سلام علیکم.بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت رضا علیه السلام در روایتی به نقل از اجدادشان می فرمایند: لو رأَى العبدُ أجلَهُ و سُرْعَتَهُ إلَیهِ أبْغَضَ الأملَ.
اگر انسان اجل و سرعت آن را [به سوى خود ]مى دید، از آرزو کردن بیزار بود.
چند نکته کوتاه پیرامون حدیث شریف:
اجل یعنی سرآمد، آنوقتی که مدت یک امری به پایان میرسد اجل گفته می شود.ما وقتی وارد این دنیا شدیم، یک اجلی، یک سرآمدی معین کردند. بعضیها این سرآمدشان در همان سنین کودکی است، بعضی در سنین جوانی است، بعضی هم اجلشان در سنین میانسالی یا پیری است.
این دنیا و نشئه با همۀ خوبیها و بدیها، زیبائیها و زشتیها، سختیها و خوشیها، همهاش تمام میشود، و وارد یک فضا و نشئه دیگری میشویم که بطور دقیق از جزئیات آن آگاه نیستیم، اما آنچه باید بدانیم و میتوانیم بدانیم، این است که این اجل و سرآمد به سرعت به طرف ما میآید، حال که اینگونه هست، آیا مقداری به فکر آن مقصد هستیم؟ چون کار اصلی و زندگی دائمی و واقعی ما آنجاست و متاسفانه به خاطر کوته بینی و غفلتمان خیلی هامون به موقت بودن این نشئه توجه و باور نداریم.
انسان وقتی فهمید که چطور با سرعت به سمت زندگی ابدی نزدیک میشود، دیگر از آرزوهایش بیزار می شود. کدام آرزو، منظور آروزی های پست دنیایی است که برای رسیدن به آن از یاد خدا و آخرت فاصله بگیریم و در عمل توجهی به حلال و حرام بودن کار نداشته باشیم و هر کجا در روایات از آروزی بلند مذمت می کند یعنی همین آرزوهای پست دنیای است و گرنه اگر آرزو کنیم که جمهوری اسلامی به لحاظ مادّی و معنوی به اوج ترقّی و تعالی برسد، آرزوی منشأ خیر برای خلایق شدن، آروزی صالح شدن، اینها خیلی خوب است و انسان در این مسیر باید تلاش کند.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم ادب حضور اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در اطراف ضریح مطهر هر چند برای صلوات فرستادن یا درخواست صلوات پرهیز شود تا مزاحمتی برای حضور قلب دیگر زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
خداوند متعال عاقبت همه را ختم به خیر و ختم به شهادت قرار بدهد به برکت صلوات
متن اصلی:
فصل دوم: قواطع سفر
جلسه 253، 1396/8/15
حدیث:عن داودِ بن سلیمانِ القاضی قال: حدَّثنی الرضا علیُّ بنُ موسی«سلاماللهعلیه»، عن آبائه«علیهمالسلام»، عن علیٍّ امیرالمؤمنین«علیهالسلام» قال: لو رَأی العبدُ اَجَلَه و سُرعَتَه الیه لَأبغَضَ الأمل. یک حقیقتی وجود دارد به نام اجل، اجل یعنی سرآمد، آنوقتی که مدّت یک امری به پایان میرسد. فرض بفرمایید به کسی بدهکاریم، به ما مهلت داده که شما تا یک هفته میتوانید تأخیر بیندازید. این شد اجلِ دینِ ما. ما وقتی وارد این دنیا شدیم، یک اجلی، یک سرآمدی معین کردند. بعضیها این سرآمدشان در همان سنین کودکی است، بعضی در سنین جوانی است، بعضی هم اجلشان در سنین میانسالی یا پیری است «و منکم مَن یُرَدُّ الی أرذَلِ العُمُر»[1]. در روایات، دو نوع اجل ذکر شده است: اجل قطعی و معلّق. بعضی اجلها اجلِ قطعی است که تخلّف ندارد، بعضی هم اجل معلّق است، یعنی معلق به یک امری است. اگر صدقه دادید، یا اگر صلۀ رحم کردید، تأخیر میافتد و از این قبیل. بالاخره یک مقطعی وجود دارد که این مقطع اسمش اجلِ ماست، آنجا که رسیدیم از این نشئه خارج خواهیم شد، این نشئه با همۀ خوبیها و بدیها، زیبائیها و زشتیها، سختیها و خوشیها، همهاش تمام میشود، وارد یک نشئۀ دیگری میشویم که آن نشئه را نمیشناسیم. این سرآمد در کجا قرار دارد؟ نمیدانیم. آنچه باید بدانیم و میتوانیم بدانیم، این است که این اجل به سرعت به طرف ما میآید! مثل کسی که سوار یک وسیلۀ تندرویی است، به طرف یک مقصدی حرکت میکند، وقتی انسان با این وسیلۀ تندرو میرود، این مقصد به سرعت به انسان نزدیک میشود. این را توجه نداریم. این اجل به سرعت به ما نزدیک میشود. نتیجه این است وقتی میدانیم داریم به آن مقصد، به آن سرآمد نزدیک میشویم، یک مقداری به فکر آنطرف باشیم؛ چون اصلِ کار آنجاست، زندگیِ واقعی و دائمی آنجاست، اینجا یک زندگی موقتی است که ما بخاطر غفلتهای خودمان، کوتهبینیِ خودمان توجه به موقّتبودنش نداریم! آنجا همیشگی است، ادامه دارد. وقتی توجه کردیم سرعتِ حرکتمان به سوی مقصد را، و سرعت نزدیک شدنمان به آن اجل را، باید به فکر آنطرف باشیم. این روایت، همین را بیان میفرماید. این که در این سند از یکایک ائمه«علیهمالسلام» نقل میشود که هر کدام از پدر بزرگوارشان نقل میکنند تا به امیرالمؤمنین میرسد، کأنّه میخواهند اهمیت قضیه را به ما تفهیم بکنند که قضیه، قضیۀ مهمی است. أمَل با الف، یعنی آرزوهای معمولیِ پیشِ پا افتادۀ زندگی. انسان وقتی فهمید که چطور با سرعت دارد به آن زندگی ابدی نزدیک میشود، دیگر این آرزوها در نظرش پست و حقیر میشود و از اینها بدش میآید و ناراحت میشود. البته توجه دارید مقصود از این أمَل، آن آرزوهایی است که مربوط به شخصِ ماست در زمینۀ مسائل دنیوی. آرزوی مجتهدشدن، آرزوی انسانِ صالحشدن، آرزوی منشأ خیر برای خلایق شدن، بد نیست. هر جا طولُ الأمل در روایات مذمّت شده، مراد، آرزوهای پست دنیایی است. و الّا ما آرزو داریم که جمهوری اسلامی به لحاظ مادّی و معنوی به اوج ترقّی و تعالی برسد، این، خیلی خوب است. وقتی آرزو داشته باشیم، تلاش میکنیم. و ترَکَ طلبَ الدّنیا، دنیا همان دنیای شخصیِ انسان است، انسان دنبال دنیا نمیدَود. نه اینکه دنبال معاش نیست، هر کسی باید دنبال معاش و ضرورتهای زندگی باشد، اما بعضی دنبال ذخارف دنیوی میدوند، خودشان را هلاک میکنند برای اینکه به آن مقصود برسند. اگر فهمیدیم که اجل چگونه در حال نزدیک شدن به ما است، دیگر این حالت در ما از بین خواهد رفت. امالی شیخ طوسی، صفحۀ 79