سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم . امام باقر علیه السلام در روایتی می فرمایند: در زمانی که رسول خدا در مسجد حضور داشتند مردی داخل مسجد شد و شروع به نماز خواندن کرد اما هنگام سجده بدرستی سجده نمی کرد و کمتر از مقدار لازم و شایسته سجده کرد. چرا که حکم شرعی آن است هنگام سجده باید سر بر سجدگاه گذاشته شود و بدن آرام بگیرد و ذکر سجده هم از ابتدا تا انتهای ذکر در حال آرامش بدن گفته شود.
وقتی که پیامبر خدا این صحنه را مشاهده کردند، فرمودند: نَقرٌ کَنقرِ الغراب لو ماتَ علی هذا مات علی غیر دینِ محمدٍ صلیاللهعلیهوآله. : مثل نوک زدنِ کلاغ، نوک میزند. و اگر این فرد با اینچنین نمازی بمیرد، مرگ او مرگِ بر دینِ ما نیست! یعنی نمازش نماز نیست.
نکته کوتاه پیرامون حدیث شریف عرض کنم:
برای اینکه انسان از نماز بهره وافری ببرد نیاز به حضور قلب در نماز دارد و حضور قلب در نماز وابسته به دو عامل هست:
عامل اول برای داشتن حضور قلب در نماز توجه قلبی هست یعنی یعنی دلِ انسان باید متوجه باشد که در نماز مخاطبی دارد و آن مخاطب خدای متعال است و در پیشگاه خداوند حضور پیدا کرده است و انسان از اول تا آخرِ نماز سعی کند که این احساس در او زنده بماند که در مقابل کسی شخص بسیار با عظمتی قرار دارد و با خدای متعال حرف میزند. و اگر این احساس و حالت در انسان به وجود آمد-البته تمرین لازم دارد - حتی اگر معانیِ کلمات را هم نداند، باز فضیلت نماز را خواهد برد. جوانهای عزیز چنانچه در جوانی این خصوصیت را تمرین کنند پیدا شدن این حالت توجه آسانتر و ماندگار خواهد بود.
عامل دوم برای داشتن حضور قلب در نماز انجام درست و کامل انجام دادن واجبات نماز است. انسان نمی تواند با سجده یا رکوع ناقص حضور قلب پیدا کند.لذا رکوع با تمامی واجباتش از جمله آرامش بدن در هنگام ذکر رکوع و قیام و ایستادن بعد از رکوع همراه با لحظه ای آرامش بدن و سجده با تمامی واجباتش از جمله گذاشتن اعضای هفتگانه روی زمین و همچنین گفتن ذکر سجده در حال آرامش بدن و همچنین رعایت نشستن بدن بین دو سجده همراه با لحظه ای آرامش بدن. لذا برای حضور قلب به این دو عامل باید توجه بشود.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم که بر اساس روایات، امام علیه السلام سخن ما را میشنوند و سلام ما را پاسخ میدهند. حضور در پیشگاه امام علیه السلام اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در حرم مطهر و اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا ضمن حفظ احترام مقام امام علیه السلام و رعایت ادب حضور مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
جهت قبول زیارت و سلامتی همه زائرین صلواتی را عنایت بفرمایید.
