صرف زوجیت، موجب تبعیت قهری نمیشود و زن میتواند در انتخاب وطن و اعراض از آن تابع شوهر خود نباشد، بنابراین صرف این که مکانی وطن شوهر است باعث نمیگردد که وطن زن هم باشد و بر زن در آنجا احکام وطن جاری شود
صرف ازدواج زن و رفتن وی به خانهی شوهر در شهر دیگر مستلزم اعراض از وطن اصلیاش نیست، بنابراین زنی که با مردی از شهری دیگر ازدواج کرده است، هنگامی که این زن به خانهی پدرش میرود، تا زمانی که از وطن اصلی خود اعراض نکرده، نمازش در آنجا تمام است.
اگر زن در انتخاب وطن و اعراض از آن تابع ارادهی همسرش باشد، قصد شوهرش برای او کافی است و شهری که همسرش با او برای زندگی دایم و به قصد توطن به آنجا رفته است، وطن وی هم محسوب میشود و همچنین اعراض شوهر او از وطن مشترکشان ، با خروج از آن و رفتن به جای دیگر، اعراض او از وطن هم محسوب میگردد.
فرزندان اگر در تصمیمگیری و زندگی، مستقل نباشند یعنی برحسب طبیعت و ارتکازشان تابع ارادهی پدر باشند، در اعراض از وطن سابق و اتخاذ وطن جدید که پدر با آنها برای زندگی دایمی به آنجا رفته است تابع وی هستند ، بنابراین کسی که از وطن خود به تبعیت از پدرش به شهر دیگری مهاجرت کند و پدر وی قصد عدم بازگشت به آنجا را برای زندگی داشته باشد آن مکان، دیگر برای او حکم وطن را ندارد بلکه وطن جدید پدر، وطن اوست.
فرزندان اگر در تصمیم گیری و زندگی مستقل باشند در احکام وطن تابع پدر و مادر نخواهند بود.