سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت در سجاد علیه السلام در مسجد مدینه خطاب به مردم دربخشی می فرمایند: وَیحَکَ یا بنَ آدمَ ! الغافِلُ و لیسَ بمَغفولٍ عَنهُ. وای بر تو ای فرزند آدم! اى غافلى که از تو غافل نیستند.
چند نکته کوتاه پیرامون حدیث شریف:
• مقصود از کسانی که از انسان غافل نیستند خدای متعال و فرشتگان هستند. دائم زیر نظر هستیم. اگر ما توجه داشته باشیم که زیر نظریم، چطوری رفتار می کنیم؟
• آنجاهایی که انسان می داند که افراد دیگری متوجه او هستند، مراقب رفتار خودش هست، مواظب است که خطایی نکند، پای کجی، قدم کجی برندارد.مثل اینکه ببیند صاحب کارش دوربین و نظارت دارد.
• از این که انسان دیگری ما ببیند مراقبت می کنیم اما غافلیم از اینکه خدا و فرشتگان دائم مراقب ما هستند، نه اینکه این مراقبین مراقب اعمال ظاهری باشد، توجه به خطورات قلبی ما هم دارند.
• همین یک نکته را اگر به آن توجه کنیم، خیلی از کارهای ما، رفتارهای ما تفاوت خواهد کرد. البته انسان گاهی اوقات غفلت می کند! اما به مجرّد اینکه توجه پیدا کرد کلام کوتاه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه که فرمودند: «عالم، محضر خداست» اشاره به همین مطلب است یعنی عالم محل حضور خداست، خدای متعال حضور دارد در همۀ آنات ما، در همۀ حالات ما.
در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری میکنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم که بر اساس روایات، امام علیه السلام سخن ما را میشنوند و سلام ما را پاسخ میدهند. حضور در پیشگاه امام علیه السلام اقتضاء میکند که از بلند کردن صدا در حرم مطهر و اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا ضمن حفظ احترام مقام امام علیه السلام و رعایت ادب حضور مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکانها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند.
تعجیل در فرج امام زمان و سلامتی مراجع خصوصا امام خامنه ای صلوات
متن اصلی:
الشرط السابع: ان لایکون ممّن اتّخذ السفر عملاً و شغلاً کالمکاری- درس 173
جلسه 173، دوشنبه 1395/8/10
حدیث:
دنبالۀ آن حدیثی که از سعید بن مسیّب نقل شده بود، از بیانات امام سجاد«سلام الله علیه» خطاب به مردم در هر جمعه در مسجد مدینه. مفصّل است، چند فقره را می خوانیم: وَیحَک ابنَ آدم! وَیحَک با وَیلَک فرقش این است که وَیلَک در مقام تعرّض است، به معنای وای بر توست. وَیحَک در مقام دلسوزی است. مثل اینکه کسی بگوید: آخر برادرِ من! چرا اینطوری می کنی؟! وَیحَک ابنَ آدم الغافِل و لیس بمَغفولٍ عنه. تو غافلی اما مغفولٌ عنه نیستی. تو داری می روی، حواست نیست اما دیگران متوجهِ تو هستند. اینجا مراد، علی الظاهر ذات اقدس ربوبی است که علمش به همۀ ذرّات عالم احاطه دارد، و کرامُ الکاتبین، فرشتگانی که - کنّا نَستَنسِخ- همۀ کارهایی که از شما سرمی زد، آنها را استنساخ می کردند، نسخه اش را نگه می داشتند. اینها از شما غافل نیستند، دائم زیر نظرید. اگر ما توجه داشته باشیم که زیر نظریم، چطوری رفتار می کنیم؟ آنجاهایی که انسان می داند که افرادی از بنی آدم متوجه او هستند، مراقب رفتار خودش هست، مواظب است که خطایی نکند، پای کجی، قدم کجی برندارد. این رژه ای که نیروهای مسلّح می روند، تا وقتی به جایگاه نرسیدند که مورد توجه اند، حرکتشان عادی است. به مجرّدی اینکه می رسند به نزدیک جایگاه که می بینند چشمهایی متوجه اینهاست، دارد حرکات اینها را نگاه می کند، قدم زدنشان را، راه رفتن شان را، سرشان را بالا گرفتن، اسلحه شان را اینطوری گرفتن، در این فاصله، رفتارشان فرق می کند. اینطوری باید باشد. دائم مراقب مایند. ما غافلیم اما دیگران یعنی آن شاهدِ غیبی از ما غافل نیست، متوجه ماست. همین یک نکته را انسان در زندگی اش مورد توجه قرار بدهد، خیلی از کارها اصلاح می شود. توجه هم بکنیم که این کسی که متوجه ماست، فقط متوجه اعمال ظاهریِ ما نیست، یَعلَم خائنةَ الأعیُن و ما تُخفی الصدور، إنّ الله علیمٌ بذاتِ الصدور، یعنی آنچه در دلمان خطور می دهیم، مثل همین رفتار ظاهریِ ما، مورد توجه و نگاهِ ربوبی و عُمّال حضرت حق است که دارند بر دل ما نگاه می کنند. همین یک نکته را اگر به آن توجه کنیم، خیلی از کارهای ما، رفتارهای ما تفاوت خواهد کرد. البته انسان گاهی اوقات غفلت می کند! اما به مجرّد اینکه توجه پیدا کرد، همانطور که امام«رضوان الله علیه» در آن بیان کوتاهشان فرمودند: «عالم، محضر خداست»؛ محضر خدا یعنی محل حضور خداست، خدای متعال حضور دارد در همۀ آنات ما، در همۀ حالات ما.
ابن آدم! إنَّ أجَلَک أسرَع شیءٍ الیک. أجل یعنی: سرآمد، پایان کار، آن سرآمدِ تو به سوی تو دارد با سرعت حرکت می کند و می آید. غافلیم از این. قد أقبَل نحوَک حثیثاً، بی سر و صدا؛ حَثیث یعنی آرام و بی سر و صدا دارد به طرف شما می آید. خدا رحمت کند یکی از بزرگان علماء که با بنده خیلی محبّت داشت، سی سال فاصلۀ سنّی هم با ما داشت، می گفت: فلانی! من در این سنّ می گویم پیرم اما در دلم باور ندارم پیرم! انسان خودش را همواره در سنین دیگری می بیند. در سنّ هفتاد سالگی، هشتاد سالگی، انسان خودش را مثل یک آدم هفتاد، هشتاد ساله نمی بیند، مثل یک آدم چهل، پنجاه ساله می بیند. این، معنایش چیست؟ معنایش این است که این اجل، سرآمد، که با قدمهای عمر شمرده می شود، این، خودش را نزدیک کرده ما ملتفت نشدیم! توجه نکردیم! همینطور آرام، بی سر و صدا به طرف ما آمده. حثیثاً یعنی این. و یَطلُبُک و یُوشَک أن یدرِکَک، دارد دنبال تو می آید این سرآمد و اجل، نزدیک است و گمان است که دستش به تو برسد شما را بگیرد. پیر و جوان هم ندارد، شما اغلب جوان
هستید، انشاءالله که شصت سال، هفتاد سال دیگر عمر کنید، اما اعتباری ندارد. افراد زیادی در سنینی از سنین ما خیلی کمتر و در جوانی از دنیا رفتند! اجل اینطوری است، سراغ انسان می آید. به اینها بایستی توجه کرد. [1] امالی، صفحۀ 593