1.اراده امامان طبق احادیث تابع اراده خداست(بحا،ج5 ص114) وهیچ اراده ای خلاف اراده خدا نمیکنند(آخرین جملات امام در قتلگاه: رضاً بقضائک و تسلیماً لامرک) و وقتی خدا از امام خواسته، کربلا برود(خدا میخواهد تو را کشته ببیند) و امام تابع است.
همانطور که حضرت ابراهیم و اسماعیل، برای ذبح دستور خدا را اجرا کردند.
2.ائمه علیهم السلام دو گونه عالم دارند:1. علم معمولی 2. علم غیب. ائمه مامور به علم غیب نبودند(مگرجایی خاص به اذن خدا)،چون از الگو بودن می افتادند ،چون از طریقی آگاه شوند و عمل کنند که بقیه نمیدانند؛ و علم غیب قابل تغییر نیست، یعنی همان چیزی که میخواهد اتفاق بیفتد را خبردارند؛ مثل اینکه فردمیداند خورشید چه زمانی طلوع میکند که علم و جهل به آن،اثری در آن ندارد(مثل دیدن یک فیلم دلخراش بعد از وقوع آن) وعلم امام از قضیه شهادت از این نوع بود والبته امام به تمام وظایف طبیعی خود در دفاع از خود عمل میکند و البته حاضر به بیعت نیست،چون بیعت با یزید یعنی پذیرش یزید به عنوان خلیفه و این یعنی ازبین رفتن اسلام حقیقی.
3.شهادت خودکشی نیست،بلکه زندگی واقعی است(یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاءا) و وقتی دین و اسلام در خطر باشد،وظیفه هرمومنی است جانش را فدا کند
خدا ما را جزء عزادارن حقیقی قراردهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد