سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت عیسی در روایتی به حضرت یحیی علیهم السلام می فرماید: إِذَا قِیلَ فِیکَ مَا فِیکَ فَاعْلَمْ أَنَّهُ ذَنْبٌ ذُکِّرْتَهُ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ مِنْهُ وَ إِنْ قِیلَ فِیکَ مَا لَیْسَ فِیکَ فَاعْلَمْ أَنَّهَا حَسَنَهْ کُتِبَتْ لَکَ لَمْ تَتْعَبْ فِیهَا.
اگر مردم عیبی را دربارۀ تو گفتند که در تو هست، گناهت را به یادت آورده اند؛ نسبت به آن گناه از خدا آمرزش بخواه. و اگر نسبت به تو تهمت و افترائی زدند، از سوی خدا حسنهای برایت نوشته میشود که برای به دست آوردن آن زحمتی نکشیدهای.
چند نکته پیرامون این روایت عرض کنم:
اشکال بسیاری از افراد این است که گناهانشان یادشان می رود که قرآن هم می فرماید: احصاه الله و نسوه، خدا همه اعمال را افراد ضبط کرده و آنها فراموش کردهاند. لذا اگر کسی عیبی یا نقطه ضعفی از شما گفت که در من و شما هست، ، این را به عنوان لطف الهی بدانیم! قدر بدانیم! فرصت خوبی است، که از این خطا، گناه استغفار کن!
انسانهای که دارای روح بزرگی هستند و توکل به خدا دارند حوادث روزگار، از جمله افترا و تهمت های افراد آنها را متلاطم نمی کند و با توجه به نکته ای که در روایت بیان شد، خود را مدیریت می کنند اما افرادی که شرح صدر ندارند این افتراها یا ذکر عیوب آنها را بهم می ریزد. و انسان را از کارهای خوب، از فعالیتهای مفید، باز می دارد! باید توجه داشت سکینه و آرامش در وجود انسان، یک نعمت بزرگی از سوی پروردگار است.
این فرمایش پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله راهکاری است برای کنترل خشم و عصبانیت از گفتار ناصواب دیگران .
متن اصلی:
الشرط السابع: ان لایکون ممّن اتّخذ السفر عملاً و شغلاً کالمکاری- درس 179
جلسه 179، دوشنبه 1395/8/24
حدیث:
و قال عیسیَ بنُ مریم«علیه السلام» لیَحیی بن زکریّا«علیه السلام». یک نصیحتی از حضرت عیسی«علیه السلام» به حضرت یحیی«علیه السلام» است، فرمود: إذا قیل فیک ما فیک، اگر چیزی دربارۀ تو گفتند که در تو هست، منظور، عیب است؛ یک نقطۀ ضعفی را دربارۀ جنابعالی کسی یا کسانی گفتند، شما هم به خودت مراجعه می کنی می بینی که درست است، این نقطۀ ضعف در تو هست. فاعلَم أنّه ذَنبٌ ذُکِّرتَه فاستَغفِرِ الله. این ذکر عیب را قدر بدان! بدان که این کارِ خلافی که از آن غفلت داشتی، حال، مردم این خلافِ تو را ذکر کردند، این، گناهی بود که به تو تذکر داده شد. چون اشکال ماها این است که گناهانمان یادمان می رود! قرآن می فرماید: «أحصاهُ الله و نَسوه»[1]، خدای متعال اینها را احصاء می کند، ضبط می کند. پس تذکرِ ذنبی که ما انجام دادیم، این را به عنوان لطف الهی تلقّی کن! قدر بدان! فرصت خوبی است، از این خطا، از این گناه استغفار کن!
و إن قیل فیک ما لیس فیک، امّا اگر حرفی زدند، عیبی را به شما نسبت دادند که در شما وجود ندارد؛ تهمت و افتراء بود، این هم غم و غصه ندارد. می فرماید: خیلی خودت را هلاک نکن! این هم یک خیرِ دیگری است. چه خیری؟ فاعلم أنّه حسَنةٌ کُتِبَت لک لَم تَتعَب فیها، این یک حسنه ای است که خدای متعال برای تو نوشت در حالی که تو هیچ زحمتی برایش نکشیده بودی. تارةً شما مجاهدتی می کنید، زحمتی می کشید، نیمه شبی برمی خیزید، سفری می کنید، پیاده روی ای می کنید، نهی از منکری می کنید، خدای متعال یک حسنه ای به شما می دهد. یک وقت بدون اینکه این کارها را بکنید، خدای متعال به شما یک حسنه ای می دهد. این، همان حسنه است. این که دربارۀ شما یک چیزی را بگویند، گناهی را نسبت بدهند که در شما نیست، این را قدر بدان! یک حسنه ای خدا به تو می دهد که تو برای کسب این حسنه هیچ زحمتی نکشیدی، خودت را به تَعب نینداختی. مؤمن با دلِ بزرگِ خود، با توکل خود به خدای متعال، با حُسن ظنّی که به نظر رحمت الهی دارد، با حوادث اینطوری برخورد می کند. اما کسانی که این شرح صدر را ندارند که نداشتنِ این شرح صدر هم یک مقداری به آن ضعیفِ ایمانیِ ما برمی گردد که موجب می شود شرح صدر نداشته باشیم. وقتی انسان این را ندارد، این حوادثِ گوناگون انسان را متلاطم می کند، تلاطم در انسان بوجود می آورد. تلاطم که بوجود آمد، انسان را از کارهای خوب، از فعالیتهای مفید، لازم باز می دارد! سکینه و آرامش در وجود انسان، یک نعمت بزرگی از سوی پروردگار است. در سورۀ مبارکۀ فتح، حضرت حقّ«جلّ وعلی» چند بار از ابتدا تا آخر سوره انزال سکینه را یادآوری می کند. در یک جا می فرماید: «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَی وَ کَانُوا أَحَقَّ بِهَا »[2]، در اوائل این سوره می فرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَاناً مَعَ إِیمَانِهِمْ ». این آرامشی که انسان بر اثر اطمینان به خدای متعال پیدا می کند، خیلی قیمت دارد. [3