یا مدرکی تلاش کرد و دست نیافتی نباید تاسف بخورد مثلا فردی کنکور امتحان می دهد و قبول نمی شود، یا نماینده درانتخابات رای نمی آورد، مرتب تاسف می خورد. این مطلوب نیست چرا که اینها مربوط به محصولِ اخروی نیست. آری آنچه هر چه انسان غصه بخورد، جا دارد، غصه خوردنش هم ثواب دارد. مربوط به امور اخروی است مثلا اگر یک شب نماز شب را نتوانستید بجا بیاورید، و صبح که بیدار شدید تأسف خوردید که چرا بیدار نشدم، این غصه خوردن، ثواب دارد.


3.    طبق حدیث شریف و آیه شریفه قرآن، اظهار فرح و شادمانی در برابر چیزهایی که بدست می آوریم، با زهد منافات دارد. منظور از این اظهار فرح ناپسند، شامل آن شادمانی می شود که انسان از خود بی خود و بی اختیار شود یعنی حالت مست و مغروری و تکبری به او دست بدهد. 


در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری می‌کنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم که بر اساس روایات، امام علیه السلام سخن ما را می‌شنوند و سلام ما را پاسخ می‌دهند. حضور در پیشگاه امام علیه السلام اقتضاء می‌کند که از بلند کردن صدا در حرم مطهر و اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا ضمن حفظ احترام مقام امام علیه السلام و رعایت ادب حضور مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکان‌ها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.


خدایا برف وباران رحمتت را برمانازل بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد



متن اصلی:


الشرط السابع: ان لایکون ممّن اتّخذ السفر عملاً و شغلاً کالمکاری


جلسه 201، 1395/11/10


حدیث:


عن حفص بن غیاث النخعی القاضی، از عامّه است، لکن مرید و شاگرد امام صادق«علیه الصلاةوالسلام» و ثقه است. قال: قلتُ للصادق جعفر بن محمد«علیهماالسلام»: مَا الزّهدُ فی الدنیا؟ یکی از ارزشهایی که مسلّماً در شرع مقدس، در معارف الهی بر آن ترغیب شده است، زهد است. می پرسد: زهد چیست؟ چطور زهد را معنا کنیم تا بتوانیم بر طبق آن، درست عمل کنیم؟


حضرت در جواب می فرمایند: قَد حَدَّ اللهُ«عزّوجلّ» ذلک فی کتابه؛ خداوند«عزّوجلّ» در قرآن زهد را مشخص کرده، مرزبندی کرده، آنجایی که فرمود: «لِکَی لاتأسَوا علی ما فاتَکم و لاتَفرحوا بما آتاکم»[1]. زهد، این است. خیلی ها تصوّرشان از زهد این است که انسان از دنیا و آنچه نِعَم دنیوی است، بهره مند نشود، خود را محروم کند. این یک ریاضتی است، یک جاهایی هم آثار بسیار خوبی دارد. چیزی را که انسان به آن مشتاق است و نفس او، او را به آن تحریض می کند و به سمتِ آن می کشاند، از آن دست بکشد. این، امر مطلوبی است. البته نه در همه جا، در مواردی قطعاً مطلوب است و آثار خوبی هم دارد، لکن این، زهد نیست. زهد، بی رغبتی است، دلبسته نبودن است؛ «و شَروه بثمنٍ بخسٍ دراهمَ معدودة و کانوا فیه من الزاهدین»[2]، فروشندگان یوسف بی رغبتی نشان دادند. می شد یوسف را به قیمت گرانتری بفروشند، اما با دراهم معدوده ای فروختند، زهد به خرج دادند! زهد یعنی بی رغبتی. خصوصیت بی رغبتی، در این آیۀ شریفه بیان شده است: «لکی لاتَأسوا علی ما فاتکم»؛ آن چیزی که بدست نیاوردی، یا از شما فوت شده است، از زینت و زخارف دنیوی، بر آن تأسف نخورید! دل انسان، انسان را به سوی جلوه های مادّیِ دنیا می کشاند؛ خانۀ خوب، اتومبیل کذائی، پولِ آنچنانی، مقام کذائی. «ذلک متاعُ الحیاة الدنیا»، اینها زیورهای دنیاست، کالاهای دنیا اینهاست. اگر توانستید دلِ خودتان را قانع کنید که نسبت به اینها رغبت نداشته باشد، این، زهد است. «و لاتَفرحوا بما آتاکم»، اگر هم بدست آوردید، فَرح به خرج ندهد.

فرَح، غیر از مسرّت است، معنایش این است که انسان از خوشحالی و خرسندی بیخود بشود. «لاتَفرَح» که در قرآن کریم چند جا ذکر شده است، معنایش این است که خوشحالی و خرسندی آنچنان او را فرابگیرد که از خود بیخود بشود، یعنی بی اختیار بشود. این، نباشد. اگر توانستیم این حالت را در خود بوجود بیاوریم، ما زاهدیم. یعنی اگر چیزی از این دنیا و از این متاع دنیا گیرمان نیامد، ننشینیم عزا بگیریم، غصّه بخوریم که چرا گیرمان نیامد. ما می خواستیم مثلاً نمایندۀ مجلس بشویم مِن باب مثال، تلاش هم کردیم، زحمت هم کشیدیم، پول هم خرج کردیم و اتفاقاً نشد! عزا بگیریم که: چرا نشد؟! یا فرض بفرمایید می خواستیم در فلان تشکیلات، در فلان مؤسسه، ریاستی، عنوانی، چیزی گیرمان بیاید؛ تلاش کردیم، نشد! نشد، که نشد. یک وقت انسان یک تکلیفی احساس می کند دنبال یک کاری می رود، بعضی هستند هر کاری می خواهند بکنند یک توجیهِ تکلیف روی آن می گذارند! تکلیف شرعی مان بود، گاهی هیچ تکلیفی هم نیست. گیرم تکلیف شرعی هم

بود؛ رفتیم، تلاش کردیم، زحمت کشیدیم، بشویم رئیس، بشویم معاون، امّا نشد، چرا انسان تأسف بخورد؟! «لکی لاتَأسوا علی ما فاتکم»، آنچه به دست تو نرسیده است، از شما فوت شده است از زخارف دنیا غصه نخورید، تأسف نخورید، مربوط به محصولِ اخروی نیست. آنجا هر چه انسان غصه بخورد، جا دارد، غصه خوردنش هم ثواب دارد. اگر یک شب نماز شب را نتوانستید بجا بیاورید، صبح بیدار شدید تأسف خوردید که چرا بیدار نشدید، این غصه خوردنِ شما ثواب دارد. این، محلِ بحث نیست، محل بحث همین زخارف دنیاست. بنابراین، زهد معنایش این است. نه اینکه انسان حتماً از غذای خوب یا از لباس خوب پرهیز بکند، این معنای زهد نیست، گاهی عناوین دیگری بر آن کارها منطبق است که آن عناوین هم در مواردی مستحسن است، اما زهد معنایش این نیست. امالی، صفحۀ 714

اعتقادی
Begin WebGozar.com Counter code End WebGozar.com Counter code