پاسخ:
یکم؛ یکیاز دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی خودکفایی درزمینهٔ ظرفیتهای پزشکی، اعم از نیروی انسانی و ساختارهای فنی و علمی است. در دوران پیش از انقلاب، به علت کمبودهای فراوانی که در این زمینه وجودداشت، شاهد حضور هزاران پزشک خارجی از کشورهای شبهقاره هند بودیم که هم از لحاظ علمی در سطح پایینی بودند و هم بهعلت تفاوتهای زبانی، مشکلاتی ایجاد میشد و گاهی جان شهروندان را بهخطر میانداخت. افزایش بیشاز ١٠٠ برابری سرمایهگذاری در بخش بهداشت در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی موجب شد تا به رشد ٤٠٠ درصدی شاخصهای بهداشتی و درمانی برسیم و به همین سبب، در جامعه ایرانی شاخص امید به زندگی در مقایسه با قبل از انقلاب از ۵۷ سال به ۷۵ سال رسید
دوم؛ آمارهای معتبر نشان میدهد که قبلاز پیروزی انقلاب اسلامی، حدود 7 دانشکده پزشکی در دانشگاهها ایجاد شدهبود؛ اما درحالحاضر حدود ۴۰ دانشگاه علوم پزشکی در سراسر کشور به فعالیت مشغولاند. ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی قبلاز پیروزی انقلاب اسلامی از حدود ٦٠٠ نفر در سال، بهحدود ٦ هزارنفر در سال افزایشیافت. تعداد کل پزشکان دارای کارت نظام پزشکی درسال ۵۷ حدود ١٧ هزارنفر بود، درحالیکه طی سالهای پس از پیروزی انقلاب حدود ۱۴۰ هزار پزشک در دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور تربیت شدهاند و همین مسأله جمهوری اسلامی ایران را به خودکفایی درزمینهٔ شمار پزشکان نزدیک کردهاست.
سوم؛ وضعیت پزشکی و درمان از لحاظ کیفی نیز پساز پیروزی انقلاب اسلامی بسیار پیشرفت داشتهاست؛ به گونهای که امروزه کشور ما به یکی از قطبهای درمان بیماران صعبالعلاج در خاورمیانه و جهان تبدیل شدهاست؛ در اوایل انقلاب بسیاری از عملهای جراحی تخصصی در خارج از کشور انجام میشد، امّا اکنون به برکت نظام جمهوری اسلامی و همت متخصصان داخلی، تمام اقدامات تخصصی و فوق تخصصی، بهجز چند مورد نادر که درزمینهٔ بیماریهای ژنتیکی است، در داخل کشور و توسط پزشکان ایرانی انجام میشود.
چهارم؛ نظام اسلامی در تولید دارو به چنان درجهای از پیشرفت رسیدهاست که داروهای برخی از بیماریهای صعبالعلاج و لاعلاج مثل انواع سرطانها درون کشور تولید میشود. همچنین در درمان ناباروری به یکی از قطبهای درمانی جهان تبدیل شدهایم؛ و نیز در پیوند اعضا، بحث توریسم پزشکی و سایر بخشهای مرتبط با بهداشت، درمان و سلامت، کشور ما جزو کشورهای سرآمد جهان قرار گرفتهاست؛ درحالیکه تا پیشاز پیروزی انقلاب اسلامی به صورت مطلق به بیگانگان وابسته بودیم[18]18)
پنجم؛ مراقد و حرمهای شریف امامزادگان در کشور ما یکی از ظرفیتهای معنوی و فرهنگی است و کارویژههای خاص خود را دارد. امامزادگان نماد معنویت، دینداری، پاکی، شرافت، شجاعت و شهادت در کشورمان هستند. بسیاری از مردم ما فضای معنوی حرمها و مراقد این بندگان پاک الهی را محل آرامش، امید و انگیزههای مثبت برای خود میدانند. اگر معتقدیم که به حکم عقل «پیشگیری بهتر از درمان» است، مراقد و حرمها خود از فرصتهای این پیشگیری هستند و بدیهی است فضاهایی که به پیشگیری از مشکلات روحی و جسمی کمک میکند، اگر مهمتر از بیمارستان نباشد، آثار مثبت آن کمتر از بیمارستان نیست.
ششم؛ هر نهادی در جامعه جایگاه و کارویژه خود را دارد. همانگونه که نمیتوان نانوایی را مهم و فروشگاه پخش مواد پروتئینی را غیرمهم دانست، یا دانشگاه را مهم و کارخانه را غیرمهم معرفی کرد و بدیهی است که هرکدام بخشی از نیاز جامعه را تأمین میکند، نمیتوان گفت بیمارستان مهم است، اما مساجد و حرمهای امامزادگان غیرضروری است. این یک مغالطه غیرعلمی و برای هر عاقلی بطلان آن واضح است. انسانها هم به بیمارستان برای درمان دردهای جسمی خود نیازمندند و هم به مکانهایی که روحیات آنان را ارتقا بخشیده و احساس معنا و امید در زندگیشان را افزایش دهد
هفتم؛ تقریبا تمام هزینههای جاری درزمینهٔ گسترش امام زاده ها توسط موقوفات مردمی بوده و کمکی از جانب دولت ها برای آنها ارسال نمی شود