سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم.شخصی به نام ابوهاشم جعفری از اصحاب امام هادی علیه السلام، می گوید از جهت معیشتی در یک مضیقه و سختی زیادی واقع شدم و رفتم محضر امام هادی علیه السلام تا گله و شکایتی کنم، پس از اینکه اجازه ورد گرفتم، همین که نشستم و قبل از اینکه یک کلمه حرفی بزنم حضرت علیه السلام فرمودند ابوهاشم شکر کدامیک از نعمتهای خدا را می خواهی ادا کنی؟ ابوهاشم می گوید جا خوردم و سپس حضرت خودشان برخی از نعمتها را بیان کردند:
رَزَقَکَ الْإِیمَانَ،. فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَکَ عَلَی النَّارِ، اوّلین نعمتِ بزرگی که خدا به تو داده، نعمت ایمان که با این ایمان جسم تو را بر آتش جهنم حرام کرد.
رَزَقَکَ الْعَافِیَة فَأَعَانَتْکَ عَلَی الطَّاعَةِ، به تو عافیت داد تا با این عافیت، بتوانی اطاعت خدا کنی؛ چه عافیتِ جسمی، چه عافیتِ محیطی، چه عافیتِ درونی. این هم یک نعمت، نعمتِ بسیار بزرگ.
وَ رَزَقَکَ الْقُنُوعَ فَصَانَکَ عَنِ التَّبَذُّلِ، روحِ قناعت را به تو داد، تو را از تبذّل، یعنی وِلخرجی، دست و دلبازیهای بیجا باز داشت. این هم یک نعمت بزرگی است.
حضرت در پایان فرمودند: ابوهاشم احساس کردم که آمدی نزد من که از خدا شکایت کنی و من این نعمتها را به تو متذکر شدم و مبادا زبان بگشایی به شکایت از کسی که باید از او شکر کنی البته حضرت در پایان به او کمکی هم داشتند.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم که بر اساس روایات، امام علیه السلام سخن ما را میشنوند و سلام ما را پاسخ میدهند. حضور در پیشگاه امام علیه السلام اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در حرم مطهر و اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا ضمن حفظ احترام مقام امام علیه السلام و رعایت ادب حضور مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند به همه ما توفیق شکرگزاری از نعمتهایش را عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد
متن اصلی:
الشرط الخامس: ان لایکون السفر حراماً (هل الشرط ابتدائی ام استمراری؟)- درس 141
جلسه 141، سه شنبه 1395/1/24
حدیث :
عن أبی هاشمِ الجعفری، که از اصحاب حضرت جواد و امام هادی«علیهماالسلام» است. قال: أصابَتنی ضیقةٌ شدیدة، در یک تنگی و عسرتِ زیادی واقع شدم؛ بیپولی و سختی. فَسِرْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ«علیهماالسلام»، رفتم خدمت علی بن محمدٍ الهادی«علیهالسلام». فَأَذِنَ لِی فَلَمَّا جَلَسْتُ قَالَ: یَا أَبَا هَاشِم! أَیَّ نِعَمِ اللَّهِ«عَزّوجَلَّ» عَلَیْکَ تُرِیدُ أَنْ تُؤَدِّیَ شُکْرَهَا، به مجرّدی که نشستم، قبل از اینکه من یک کلمه حرفی بزنم، فرمود: أبوهاشم! شکر کدامیک از نعمتهای خدا را میخواهی ادا کنی؟ قَالَ أبوهَاشِمٍ: فَوَجَمْتُ، یِکّه خوردم! من آمدم خدمت حضرت، شکایت کنم؛ ایشان به من میگوید: شکر کدام نعمت را میخواهی بکنی؟ فَلَمْأَدْرِ مَا أَقُولُ لَهُ، نفهمیدم در جواب این بزرگوار چه بگویم. فَابْتَدَأَ«علیهالسلام»، خودِ حضرت شروع به صحبت کرد. فقال: رَزَقَکَ الْإِیمَانَ، اوّلین نعمتِ بزرگی که خدا به تو داده، ایمان است. فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَکَ عَلَی النَّارِ، خدای متعال به تو ایمان داد، با این ایمان جسم تو را بر آتش جهنم حرام کرد.
وَ رَزَقَکَ الْعَافِیَة فَأَعَانَتْکَ عَلَی الطَّاعَةِ، به تو عافیت داد تا با این عافیت، بتوانی اطاعت خدا کنی؛ چه عافیتِ جسمی، چه عافیتِ محیطی، چه عافیتِ درونی. این هم یک نعمت، نعمتِ بسیار بزرگ.
وَ رَزَقَکَ الْقُنُوعَ فَصَانَکَ عَنِ التَّبَذُّلِ، روحِ قناعت را به تو داد، تو را از تبذّل، یعنی وِلخرجی، دست و دلبازیهای بیمورد، بیجا باز داشت. این هم یک نعمت بزرگ. بعد از بیان این سه نعمتِ بزرگ، فرمودند: حالا کدامِ اینها را میخواهی شکر کنی؟ سپس فرمودند: یَا أَبَاهَاشِمٍ! إِنَّمَا ابْتَدَأْتُکَ بِهَذَا، من اینها را به تو ابتدائاً گفتم، لأَنِّی ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُرِیدُ أَنْ تَشْکُو (یا أن تَشکُوَ) إِلَیَّ مَنْ فَعَلَ بِکَ هَذَا، من احساس کردم تو آمدی شکایت کنی از آن کسی که این نعمتهای بزرگ را به تو داده، از خدای متعال شکایت کنی! چون احساس کردم آمدی شکایت کنی، جلوی تو را گرفتم از شکایت کردن که مبادا زبان بگشایی به شکایت از کسی که باید از او شکر کنی.
وَ قَدْ أَمَرْتُ لَکَ بِمِائَةِ دِینَارٍ، صد دینار هم گفتم به تو بدهند، فَخُذْهَا، برو بگیر! یعنی حضرت، او را محروم هم نکردند- صد دینار یعنی صد سکۀ طلا- این را هم گفتم به تو بدهند، شکایت از خدای متعال نکن امالی، صفحۀ 498.