خداوند متعال توفیق بصیرت در دین را به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد
متن اصلی:
الشرط الخامس: ان لایکون السفر حراماً (مسألة 39: إذا نذر ان یتمّ الصلاة أو یصوم...)- درس 156
جلسه 156، سه شنبه 1395/2/28
حدیث :
عن زرارة بن أعیَن قال: سمعتُ اباجعفرٍ محمدَ بنَ علیٍ الباقر«علیهماالسلام» یقول: دَخل رجلٌ مَسجداً فیه رسول الله«صلیاللهعلیهوآله» فَخفَّف سجودَه دونَ ما یَنبغی و دونَ ما یکون من السجود. این شخص شروع کرد به نماز خواندن، سجودی که میکرد، خیلی کوتاه بود، کمتر از آن مقداری که شایستۀ سجود است. بعد از گذاشتن پیشانی بر زمین، باید بدن استقرار پیدا کند، بعد ذکر بگوید؛ این مقدار، سجودِ او طول نکشید! فقال رسولُ الله«صلیاللهعلیهوآله»: نَقرٌ کَنقرِ الغراب. حضرت فرمودند: مثل نوک زدنِ کلاغ، نوک میزند! بعد فرمودند: لو ماتَ علی هذا مات علی غیر دینِ محمدٍ«صلیاللهعلیهوآله». اگر این فرد با اینچنین نمازی بمیرد، مرگ او مرگِ بر دینِ ما نیست! یعنی نمازش نماز نیست. مسألۀ توجه و حضور در نماز، مسألۀ بسیار مهمی است و این، متوقف است هم بر اَعمالِ جوارحی، هم بر اَعمال جوانحی. بر اَعمال جوانحی متوقف است، یعنی دلِ انسان باید متوجه مخاطبِ در نماز یعنی خدای«عزّوجلّ» باشد. انسان از اول تا آخرِ نماز سعی کند که این احساس در او زنده بماند که در مقابل کسی قرار دارد، دارد با کسی حرف میزند. شاید اگر این حالت در کسی بوجود آمد- البته تمرین لازم دارد- که از اول نماز تا آخر نمازْ احساسش این باشد که دارد با کسی حرف میزند، مخاطبی دارد. اگر چنین حالتی به کسی دست داد، حتی اگر معانیِ کلمات را هم نداند، باز فضیلت نماز را خواهد برد. دارد با خدا حرف میزند، ولو درست نمیداند که چه میگوید و معانیِ این کلمات چیست.
اگر معانیِ کلمات را انسان بداند، اما متوجه حضور عند الله و قیام بینَ یدَیِ الله در نماز نباشد، این فضیلت را ندارد. ماها معنای کلمات را میدانیم، گاهی هم دقت میکنیم معانیِ کلمات را در نظر میگیریم، اما توجه نداریم به اینکه الآن حاضرِ بینَ یَدَیِ الله تعالی هستیم! این را توجه نداریم. پس حضور قلب و نمازِ کامل متوقف است بر عملِ جوانحی که همین احساس قلبی است که انسان احساس کند در مقابل خدای متعال قرار گرفته است. اینجا داخل پرانتز عرض کنیم: جوانها! قدر جوانیتان را بدانید! مکرّر بنده به جوانها عرض میکنم: این کار در جوانی، تمرین کردنش آسانتر است. و اگر تمرین کردید و این حالت در شما ملکه شد، بعد، این میماند، تا آخر انسان همینطور خواهد بود، به مجردی که وارد نماز شد توجه پیدا میکند که دارد با خدا حرف میزند، همان حضورِ قلب. اگر در جوانی، انسان نتواند این تمرین را بکند و این حالت را برای خودش فراهم بکند، در سنین ماها خیلی مشکل خواهد شد. محال نیست، اما مشکل است. جوانها قدر بدانند، از
حالا تمرین کنند این حالت را در نماز تحصیل کنند.
امّا نماز، اعمالِ جوارحی هم دارد؛ رکوع دارد، سجود دارد، قیام دارد. این اعمال هم باید خوب و کامل انجام بگیرد. فرمود: این، چطور نماز خواندنی است؟! انسان نمیتواند در یک چنین نمازخواندنی با این سجود که مانند کلاغ نوک به زمین میزند، متوجه به خدا بشود، حضور قلب پیدا کند. در رکوع و سجود، ماها وضعمان معلوم است که چطور هستیم؛ ناقصیم، قاصریم، ضعیفیم، توانائیهایمان بسیار محدود است. در روایت دارد که امام صادق«علیهالسلام» در رکوع، پنجاه مرتبه عرض میکرد: «سبحان ربّیَ العظیم و بحمده»، ما خیلی جدیّت بکنیم، سه مرتبه مثلاً این ذکر را میگوییم. بنابراین، نمازِ خوب، نمازِ مستحسن، نمیگوییم نمازِ کامل، نمازِ مطلوب، هم به عملِ جوانحی احتیاج دارد که عبارت است از همان حضور قلب و احساس حضور بین یدَی الله«عزّوجلّ»، هم به اعمالِ جوارحی احتیاج دارد یعنی همین اعمالِ جوارحی را باید درست انجام بدهد. این ترکیب، بهترین ترکیبی است که خدای متعال مقرّر فرموده است، این ترکیبِ قیام و رکوع و سجود و تشهد و باز دوباره قیام و برداشتن سر از سجده و دوباره برگشتن به سجده، مجموعِ اینها یک هندسۀ کامل از لحاظ اعمالِ جوارحی است برای اینکه انسان بتواند آن بهرۀ وافی را از نماز ببرد.[1] امالی، صفحۀ