مقام معظم رهبری ادام الله ظلّه :
«حکومت پیغمبران، حکومتی مردمی بود؛ برای مردم و در خدمت منافع آنان بود و مردم به پیامبران عشق میورزیدند. وقتی پیغمبر ما حکومت تشکیل داد، مردم به او عشق میورزیدند... چنین حکومتی، با چنان پایه و قاعدهی مردمی است که میتواند اصلاحات کند.» (۱۳۷۱.۱.۱۵)
بنابراین یکی از ویژگیهای حکومت نبوی «مسئولیّت در قبال سلامت عمومی جامعه است... پیغمبر اکرم پیش خدای متعال التماس میکند، تضرّع میکند که «اَللّهُمَّ اهدِ قَومی». (۱۳۹۳.۹.۶)
ویژگی دیگر حکومت پیامبر، اتحاد است: «امروز اگر پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در میان ما بود، به اقتضای آیهی شریفهی «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم» مسلمین را به اتحاد دعوت میکرد؛ از ایجاد اختلافات جلوگیری میکرد.» (۱۳۹۱.۱۱.۱۰)
«در نظام نبوی، درگیریهای برخاسته از انگیزههای خرافی، شخصی، سودطلبی و منفعتطلبی مبغوض است و با آن مبارزه میشود. فضا، فضای صمیمیّت و اخوّت و برادری و همدلی است.» (۱۳۸۰.۲.۲۸)
اساسا «در نظام اسلامی، حکومت با محبت، با ایمان، با وحدت و همدلی، همچنین با هم بودن مردم و حکومت، با هم بودن اجزای حکومت و با هم بودن اجزای مردم است.» (۱۳۷۷.۱.۲۷)
ویژگی دیگر اینکه «در نظام نبوی، پایه همه چیز، دانستن و شناختن و آگاهی و بیداری است. کسی را کورکورانه به سمتی حرکت نمیدهند؛ مردم را با آگاهی و معرفت و قدرتِ تشخیص، به نیروی فعّال _ نه نیروی منفعل _ بدل میکنند.» (۱۳۸۰.۲.۲۸)
قانونگرایی و مبارزه با تخلّف دیگر شاخص حکومت نبوی است: «حافظ و نگهدارنده ضابطه و قانون بود و نمیگذاشت قانون - چه توسط خودش، و چه توسط دیگران - نقض شود. خودش هم محکوم قوانین بود. آیات قرآن هم بر این نکته ناطق است. برطبق همان قوانینی که مردم باید عمل میکردند، خود آن بزرگوار هم دقیقاً و بهشدّت عمل میکرد و اجازه نمیداد تخلّفی بشود.» (۱۳۷۹.۲.۲۳)
شاخص دیگر اینکه «جامعه و نظام نبوی، توسریخور، وابسته، دنبالهرو و دست حاجت به سوی این و آن درازکن نیست؛ عزیز و مقتدر و تصمیمگیر است؛ صلاح خود را که شناخت، برای تأمین آن تلاش میکند و کار خود را پیش میبرد.» (۱۳۸۰.۲.۲۸)
و در نهایت رسیدگی به ضعفا و توجه به عدالت اجتماعی شاخص مهم دیگر در حکومت نبوی است: «سیرهی پیغمبر این است که با فقرا و با ضعفا و مانند اینها کنار میآمد. به شئون ظاهری و آن چیزهایی که به حسب ظاهر موجب جلال و شوکت و این چیزها است، اهمّیّتی نمیداد.» (۱۳۹۸.۱۰.۳)